اگر اصل مساهمت و مشارکت در فرهنگ جهانی به درستی شناخته و پذیرفته شود و بر اساس آن برنامهریزی علمی صورت گیرد میتواند بر نقش ما در فرهنگ جهانی و تاثیرگذاری بر آن در همه حوزههای علمی و اجتماعی و اخلاقی بیفزاید. پایگاه اطلاع رسانی خط امام : رسول جعفریان در طی یادداشت که در […]
اگر اصل مساهمت و مشارکت در فرهنگ جهانی به درستی شناخته و پذیرفته شود و بر اساس آن برنامهریزی علمی صورت گیرد میتواند بر نقش ما در فرهنگ جهانی و تاثیرگذاری بر آن در همه حوزههای علمی و اجتماعی و اخلاقی بیفزاید.
پایگاه اطلاع رسانی خط امام : رسول جعفریان در طی یادداشت که در وبلاگ سایت خبری خبرآنلاین منتشر شده است آورده : این روزها اعلام شد که فوتبال ایران یک درصد فوتبال جهان است. بر پایه این آمار، این توقع که ما بتوانیم فوتبال دنیا را مدیریت کنیم، برای آن ایده بدهیم و برنامهریزی کنیم، توقع درستی نیست. ما در حد همان یک درصد میتوانیم در این کار سهیم باشیم، و البته اجازه ندهیم دیگران بخشی از آن را از ما بگیرند و از سهم واقعی ما بکاهند.
داستان «فرهنگ» در دنیای امروز همین قاعده را دارد. ما چه قدر در منطقه، در قاره خودمان و در دنیا سهم داریم؟ هرچه قدر داریم، در همان حد میتوانیم تاثیرگذار باشیم.
در اینجا باید بین وضعیت داخل کشور و خارج تفاوت گذاشت. در داخل کشور، ما اسلام را به عنوان دین الهی پذیرفتهایم، با ارزشهای آن خو گرفتهایم و آن را مبنای زندگی و پایه فرهنگ خودمان قرار دادهایم. اما در خارج، ما عضوی از جامعه جهانی هستیم، جهانی که بخشی از آن در این زمینه با ما مشارکت دارد. با چنین وضعیتی باید پرسید ما چند درصد در فرهنگ جهانی سهم و نقش داریم؟ اگر این سهم روشن باشد، طبعا وضعیت ما نسبت به فرهنگ جهانی روشن شده و وظیفه و تکلیف ما هم آشکار خواهد شد. اگر بیش از آنچه داریم مدعی سهم باشیم، این را باید در عمل نشان دهیم. این طور نیست که ما سر در لاک خود کرده، تصور کنیم بر تمام عالم تسلط داریم و همه جای عالم در کنترل ماست و باید حرف ما را بپذیرد.
بدین ترتیب واقعبینی در فرهنگ، تمدن و سیاست و… این است که به همان اندازه که هستیم، به قدر داشتههای خودمان، درست عمل کنیم و اجازه ندهیم کسی سهم ما را زیر سؤال ببرد.
یکی از ضررهای شعاردادنهای زیاد همین است که برخی متوهم شده و فکر مدیریت جهانی میکنند. مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیرشان در میان بسیجیان، نخستین ویژگی استکبار را خودبزرگ بینی و ادعای مدیریت جهانی دانستند. این که دولتی یا حتی ملتی تصور کند که میباید و میتواند با استفاده از روشهای زورمدارانه یا تبلیغاتی، سهمی بیش از آنچه دارد، طلب کند و مدعی مدیریت جهانی باشد، این زیاده خواهی است و راه به جایی نخواهد بود. در کشور ما هم بودند کسانی که این خوی را داشتند و به رغم آن که نمیتوانستند زندگی روزانه مردم را به خوبی اداره کنند، ادعای مدیریت جهانی داشتند. مدل دیگر آن را برخی از کشورهای منطقه داشتند که نتوانستند بمانند.
در بخش خارجی، ما باید بر اساس اصل مشارکت و مساهمت، برنامهریزی کنیم، ایده بدهیم، نظریهپردازی کنیم تا بتوانیم به صورت منطقی تأثیرگذار باشیم. البته برنامهریزی و واقعبینی، میتواند همان مقدار سهم را به شکل مؤثر در میدان عمل نشان دهد. اما ادعای بیش از آن، نه تنها در بیرون بیاعتمادی میآورد، بلکه در داخل هم از سوی نخبگان و فرهیختگانی که از تواناییهای کشور ما آگاهند، مقبول نخواهد افتاد. طبعا این که فلان روزنامه یا سایت هوادار شعاری باشد که زیاده خواهانه است، دردی را دوا نخواهد کرد. معنای این سخن بیاعتمادی به خودمان و تواناییهایمان نیست، بلکه واقعبینی به همان مقداری است که هست؛ آنچه که وضعیت موجود به ما نشان میدهد، و ما میتوانیم اندازهگیری کنیم.
اگر ما به جای مدیریت جهانی، بنا را بر مشارکت بگذاریم، و برای هر حوزه برنامهریزی دقیق داشته باشیم، امیدی به موفقیت ما و افزودن این سهم به مرور زمان خواهد بود. این رقابت، همان طور که اکنون به صورت واقعبینانه در حوزه تولید علم هست، میتواند در همه بخشها به همین ترتیب ارزیابی شده و سنجیده شود. مهم آن است که گرایش مزبور نهادینه شده و امکانات کشور در این مسیر قرار داده شود.
امروز تولید علم در جهان، یک امر مشارکتی و قابل محاسبه است، شما به اندازهای که کار علمی کنید، مؤثر خواهید بود. اگر به جای کشوری بودید که در حال حاضر چندین برابر شما تولید علم میکند، میتوانستید امید داشته باشید که دانشجویان از سراسر دنیا برای تحصیل به دانشگاه شما بیایند.
ما باید از امکانات موجود در دنیا، از کانالها و تونلهایی که وجود دارد، بر اساس امکانات خود، استفاده بهینه کنیم و تأثیرگذاری داشته باشیم. برای این بخش نباید تنبلی کنیم، به عکس، باید جدیت کنیم و برنامهریزی دقیق داشته باشیم. بسیاری از این کار اکراه دارند، نگاههای منفی دارند، امنیتی می بینند و همین یکی از عواملی است که ما نمیتوانیم با داشتن این میراث کهن، به اندازهای هم که هستیم تأثیرگذار باشیم