راهبرد دفاعی اسلام در برابر سلطه‌ جویی بر اساس اندیشه امام خمینی(ره)
راهبرد دفاعی اسلام در برابر سلطه‌ جویی بر اساس اندیشه امام خمینی(ره)

به قلم : دکتر سید سجاد ایزدهی* ماجرای اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی و استقرار آن در منطقه اسلامی به عنوان نوک پیکان نفوذ نظام سلطه، سالیان درازی است که به مشکلی اساسی در منطقه منجر شده و در عین حال، به سنگ محکی برای بازخوانی رفتار و اندیشه برخی اندیشمندان و مکاتب […]

به قلم : دکتر سید سجاد ایزدهی*
ماجرای اشغال سرزمین فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی و استقرار آن در منطقه اسلامی به عنوان نوک پیکان نفوذ نظام سلطه، سالیان درازی است که به مشکلی اساسی در منطقه منجر شده و در عین حال، به سنگ محکی برای بازخوانی رفتار و اندیشه برخی اندیشمندان و مکاتب اسلامی در خصوص این غده سرطانی، تبدیل شده است. در حالی که برخی از دولت‌های عرب و مسلمان و برخی از مکاتب، با اعراض از مبانی دینی، در این خصوص، تسامح پیشه کرده و با نادیده انگاشتن ماهیت غاصبانه این رژیم، آن را به رسمیت شناخته‌اند، مذهب شیعه و نظام جمهوری اسلامی ایران، با محوریت تعالیم اسلامی، هیچ گاه سلطه کفار بر سرزمین اسلامی را به رسمیت نشناخته و از همین روی، راهکارهایی را جهت مقابله با آن ارائه کرده است.
حضرت امام خمینی(ره) با عنایت به همین مبانی دینی، شرعی و بر اساس قواعدی که در فقه شیعه مورد استناد قرار می‌گیرد، تقابل با نظام سلطه و استقلال کشور اسلامی را طرح کرده و از همین روی، هیچ گاه فرزند نامشروع غرب در منطقه که با غصب سرزمین فلسطین، سعی بر سلطه بر کشورهای اسلامی دارد را به رسمیت نشناخته است.
از جمله اصول و قواعدی که در فقه سیاسی شیعه در این خصوص به کار گرفته شده و می‌تواند راهکاری اساسی در سیاست خارجی نظام اسلامی تلقی شود، قاعده «نفی سَبیل» و نفی سلطه کفار بر مسلمانان و سرزمین‌های اسلامی است.
«قرآن می‌گوید هرگز خدای تبارک وتعالی سلطه‌ای برای غیرمسلم برمسلم قرار نداده است… لن یجعل‌الله للکافرین، علی المؤمنین سبیلاً. اصلاً راه نباید داشته باشند مشرکان و این قدرت‌های فاسد… بر مسلمین.» (1)
بر اساس این قاعده که برداشتی از آیه شریفه «ولن یجعل‌الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً»(2) و حدیث نبوی «إنّ الاسلام یعلوا ولا یُعلی علیه(3)» است، هرگونه برتری طلبی و تسلطی، از جانب کفار بر مسلمانان و جامعه اسلامی منتفی بوده و مفاد آن، حکایت از این معنا می‌کند که تمام مواردی که موجب برتری‌جویی و سلطه از جانب کفار بر مسلمانان، می‌شود باید منتفی شود. از لوازم این قاعده این است که تسلط کفار بر کشورهای اسلامی به رسمیت شناخته نشده و همه مسلمانان مکلف و موظف به دفاع از همه سرزمین‌هایی که مسلمانان در آن ساکن بوده و اصطلاحاً «دار الاسلام» نامیده می‌شود خواهند بود. اهمیت این قاعده در فقه سیاسی شیعه به گونه‌ای است که می‌توان آن را از اصول حاکم بر دیپلماسی خارجی نظام اسلامی به شمار آورد. (4)
طبیعتاً این قاعده به مرزهای کشوری خاص مانند ایران، اختصاص نداشته و شامل همه سرزمین‌های اسلامی شده و محافظت از سرزمین‌های اسلامی (دارالاسلام) در برابر سلطه کفار (دارالکفر) را طلب می‌کند. این امر رسالتی فرا ملی را برای همه مسلمانان ترسیم کرده و حمایت از همه کشورهای تحت سلطه کفار مانند فلسطین، عراق و افغانستان را بر سایر مسلمانان واجب می‌شمرد.
حضرت امام خمینی(ره) که فقیهی صاحب سبک در حوزه فقه سیاسی محسوب می‌شود، این اصل را به عنوان یکی از برترین قواعد فقه سیاسی به شمار آورده و در موارد بسیاری بدان تأکید ورزیده است. ایشان در همین راستا نفی سلطه دولت‌های کافر و ستمگر و استعمارگران بلوک غرب و شرق را مورد عنایت قرار داده و رهایی از سلطه کفار ستمگر را به آموزه‌های دینی مانند قرآن و روایات مستند کرده است: «اصل دیگری هست که باز از اصول مهم است که مسلمین نباید تحت سلطه کفار باشند. خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول بکنند. این از اصولی(می باشد) که از امور سیاسی است و قرآن کریم طرح کرده است و مسلمین را به آن دعوت کرده است.» (5)
دستیابی به اهداف این قاعده مانند: «رجحان بلند مرتبگی مؤمنان و فرودستی کافران، رعایت موجبات عزتمندی مسلمانان و عظیم داشتن آنها، عدم هرگونه اهانت به جامعه مسلمانان و نفی هرگونه سبیل و سلطه در جهت غلبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کفار بر مسلمانان» در گرو اظهار امیدواری و سخنرانی نبوده بلکه در سایه راهکارهای خاصی تحقق می‌یابد. از این روی ایشان علاوه بر آرزوی رفع سلطه کفار بر سرزمین‌های اسلامی، راهکارهایی را نیز جهت دستیابی به این هدف ارائه کرده است، که از آن میان می‌توان به اتحاد جهان اسلام در مبارزه با استکبار جهانی، همراهی و همگامی دولت‌ها با مردم، همراهی مردم با روحانیت و شناخت مبانی دینی اشاره کرد.
این توصیه از آن روی صورت می‌پذیرد که کشورهای اسلامی، از امکانات و ظرفیت‌های بسیاری برخوردار بوده و چنانچه آن‌ها با محوریت تعالیم اسلامی، از اختلاف‌های بی‌اهمیت، کاسته و دشمن مشترک خود را مدنظر قرار می‌دادند و در همین راستا، امکانات خود را در راستای مقابله با آن گسیل می‌داشتند، بسیاری از مشکلات جهان اسلام، مرتفع شده و سلطه جهان غرب بر مسلمانان از بین رفته یا کاهش می‌یافت:
«چنانچه واقعاً عقل سیاسی داشتیم، باید همه مان دست به دست هم بدهیم، … ما طعمه همه گرگ های دنیا هستم و همه می‌خواهند ما را شکار کنند، ما باید به عقل و تدبیر و قلم و با حرف و با همه همراهی کنیم.»(6)
با سلطه خارجی همه چیز شما از بین خواهد رفت و این ایجاد اختلاف خدای نخواسته موجب سلطه خارجی خواهد شد.(7)
ë جنبه سلبی و اثباتی نفی سبیل
قاعده نفی سبیل که به معنای نفی هرگونه سلطه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از سوی کفار است به دو گونه خودنمایی می‌کند. از یک سو مسلمانان باید در قبال مداخله گری فیزیکی کفار در سرزمین‌های خود مقاومت کرده و در بُعد سیاسی، از پذیرش هرگونه تحت الحمایگی، قبول ظلم و ستم در قالب قراردادهای سیاسی، اجازه به آنان در تصمیم گیری‌های کلان جامعه خودداری کرده، در حوزه مسائل فرهنگی، نفی سلطه فرهنگی اجانب، مشورت و اطلاع از اسرار درونی حکومت، را مورد اهتمام قرار دهند و با مسلط نکردن آن‌ها بر ذخایر و معادن کشور اسلامی و ممانعت از غارتگری و چپاول اموال کشور اسلامی، راه را بر کفار جهت تسلط بر اقتصاد اسلامی ببندند. و در سوی دیگر باید جنبه ایجابی نفی سلطه را که در استقلال در تصمیم گیری، خودکفایی اقتصادی و هویت فرهنگی، اسلامی، هویدا می‌شود، مورد عنایت قرار دهد. به عبارت دیگر در یک جهت مقاومت‌های منفی در قبال تسلط بیگانگان باید مدنظر قرار گرفته و در جهت دیگر برخورد ایجابی و مثبت را به غایت نفی چیره شدن کفار مورد عنایت قرار گیرد. تسلط کفار بر سرزمین‌های اسلامی، فقط حیثیت نظامی نداشته و در حوزه‌های مختلفی رخ می‌کند که در این میان، حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ از برترین مصادیقی است که امروزه مشاهده می‌شود. نظام سلطه در این موارد سعی در غلبه و نفوذ در کشورهای اسلامی دارد. طبیعتاً مقابله با نفوذ و سلطه این کفار در سرزمین اسلامی در قالب قاعده نفی سبیل نیز باید در همه این عرصه‌ها تعمیم و گسترش یابد. از این روی، برخی از مواردی که بر اساس مقتضای این قاعده در کلمات حضرت امام خمینی(ره) مدنظر قرار گرفته است را در عرصه‌های مختلف مورد عنایت قرار خواهیم داد.
ë نفی سلطه سیاسی
از جمله حوزه‌هایی که در خصوص نفی سلطه استعمارگران بر کیان اسلامی مورد تأکید قرار گرفته، حوزه سیاست است. مصادیقی که در این حوزه می‌تواند مورد عنایت قرار گرفته و نفی سلطه کفار در آن موارد، در سیاستگذاری‌ها، مورد تأکید قرار گیرد را می‌توان ذیل مواردی چون: «نفی نظام استعماری، نفی تحت الحمایگی و مستشاری و پذیرش قراردادهایی است که به ضعف و ضرر مسلمانان بینجامد» جای داد. بدیهی است آنچه در نهایت می‌تواند به نفی سلطه نظام کفر بر کشورهای اسلامی منجر شود، ایجاد نظمی خاص بر اساس اراده مسلمانان است که می‌تواند در قالب تأسیس نهادهای مشترک، محقق شود که تصمیم‌سازی برای جامعه اسلامی را عهده دار شده و ضمن تضمین همگرایی در جوامع اسلامی، منافع این جامعه را تأمین کرده و از هویت این جامعه در مقابل سلطه کفار دفاع نماید. «در همه حال شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از کشور است، زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و ملیت، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی، اقتصادی و نظامی، خواب و خیالی بیش نیست و هر کس در هر مقامی و به هر صورتی اجازه دخالت اجانب را در وطن عزیز ما، چه با صراحت و چه به وسیله طرح هایی که لازمه‌اش ادامه تسلط اجنبی یا ایجاد تسلط تازه‌ای باشد بدهد، خائن به اسلام و کشور است.» (8)
ë نفی سلطه فرهنگی
حوزه فرهنگ از مصادیق امکان تسلط کفار بر سرزمین‌های اسلامی بوده بلکه از مهم‌ترین مصادیق آن به حساب می‌آید. زیرا در صورت وجود سلطه و وابستگی فرهنگی کفار بر ذهن و رفتار مسلمانان، سلطه سیاسی و اقتصادی بر این سرزمین آسان بوده و فرهنگ استعماری، بستر سلطه سیاسی و اقتصادی بیگانگان را فراهم خواهد آورد. از این روی حضرت امام خمینی(ره) سلطه فرهنگی کفار را بستر و عاملی جهت سایر وابستگی‌ها دانسته و از مهم‌ترین سلطه‌ها معرفی کرده‌اند: «این غرب یا شرق که سلطه پیدا کرده است برهمه ممالک اسلامی، مهمش این سلطه فرهنگی بوده است.»(9)
راهکارهایی را که امام خمینی(ره) در نفی ایجابی این سلطه و به غایت وصول به نیل به استقلال فرهنگی و نفی وابستگی فکری به قدرت های استکباری ارائه می‌دهد بر مواردی چون، اهتمام نسبت به بازیابی هویت دینی و ملی، خودباوری، شعور، آگاهی و بیداری، ایستادگی و مقاومت در راه رسیدن به آرمان‌ها، استفاده از ارزش‌های مکتبی در زندگی فردی و اجتماعی، استوار بوده و از این روی عمده‌ترین توصیه‌های ایشان، به نفی سلطه فرهنگی غرب و مراجعه به فرهنگ اسلامی و احیای هویت ملی و دینی و خودکفایی درعرصه فرهنگ بوده است: «تا ما خودمان را پیدا نکنیم، نمی‌توانیم مستقل بشویم. اما ما اگر چنان چه خودمان شعور سیاسی نداشته باشیم، اسلام در این جا اگر تحقق پیدا نکند، اگر مملکت ما یک مملکت اسلامی نشود که برای استقلال، برای آزادی، آن طور طرح‌ها دارد و جایز نمی‌داند، حرام می‌داند که یک مسلمانی پیوند ببندد با یک غیر مسلمانی که می‌خواهد بر او سلطه پیدا بکند.(10)
ë نفی سلطه اقتصادی
با توجه به نقشی که اقتصاد در زندگی مردم ایفا می‌کند، این امر می‌تواند در زوایای دیگر زندگی نیز تأثیر‌گذار بوده و لذا حضرت امام خمینی(ره) تسلط اقتصادی را از مقولاتی می‌داند که موجبات سلطه سیاسی را فراهم می‌آورد. امام(ره) در همین راستا وابستگی اقتصادی استعمارگران و چپاول ذخایر و منابع ملی مسلمانان را از مصادیق تسلط کفار بر امور مسلمانان دانسته و ملت مسلمان را به جلوگیری از این امور واداشته است:
«اگر در روابط بازرگانی دول یا تجار با بعضی از دول یا تجار بیگانه، ترس بر بازار مسلمین و زندگی اقتصادی آن‌ها باشد واجب است آن را ترک کنند و چنین تجارتی حرام است و در صورت چنین ترسی، بر رؤسای مذهب (واجب) است که کالاهای آنان و تجارت با آن‌ها را طبق مقتضیات زمان تحریم نمایند. و برامت اسلامی متابعت آنان (واجب) است، کما این‌که بر همه آن‌ها واجب است که در قطع این روابط جدیت کنند.»(11)
آنچه که می‌تواند از تسلط کفار در حوزه اقتصادی جلوگیری نماید وصول به خودکفایی در تمامی زوایای اقتصادی و اتکا به ذخایر ملی و آنچه که از چپاول ذخایر ملی توسط استعمار گران جلوگیری می‌کند، اعتماد به عالمان متعهد در جلوگیری از این امر است. حضرت امام(ره) در خصوص تکیه بر ایدئولوژی اسلامی و ارزش های مکتبی در جلوگیری از چپاول منابع دول اسلامی این گونه اظهار داشته است:
«تنها چیزی که می‌تواند سد راه اجانب و دول استعمارگر باشد و نگذارد سلطه بر ذخایر مملکت اسلامی پیدا کنند، اسلام و علمای جلیل اسلام است.» (12)
در پایان می‌توان چنین نتیجه گرفت که بر اساس قاعده نفی سبیل و راهکارهایی که در این راستا ارائه شده است، مسلمانان ضمن این‌که باید، با محوریت کلمه توحید و مراجعه به مبانی و آموزه‌های دینی، توحید کلمه خویش را حفظ کنند، باید با مد نظر قراردادن آرمان غایی دین اسلام و با تجمیع امکانات خویش، به سیاستگذاری در نفی سلطه کفار بر سرزمین‌های اسلامی، روی آورده و در این راستا عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را مورد توجه قرار دهند. بدیهی است در این صورت، نه فقط رژیم اشغالگر قدس، جایگاه خود در میان کشورهای اسلامی را از دست داده و از قدرت و نفوذ آن در منطقه کاسته می‌شد، بلکه سلطه کشورهای مستکبر نیز بر کشورهای اسلامی مرتفع شده و جایگاه متعالی جامعه اسلامی خود نمایی می‌کرد.
استادیار و مدیرگروه سیاست پژوهشگاهفرهنگ و اندیشه اسلامی*

منابع:
1. امام خمینی، صحیفه امام، ج 4، ص317
2. خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است. سوره نساء، آیه 141
3. اسلام عالی است و چیزی برتر از آن نیست، شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، باب 1 از ابواب موانع الارث، حدیث 11
4. به منظور شناخت تفاسیر مختلف و مدارک شرعی این قاعده ر. ک: آیت‌الله بجنوردی، القواعد الفقهیه، ج 1، ص 161 ـ 157
5. امام خمینی، صحیفه امام، ج 16، 35ـ 34
6 . همان، ج 14، ص 178ـ 177
7. همان، ج14، ص290
8. همان، ج 3، ص486، 485
9. همان، ج12، ص 319
10. همان، ج11، ص226
11. امام خمینی، تحریر الوسیله، ج 1، ص487
12. امام خمینی صحیفه امام، ج 2، ص396.

روزنامه ایران