نویسنده > رضا سلیمان نوری* مهرماه سال 1376 در یکی از روزهای نخستینی که به عنوان یک جوان دست به قلم برای آموختن فوت و فن علمی روزنامه نگاری راهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه شده بودم، بزرگ مردی از آنان که برای تمام عمر حق استادی بر گردنم دارد در سر کلاس درس، روزنامه […]
نویسنده > رضا سلیمان نوری*
مهرماه سال 1376 در یکی از روزهای نخستینی که به عنوان یک جوان دست به قلم برای آموختن فوت و فن علمی روزنامه نگاری راهی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه شده بودم، بزرگ مردی از آنان که برای تمام عمر حق استادی بر گردنم دارد در سر کلاس درس، روزنامه نگاری را راه رفتن بر روی طنابی نازک به هنگام عبور از بالای دره ای بزرگ دانست.
راه رفتنی که با کوچکترین قدم اشتباه خود تو و البته تصور اشتباه از قدم درست تو به مرگ و نابودی میانجامد.این سخن را در طی سالیان متعدد کار در نشریات مختلف همیشه در ذهن خود مرور می کردم تا مبادا در دره سقوط کنم.
هرگاه نیز شاهد افتادن نشریهای بودم به دنبال دلیل این سقوط بودم تا اینکه 21دی ماه 1381 رسید و این سقوط گریبان خودم را نیز گرفت.آنانی که سال های میانسالی را سپری می کنند و با فضای رسانه نیز بیگانه نیستند، بی شک هفته سوم دی ماه آن سال را از یاد نبرده اند.
همان هفته ای که در پی چاپ کاریکاتوری در روزنامه حیات نو ،به ناگاه رگ غیرت مخالفان اصلاحات به جوش آمد و تجمعات گستردهای علیه این نشریه در نقاط مختلف کشور به ویژه تهران و قم برپا شد. تجمعاتی که ترجیع بند همه آنها درخواست تعطیلی حیات نو به جرم آنچه آنان توهین به رهبر کبیر انقلاب میخواندند، بود.
توهینی که براساس گفته آنان از مشابهت کاریکاتوری آمریکایی کشیده شده در 65 سال قبل با امام خمینی (ره) و انتشار آن در روزنامه 18 دی ماه صورت گرفته بود.
خواستی که سرانجام با وجود سخنان افشاگرانه حجت الاسلام والمسلمین سیدهادی خامنه ای،صاحب امتیاز و مدیر مسئول روزنامه در مجلس و تعطیلی موقت نشریه از سوی او به احترام این درخواستها، مورد موافقت سکانداران وقت هیئت نظارت بر مطبوعات و قوه قضائیه قرار گرفت و حیات نو سیاسی به محاق توقیف رفت تا شور انقلابی آنان بخوابد.
روزهای نخست پس از این ماجرا و با توجه به هجمه انجام گرفته علیه نشریه برای بسیاری از همکاران در روزنامه این فضای ذهنی ایجاد شده بود که شاید گامی اشتباه برداشتهایم که چنین عقوبت شدهایم.برهمین اساس هر کدام در حد بضاعت خود به تحلیل و بررسی کاریکاتوری پرداختیم که موجب بروز این ماجرا شده بود.
یکی منابع اینترنتی را جستجو میکرد و دیگری تصویر را به اهل فن نشان می داد و سومی منابع تاریخی را مرور می نمود. تلاشی که سرانجام همه را به یک نقطه رساند،نقطهای که نشان میداد ما قدمی به خطا برنداشته بودیم اما صلاح ایجاد کنندگان این فضا علیه حیات نو در این بود که قدم درست ما را با استفاده از امکانات بسیار خود، خطا جلوه دهند تا هم دیگر حیات نویی نباشد که موی دماغ ایشان شود و هم جایگاه حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خامنهای به عنوان دبیرکل مجمع نیروهای خط امام (ره) را در بین مردمی که تفکر او را از نزدیکترین اندیشهها به رهبر کبیر انقلاب میدانستند، تخریب کرده باشند. و البته به حدی در این کار ماهرانه گام برداشته بودند که برای خود ما هم دقایقی شک و شبهه ایجاد شد که مبادا واقعا قدمی به اشتباه برداشتهایم.
البته این مایی که گفتم منظور خودم و اهالی تحریریه بود زیرا که مدیر مسئول از همان لحظه اول بر درستی کارش ایمان داشت و این حرکت را تلاشی انتقامی از سوی انحصار گرایان در برابر فضای رسانهای باز ایجاد شده از سوی این نشریه در روزهای پس از توقیف گروهی مطبوعات در اردیبهشت 1379 میدانست.
حرکتی که هرچند سرانجام آن به گونهای که انحصار گرایان می خواستند رقم خورد و حیات نو سیاسی دیگر هیچگاه از توقیف خارج نشد اما ثمرهای جز بدنامی در تاریخ مطبوعات ایران برای آنان و خوشنامی برای حیات نو سیاسی و نیروهای آن به عنوان جمعی دیگر از قربانیان راه آزادی قلم و اندیشه نداشت.
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و مسئول وقت صفحه شهرستانهای حیات نو سیاسی