ساختار شکنی در اندیشه و عملکرد امام خمینی (ره)
ساختار شکنی در اندیشه و عملکرد امام خمینی (ره)

جهان معاصر در حال دویدن است. خبرهایی از اختراعات آینده هنوز به طور کامل در جامعه پخش نشده، جنس اختراع شده در جامعه دست به دست می شود .

نویسنده : علیرضا انصاری

• چرا ساختار شکنی ؟
جهان معاصر در حال دویدن است. خبرهایی از اختراعات آینده هنوز به طور کامل در جامعه پخش نشده، جنس اختراع شده در جامعه دست به دست می شود . اگر چندی پیش، دو نسل را سزاوار زبان نافهمی می دانستند ، امروز دو خواهر و برادر را سزاوار دو خرده فرهنگ متفاوت می دانند . پدیده گسست نسلها از یک سو خودنمایی می کند، شکاف دیجیتالی و تکنولوژیکی از سوی دیگر مطرح شده است و رویکردهای یکپارچه سازی مانند جهانی شدن اقتصادی و فرهنگی و ارتباطی با سرعت به پیش می روند. در این میان تحلیل و شناخت دقیق از چگونگی و فرایند فکری بزرگان ده های گذشته کار دشواری می نماید.
جهان دونده به افتخار هیچ ملتی توقف نمی کند. جوامعی که از قطار خردورزی جهانی پیاده شوند و یا جا بمانند، در آینده نزدیک شاهد تصدی گری پست ترین شغل های اجتماعی در عرصه بین المللی خواهند بود. سیستمی یکپارچه که گروهی برایش می اندیشند، گروهی اطلاعات تولید می کنند، گروه دیگری اطلاعات را به جریان می اندازند، برخی آنها را به صنعت و مواد تبدیل می کنند و گروهی هم از آن استفاده می نمایند. در این میان برخی سود بیشتر برداشت کرده و برخی سود کمتر . متاسفانه جوامع یا گروه هایی باقی می مانند که ته مانده استفاده شده بقیه ملتها را جاروب خواهند کرد. چه در حوزه فرهنگ، چه در حوزه دانش و تکنولوژی، چه در حوزه مذهب و …
طبیعی است که تبلیغات و خود برتر پنداری در مسیر این آزمایش سریع و دشوار ، ره به جایی نمی برد و اندیشه ها و عملکردهای موفق و کارکردی، در مقایسه با دیدگاه های سنتی و تطبیق ناپذیر با اقبال بیشتری از سوی خردمندان جوامع (و به تبع آنها مردم) مواجه شده و دیدگاه های ناصواب رفته رفته نابود می شوند.
این داستان واقعی ، یک فرصت است و یک تهدید . مدیران واقعی، تهدید ها را به فرصتها بدل کرده و از فرصتهای پیش رو بهترین بهره برداری را می نمایند. از طرفی هم اگر امروز چنین داستانی به وقوع پیوسته است، لزوماً تا فرداهای دوردست امتداد نخواهد داشت . همانطور که این واقعیت از 2 یا 3 دهه پیش ، جریان تصاعدی به خود گرفت و پیش از آن رویکردهای دیگری بر جهان حاکم بود. فهم این شتاب را می توان از 1900 تا 2010 میلادی در تحول های بنیادین در دیدگاه های مختلف علوم انسانی از جمله جامعه شناسی، روان شناسی، مدیریت و … به وضوح مشاهده کرد . زمان تصمیم گیری و بهره برداری کوتاه است و برای بهره جستن از این فرصتها (و تبدیل تهدید ها به فرصتها) باید اقدامی در خور و مناسب انجام داد .
پس از درک دقیق شرایط موجود و جایگاه خود، گام اول شاید ساختار شکنی باشد. گذشتن از تحجر ها، رویه های غلط، دیدگاه ها و رویکردهای نامناسب قبلی و توجه به آینده .
• مراد از ساختار شکنی
“نزد دریدا (1)، ساختارشکنی که وجه دیگر نقدِ متافیزیک است، به معنای ضد- ساختارگرایی نیست. دریدا با «اوراق کردن» ساختارها، در حقیقت، میخواهد «کشف حجاب» کند (به مفهوم Alétheia یونانی – هایدگری) و در این مسیر، خاستگاه و نقش «مرکز» مقتدر، مسلط و متعالی را در ساختارمندی خودِ ساختار آشکار سازد. از این رو ساختار شکنی دریدایی هرگز مفهوم منفی نابود کردن و خراب کردن را با خود حمل نمیکند.” (2)
با این اوصاف و تعابیر و ترجمه های دیگری که پیرامون این مفهوم در ادبیات فارسی به وجود آمده اند، ساختارشکنی در این نوشتار معادل “فروریختن روشنفکرانه ساختارهای فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برخلاف رویه غالب اجتماعی در جهت بهبود روشهای رسیدن به اهداف ” در نظر گرفته شده است که از جهاتی با تعریف دریدا و دیگران همپوشانی داشته و از جهاتی متفاوت می باشد.
همانطور که از عنوان ساختار شکنی پیداست، هرگونه نوآوری را نمی توان به حساب ساختار شکنی آورد. لذا مواردی به عنوان ساختار شکنی مورد نظر هستند که شالوده تفکر غالب قبلی را به طور کلی دگرگون ساخته و طرح جدیدی در انداخته باشند. چه این عمل برای اولین بار حادث شده باشد، چه نوآوری آن به شخص دیگری و در زمان دیگر تعلق داشته باشد. مهم آن است که تمرکز اصلی، بر تغییر رویکردها و دیدگاه های قبلی و بنا نهادن چارچوب فکری جدید باشد .
نکته دیگر در مورد ساختار شکنی، فرهنگ است . ممکن است یک عمل در یک جامعه بسیار عادی باشد، لیکن در جامعه ای دیگر ساختار شکنی به حساب آید. همانطور که اشاره گردید، رویه غالب اجتماعی یکی از مولفه های مهم در تشخیص ساختارشکنی است.
به طور خلاصه از آنجائیکه به نظر نگارنده، اصالت با اهداف بوده و شیوه ها و روشها، اصالت ذاتی در رسیدن به اهداف ندارند، شکستن ساختارهای طراحی شده در جهت نیل به اهداف، در صورتی که باعث بهبود مسیر دسترسی به اهداف شود، امری مثبت و قابل بررسی و انجام است . لازم به ذکر است اصالی نبودن ذاتی روشها، به معنی توجیه وسیله به واسط هدف نیست و باید به معنی امکان تغییر کلی یا جزئی مسیر تعبیر شود.

• ساختار شکنی امام خمینی (ره) در حوزه های مختلف
امام خمینی(ره) از زمان پیدایش در حوزه اندیشه، آثاری مکتوب و شفاهی به جای گذاشته است که تحلیل سازوکارها و ساختار فکری ایشان را ممکن می سازد. در این مقاله تلاش شده است به صورت نمونه به برخی ساختارشکنی های صورت گرفته توسط ایشان پرداخته شود.
پیش از ذکر مثالها، توجه به نکات زیر لازم است :
1. توجه به عنصر زمان طرح مسائل از سوی امام و همچنین شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ضروری است و بدون توجه به این عناصر، شناخت کامل عمق ساختار شکنی های صورت گرفته میسر نمی باشد.
2. در اینجا صرفاً نمونه هایی از ساختارشکنی ایشان در حوزه اندیشه و عمل طرح شده اند (به صورت غیر جامع و سطحی) و مطالعه بیشتر و همچنین تعمیم ساختارها و فرایند فکری ایشان می تواند سازوکارهای امروزین اندیشه امام خمینی (ره) را پدیدار سازد.
 حوزه سیاست و حکومت :
o شکستن سکوت علما در مقابل ظلم حاکمان (ورود علما به سیاست) : “علمای اسلام موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند و در کنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت به سر برند.” (3)
o مبارزه یک روحانی دین دار در مقابل شاه شیعه (تنها حکومت شیعه وقت) : “در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏خواستى بگويى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنيدى كه شاه شيعه است! عده‏اى مقدس نماى واپسگرا همه چيز را حرام مى‏دانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختيهاى ديگران نخورده است. وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهراً فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست [و] حكومت دخالت نمايد، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلت شد.” (4)
o معرفی مردمسالاری دینی (آشتی اسلام و دموکراسی) : امام پذیرفتن قید دموکراتیک در میان عبارت جمهوری اسلامی را با دلیل جالبی رد می فرمایند. ایشان معتقد هستند اعتقاد به دموکراسی در اسلام، همانند اعتقاد به خدا در اسلام بوده و لذا نپذیرفتن دموکراسی به عنوان شاکله اصلی حکومت اسلامی، مانند نفی خداست. (5) همچنین جهت تبیین مقصود خود از دموکراسی، مثالی از شکایت یک یهودی از امیرالمونین در زمان خلافت ایشان می زنند. (6)
o معرفی آزادی بیان از منظر اسلام : “اول مرتبه تمدن، آزادى ملت است. مملكتى كه آزادى ندارد تمدن ندارد. يك مملكتى كه‏ استقلال ندارد و وابسته به غير است و همه‏اش هم با عمل ايشان وابسته به غير شده، اين [مملكت را] نمى‏شود گفت يك مملكت متمدن؛ مملكت متمدن آن است كه آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقايد و رأيشان‏” (7)
“اما در جامعه‏اى كه ما به فكر استقرار آن هستيم، ماركسيستها در بيان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ … در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسأله كسانى مطرح شده است كه وجود خدا را انكار مى‏كرده‏اند. ما هيچ گاه آزادى آنها را سلب نكرده و به آنها لطمه وارد نياورده‏ايم. هر كس آزاد است كه اظهار عقيده كند…”(8)

o پذیرش حقوق بشر در اسلام : “هيچ سازمانى و حكومتى به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نكرده است. آزادى و دموكراسى به تمام معنا در حكومت اسلامى است. شخص اول حكومت اسلامى با آخرين فرد مساوى است در امور.” (9)
 حوزه فقه و دین :
o پویایی احکام اسلام (نقش زمان و مکان در اجتهاد) (10): “اصولاً احکام مطلوبیت ذاتی ندارند” (11) / “يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پر آشوب كنونى نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميم‏گيريها است‏” (12)/ حکم حلیت بازی شطرنج علی رغم مقاومت برخی علما (13)
o حق حکومت در وضع احکام جدید (14)
o تغییر اولیه ترین احکام به واسطه مصلحت مردم : تغییر احکام نماز در سفر مکه (15) و یا اقتدا به امام جماعت سنی (وهابی) (16) به واسطه ایجاد وحدت شیعه و سنی
o فراگیری و به کارگیری عرفان عملی، اخلاق، فلسفه و سیاست در حوزه های علمیه دینی: “اين از مسائل رايج حوزه‏ها بود كه هر كس كج راه مى‏رفت متدين تر بود. ياد گرفتن زبان خارجى، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك به شمار مى‏رفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزه‏اى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مى‏گفتم‏.” (17)
 حوزه زن و خانواده :
o اعلام رسمی تغییر رویکرد عالمانه به زن و نقش مستقل وی در اجتماع علی رغم دیدگاه برخی علمای وقت : “زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش دِه زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن مرد به معراج مى‏رود. دامن زن محل تربيت بزرگ زنان و بزرگ مردان است”‏(18)
o روشنفکری امام در موضوع خانواده و رعایت حقوق زن در خانواده به نسبت سن و نسل ایشان : انتخاب همسر ، تحصیل همسر و اخلاق ایشان در تربیت فرزندان (19)
• جمع بندی
ساختارشکنی در اندیشه امام خمینی (ره) امری مطلوب و بلکه لازم بوده است . به طوری که اصالت ذاتی برای هیچ کدام از ساختارهای فکری و اجتماعی قائل نبوده و حتی مهم ترین و به ظاهر ثابت ترین مفاهیم اجتماعی یا دینی در نظر ایشان قابل تغییر و تحول بوده است . “اصولاً احکام مطلوبیت ذاتی ندارند” (20)
با این اوصاف نگاه ایشان به شیوه ساختار شکنی و تطابق آن با شرایط زمان و مکان به گونه ای بوده است که کمترین آسیب را برای جامعه به همراه داشته باشد. (21) به عنوان مثال علی رغم اینکه ایشان تلاش می نماید دینداران و اهل حوزه های علمیه را با دیدگاه خویش پیرامون ورود علما به سیاست و جلوگیری از ظلم حاکمان زمانه همراه سازد، از طرح دیدگاه های روشنفکرانه و ساختارشکنانه اهل دانشگاه از جمله دکتر شریعتی، جلال آل احمد و دیگران حمایت ضمنی می نماید. (22) در عین حال پس از بروز جدال در حوزه های علمیه پیرامون مرحوم دکتر شریعتی، از ورود مستقیم به موضوع این نزاع پرهیز کرده و دیگران را به هدف اصلی (سرنگونی رژیم استبدادی) رهنمون می کند. (23)
سرعت تحولات بشر و رشد آدمی در این منزلگاه هستی، امام خمینی (ره) را بر آن داشته بود تا ضمن مدنظر داشتن چارچوب های اصیل فکری و اسلامی ، به تصحیح روشها، نوآوری در احکام و رویه های سنتی و در بسیاری موارد ساختار شکنی های اساسی رو آورد و از این امر ابایی نداشته باشد بلکه بدان افتخار نماید. خصوصاً این مساله در سالهای پایانی عمر ایشان و در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، فقهی و دینی بروز کرده است (24) که چه بسا در صورت طول عمر بیشتر، با پایان جنگ تحمیلی، فرصتی مناسب برای ساختارشکنی های جدید پدیدار می گشت. (25) طبیعی است که پیش گرفتن این رویه ضمن رعایت الزامات آن، امری اجتناب ناپذیر در جهان کنونی است و بدون آن ، پیشرفت انسان در جهان معاصر غیر ممکن می نماید . لذا بر روشنفکران دینی است که ضمن درک شرایط واقعی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی جامعه ، نسبت به اصلاح ساختارهای غلط باقی مانده از جهان مدرن و ماقبل مدرن همت گمارند و در مواردی اقدام به ساختارشکنی های عالمانه نمایند. باشد که مسیر عقب ماندگی کشورهای جهان سوم به واسطه تلاش بیش از پیش خردمندان و عالمان دینی و دانشگاهی میسر گردد.

——————–
پی نوشت ها :

1. ژاک دِریدا (به فرانسوی: Jacques Derrida) (۱۵ ژوئیه ۱۹۳۰ – ۸ اکتبر ۲۰۰۴) فیلسوف الجزایری‌تبار فرانسوی و پدیدآورندهٔ فلسفهٔ ساختارشکنی است. تئوری‌های وی در فلسفه پست مدرن و نقد ادبی تأثیر فراوانی گذاشت.

2. ویکی پدیا (www.fa.wikipedia.org) – ساختار شکنی
3. ولایت فقیه ، صفحه 28 و 29
4. صحیفه امام، جلد 21، صفحه 278 (پیام منشور روحانیت)
5. صحیفه امام، جلد 10، صفحه 95 و 96
6. همان
7. صحیفه امام، جلد 5، صفحه 33
8. صحیفه امام، جلد 3، صفحه 371
9. صحیفه امام، جلد 5، صفحه 70
10. حمید انصاری، حدیث بیداری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، صفحه 183
11. ولایت فقیه (شئون و اختیارات) ، صفحه 42
12. صحیفه امام، جلد 21، صفحه 217
13. صحیفه امام، جلد 21، صفحه 129 و صحیفه امام، جلد 21، صفحه 149 در پاسخ به نامه آقای محمد حسن قدیری
14. صحیفه امام، جلد 20، صفحه 451
15. مناسک حج، صفحه 326 ، مساله 22 : در مسجد النبى- صلى اللَّه عليه و آله و سلم- سجده كردن روى فرشهاى مسجد مانع ندارد و مهر گذاشتن جايز نيست‏
16. مناسک حج، صفحه 322، مساله 1 و مساله 3
17. صحیفه امام، جلد 21، صفحه 279
18. صحیفه امام، جلد 7، صفحه 341
19. همسر حضرت امام به زبانهای فرانسه و عربی تسلط داشتند و به فرانسه شعر هم می سرودند. دروس حوزوی را نزد امام فراگرفتند. پیرامون اخلاق حضرت امام رجوع شود به : مصاحبه صدیقه مصطفوی با سایت جماران مورخ 25/12/89 و همچنین کتاب پا به پای آفتاب
20. ولایت فقیه (شئون و اختیارات) ، صفحه 42
21. به عنوان نمونه ای از شیوه طرح مساله از سوی امام رجوع شود به : صحیفه امام، جلد 21، صفحه 288 و 289 (پیام منشور روحانیت)
22. دکتر طباطبایی در گفتگو با ایسنا در تاریخ 22 مرداد 1384 در مورد نظر امام خمینی درباره دکتر شریعتی گفت: ” در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاش‌ها و مجاهدت‌های فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی می‌کردند و می‌دیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و دانشگاه را از خطر مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.”
23. صحیفه امام، جلد 7، صفحه 410
24. رجوع شود به کتاب حدیث بیداری ص 161 تا آخر کتاب و همچنین صحیفه امام حدفاصل پیام قطعنامه تا پایان عمر ایشان
25. توجه شود بسیاری از مسائل جدید جهان اسلام از سوی ایشان ، در همان فرصت کوتاه پس از پذیرش قطعنامه تا خرداد 68 پدیدار شده اند.
————————————————————————-