
به قلم ؛ محمد ایرانی>> پس از اینکه نمایندگان جنبش حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین در 23آوریل ماه گذشته میلادی در غزه توافقنامهای را به امضا رساندند، که بر اساس آن دو طرف در کنار یکدیگر امور حاکمیتی فلسطین را برعهده گیرند امید تازهای در دل فلسطینیها پدیدار شد. این چهارمین بار پس از اجلاس […]
به قلم ؛ محمد ایرانی>>
پس از اینکه نمایندگان جنبش حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین در 23آوریل ماه گذشته میلادی در غزه توافقنامهای را به امضا رساندند، که بر اساس آن دو طرف در کنار یکدیگر امور حاکمیتی فلسطین را برعهده گیرند امید تازهای در دل فلسطینیها پدیدار شد. این چهارمین بار پس از اجلاس مکه(2007) و توافق قاهره(2011) و اعلان دوحه(2012) است که دو جریان مهم و تعیینکننده داخلی فلسطین به تفاهم رسیدند و سرنوشت حاکمیت را به بحث انتخابات و صندوق رای میدهند. در سهبار گذشته این توافقات نتیجهای در بر نداشت. اما این بار چه؟ برخی معتقدند این بار به دلایلی که به آن اشاره خواهد شد با دفعات گذشته متفاوت است. ضمن اینکه بخشی نیز همچنان نسبت به استمرار این توافق تردید دارند یا بگوییم نگرانی آنها نیز دلایل خود را دارند.
اسباب این توافق را میتوان در احتمالات زیر جستوجو کرد: عدمنرمش و انعطاف اسراییلیها در مذاکرات با تشکیلات خودگردان محمود عباس یا به اصطلاح یکدندگی آنان در گفتوگوهای اخیر با دخالت ایالاتمتحده آمریکا، ابوماذن را به سمت هماهنگی بیشتر به غزه سوق داده است. علاوه بر آن شرایط فعلی منطقه و بهمریختگی اوضاع امنیتی و حاکمیت بیثباتی در حوزههای مختلف موجب شده هر طرفی قبل از هر چیز در اندیشه بهبود وضعیت داخلی خودش باشد. بنابراین فلسطینیها را به حال خود رها کردند. محمودعباس با دو هدف حاضر به تفاهم و دادن امتیازات محدودی به حماسیها شده است. یکی به منظور بالابردن توان برگه مذاکراتی خودش با اسراییلیها و دیگری بازگشت به غزه در انتهای راه. اما جنبش حماس نیز برای خروج از عزلت و انفعالی که پس از پایان حاکمیت اخوانیها در مصر دچار شده به منظور بازگشت به صحنه منطقهای ناگزیر از تفاهم در شرایط ضعیف بوده است. این تحلیل گرچه مبتنی بر واقعیتهای ملموستری است اما احتمال فروریزی توافقنامه مذکور را در صورت تغییر وزنکشیهای منطقهای در بطن خود دارد و بر استمرار آن نمیتوان زیاد خوشبین بود. اما در صحنه اجرا، قرار است بر اساس این توافق، ششماه دیگر انتخابات ریاستجمهوری و مجلس قانونگذاری (پارلمان) همزمان در کرانه غربی و نوار غزه برگزار شود. آخرین انتخابات پارلمانی فلسطین در سال 2006 برگزار شد که بر اساس آن اکثر کرسیهای پارلمان را جریان اسلامی حماس به خود اختصاص داد و محمودعباس را مجبور کرد ریاست اسماعیلهنیه بر کابینه دولت فلسطین را بپذیرد. این تفاهم به درازا نینجامید. یکسال بعد با آغاز درگیریهای نظامی در نوار غزه و تسخیر آن توسط نیروهای حماس عملا دو تشکیلات از یکدیگر جدا شدند که تا امروز ادامه دارد. جمعیت فلسطینیها در حال حاضر بالای 12میلیوننفر برآورد میشود که تنها یکچهارم آنها در داخل فلسطین زندگی میکنند. موضع اسراییلیها نسبت به این توافق واضح و قابل پیشبینی بود. آنها محمودعباس را بین صلح با اسراییل یا صلح با حماس مخیر گذاشتند. عباس از ابتدا تحت فشار داخل شرط استمرار مذاکرات را البته توقف شهرکسازی در کرانه باختری و اطراف بیتالمقدس شرقی و نیز آزادی اسرای فلسطینی اعلام کرده بود و میدانست که صهیونیستها آن را نخواهند پذیرفت. موضع آمریکاییها نیز تفاوت چندانی با اسراییل نداشت. واشنگتن همواره ترجیح میدهد دودستگی و اختلاف در صفوف فلسطینیها حاکم باشد تا خودگردان در سایه این ضعف داخلی مجبور به پذیرش طرح آمریکا شود. از این زاویه این توافقنامه را در شرایط جاری باید امری مبارک برای فلسطینیها به شمار آورد. امروز که در جایجای این منطقه سخن از تزلزل، بیثباتی و تفرقهافکنی است ایجاد هرگونه وحدت بین دو جریان اصلی حاکم در فلسطین بدون ورود به تفاصیل و جزییات به مصلحت قضیه فلسطین است. اینکه این توافق استمرار یابد یا سرنوشت توافقات گذشته در مکه، قاهره یا دوحه را پیدا کند به عوامل عدیدهای بستگی دارد.
منبع: روزنامه شرق