به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خط امام ،سخنان دکتر حسن روحانی در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بهانه ای شد تا بخش قابل توجه ای از رسانه های مجازی و مکتوب و حتی وبلاگ نویسان مستقل را به واکنش وادار کند ، واکنش های که نشان از حساسیت نسبت به رفتار مقامات […]
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خط امام ،سخنان دکتر حسن روحانی در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور بهانه ای شد تا بخش قابل توجه ای از رسانه های مجازی و مکتوب و حتی وبلاگ نویسان مستقل را به واکنش وادار کند ، واکنش های که نشان از حساسیت نسبت به رفتار مقامات و انتظاراتی است از آنها وجود دارد در میان اظهار نظر ها چه موافق و چه مخالف نوعی بازگشت و یادآوری تجربه گذشته و خاطرات تلخ که از بد اخلاقی و بدگفتاری های دولت قبل در ذهن ها باقی مانده به چشم می خورد اما در لابلای این انتقادها عده ای به رئیس جمهور حق می دهند به رئیس جمهوری که میراث دار فسادی های بزرگ اقتصادی و اجتماعی از دولتی است که حامیان آن امروز جسارت دفاع و ایستادگی بر عواقب حمایت های خود را ندارند اما به منتقدان سرسختی برای دولت جدید بدل شده اند و در مقابل حمایت های خود پاسخگو نیستند
اما رئیس جمهور چه گفت ، او با انتقاد شدید از ترویج ایرانهراسی، اسلامهراسی و شیعههراسی در دنیا، گفت: در داخل کشور نیز برخی به دنبال تعاملهراسی و مذاکرههراسی هستند و به محض اینکه صحبت از مذاکرات پیش میآید میگویند ما هراس داریم؛ در حالی که باید گفت که ما در استدلال قوی هستیم.
وی ادامه داد: کسانی که امروز در رأس وزارت امور خارجه قرار دارند جزو برترین دیپلماتهای جهانی هستند نه فقط در سطح منطقه. بروید صورت مذاکرات سالیان گذشته را بخوانید. از بس دیدم برخی هراسان زندگی میکنند و دیگران را نیز چنین میبینند؛ همچنان که گفتهاند کافر همه را به کیش خود پندارد، ناچار شدم بخشهایی از صورت مذاکرات خود با مقامات خارجی را در کتابی چاپ کنم تا آن را ببینند.
رئیسجمهور با انتقاد شدید از کسانی که به گفته وی «مذاکرههراسی» را رواج میدهند، اظهار کرد: یک عده به ظاهر شعار میدهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش میآید میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.
مشکل از صندلی است آقای روحانی!
سید صادق حسینی روزنامه نگار و وبلاگ نویس مستقل با این تیتر “مشکل از صندلی است آقای روحانی!” با انتقاد از وعده های فراموش شده به این سخنان رئیس جمهور انتقاد کرد و در وبلاگ خود نوشت …
از سخنرانی تنفیذ و تحلیف آقای روحانی در سال ۹۲ تا سخنرانی امروزش یک سالی می گذرد؛ او که می گفت «بگذاریم سینه ها از کینه ها پاک شود» چندی است جا پای سلف قبلی اش، محمود احمدی نژاد، می گذارد. او امروز در جمع سفیران ایران گفته: «به جهنم بروید که نلرزید» و البته مشخص است روی سخن اش با کیست؛ همان طور که مشخص بود احمدی نژاد وقتی از «لیست در جیب» و «برخی ها» و «بزغاله ها» و «آقایان» سخن می گفت منظورش کدام افراد و گروه ها بودند.
نمی خواهم از وعده ی «رفع حصر میرحسین موسوی» و «بازشدن فضای امنیتی» که او وعده داده است چیزی بگویم؛ نمی خواهم بگویم که کابینه اش به این فکر می کنند که «رفع حصر میرحسین موسوی» اصلا الویت نیست، اما می خواهم بگویم مشکل اصلا از آقای روحانی نیست؛ مشکل از «صندلی» است. صندلی که برای حفظ آن حتما لازم است از «پوپولیسم سبدکالا» بهره برد و لازم می شود وعده و حُسن سخن فراموش شود و طبعا در سخنوری به رییس دولت اصولگرای مهرورز تنه بزند.
روزنامه ها درباره لحن تند رییس جمهور چه نوشتند؟
سایت جماران با این تیتر “روزنامه ها درباره لحن تند رییس جمهور چه نوشتند؟ آقای روحانی، همان یک احمدی نژاد برایمان کافی است!” و مقدمه ای که در ادامه می آید به گزارشی از واکنش ها در این خصوص پرداخت است
جماران نوشت : کنشهای دکتر حسن روحانی، رییسجمهوری یازدهم نظام، تاکنون تحسین بسیاری را برانگیخته است. در میانه همه این تحسینها، در موارد نادری، کلام منطقی و حکیمانه او شکل سرزنش و لحن تند به خود گرفته به گونه ای که شِکوه مخالفان و گلایه موافقان را دربرداشته است. بعد از ماجرای «بیسواد خواندن مخالفان» توسط رییس جمهوری، نزدیک ترین طرفداران دولت نیز او را توصیه به صبر کردند حتی گفتند؛ «مخالفان می خواهند روحانی را عصبانی کنند اما او نباید عصبانی شود». لحن تند روحانی در سخنرانی دیروزیاش و به کاربردن اصطلاح «به جهنم» بار دیگر، به منتقدان و مخالفانش بهانهای برای شکایت یا حتی تخریب دست داد و دوستان و طرفداران را نیز به هشدار و دلسوزی واداشت. همانطور که انتظار می رفت، بسیاری از روزنامههای مطرح کشور سرمقاله یا یادداشت روز خود را به «لحن روحانی» اختصاص داده اند. تقریبا همه این یادداشتها از زاویههای مختلف، روحانی را از این لحن برحذر کردهاند.
آنچه میآید، مجموعه کنشهای روزنامهنگاران و کنشگران چپ و راست تنها در کمتر از یک روز کاری پس از ایراد سخنان تند روحانی است که توسط سایت جماران گردآوری و از نظر می گذرد:
عصبانیت روحانی به حق است / صادق زیباکلام، ایسنا
صادق زیباکلام انتقادات روز دوشنبه رییسجمهور از مخالفان مذاکرات هستهای را بهحق دانست، ولی در عین حال نسبت به واکنش تندروها نسبت به این اظهارات ابراز نگرانی کرد.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، «اصل نگرانی رییسجمهور درباره عدهای که نسبت به مذاکره و هرگونه توافق با آمریکا میترسند» را کاملاً به جا و درست دانست، اما نسبت به ادبیات به کار رفته از سوی روحانی انتقاد کرد .
او با تاکید بر اینکه «عصبانیت روحانی به حق است» خاطرنشان کرد: چهرهها و شخصیتهایی هستند که نگران هرگونه مصالحه و توافق با آمریکا بر سر موضوع هستهایاند. آنها معتقدند توافق با آمریکا باعث میشود که این فکر به وجود آید که میتوان بر سر موضوعات دیگر مورد مناقشه نیز با آمریکا گفتوگو کرد و در آن صورت قبح آمریکاستیزی و دشمنی با این کشور شکسته میشود.
این استاد دانشگاه در پاسخ به اینکه راه برخورد با چنین افرادی چیست؟ و چگونه میتوان هراس را از دل و ذهن این افراد خارج کرد؟ گفت: ملاک آن چیزی است که اکثریت مردم میخواهند اما اکثریت هم زمانی میتواند انتخاب درست انجام دهد که اطلاعات دقیق و درست در اختیار داشته باشد.
وی خاطرنشان کرد: به عقیده من راه درست، دموکراسی است و نباید به بهانه امنیت، منافع و مصالح ملی جلوی اظهارنظر و انتقاد و حتی اعتراض افراد را درباره مسائل کلان کشور گرفت.
زیباکلام با اشاره به بخشهای دیگری از سخنان رییس جمهور در نشست با سفیران و رییسان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور با بیان اینکه «من با این بخش از اظهارات رییس جمهور که میگویند 90 درصد مردم با مذاکرات هستهای موافقند و به همین دلیل کار دیپلماتهای ما و دولت درست است و یا این که به خاطر همین موافقت، مخالفت بیمعنا است؛ مشکل دارم»، ابراز عقیده کرد: متاسفانه در کشور ما لیبرالیزم به معنای همجنسبازی تقلیل یافته است. در حالی که اساس لیبرالیزم پاسخی است که به آقای روحانی نسبت به اظهاراتی که امروز بیان داشتند میتوان داد. اگر 90 درصد و حتی 99.99 درصد مردم با مذاکرات هستهیی موافق باشند و فقط یک نفر آن هم صادق زیباکلام با آن مخالف باشد، لیبرالیزم میگوید که 75 میلیون نفر نمیتوانند جلوی آن یک نفر را بگیرد و او آزاد است و باید حق مخالفت و انتقاد داشته باشد.
او گفت: از ایشان(رییسجمهور) که رشته حقوق را در غرب خواندهاند تعجب میکنم که چنین نکته بدیهی را نادیده گرفتند.
این استاد دانشگاه معتقد است: دود اظهارات رییسجمهور در آینده نزدیک به چشم نویسندگان، روزنامهنگاران، دانشگاهیان و فرهیختگان مستقل خواهد رفت؛ چراکه آنچه گفته شده بنزینی است که بر آتش اصولگرایان تندرو ریخته خواهد شد. اصولگرایان زورشان به انتقاد و اعتراض به رییسجمهور و یا تغییر مسیر و جهت او نمیرسد، اما زورشان به من صادق زیباکلام و روزنامهنگاران و رسانهها و شخصیتهای مستقل میرسد. اینکه رییسجمهور به مخالفان و یا به گفته ایشان تعاملهراسان میگویند بروید به جهنم؛ خب اصولگرایان و تندروها هم میگویند ما هم میرویم به جهنم اما شما را هم با خود میبریم.
زیباکلام در پاسخ به این که رییسجمهور اظهار کرده است به پشتوانه درخواست مردم مذاکرات هستهای ادامه مییابد و مردم با آن موافقند، گفت: یک روز هم آقای احمدینژاد به پشتوانه مردم اعلام کرد که توی دهن قدرتهای بزرگ میزند؛ بنابراین توصیه بنده به آقای روحانی این است که اینقدر از طرف مردم سخن نگویید؛ چراکه هیچ نظرسنجی در اینباره صورت نگرفته است.
***
«به جهنم» تدبیر و امید نیست / سیدمحسن فرجادی، خبرآنلاین
بخشی از ادبیات رئیس جمهور کشورمان در همایش روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور شبیه سخنانی بود که از رئیس جمهور سابق می شنیدم.
هرچند یک جمله کوتاه بود ولی همین کافی است تا یادمان نرود میان «جدیت» و بهره گیری از ادبیاتی که به شکاف بیشتر در میان نیروهای داخل نظام کمک می کند تفاوت وجود دارد.
آقای رئیس جمهور گفته بود: «ما در منطق کم نمیآوریم؛ ما دیپلماتهای مجربی داریم. امروز در رأس وزارت امور خارجه افرادی هستند که جزو برترین دیپلماتهای جهانی هستند و نه فقط منطقه؛ از بس بعضیها هراسان زندگی میکنند و چون خودشان اعتماد به نفس ندارد، دیگران را هم این چنین میبینند لذا چند مورد از مذاکرات خود را در کتاب هستهای آوردم تا این ترسوها بخوانند. یک عده شعار میدهند ولی بزدل سیاسیاند؛ هر وقت میخواهد مذاکره شود یک عده میگویند داریم میلرزیم؛ خوب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید.»
ساده گویی، ضمایر مجهول، نیش و کنایه، خاطرات مشوش و استفاده از الفاظی که در شان عالی ترین مقام اجرایی کشور نیست از جمله ویژگی های محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نهم و دهم بود. او اینگونه هم کنه مقصودش را به مخاطب میفهماند و هم به سادگی آنهایی را که می خواست منکوب یا عصبانی کند به هیجان می آورد.
آن ادبیات اگر چه در میان بخشی از مردم پذیرفته شده و برگزیده بود اما از آنجا که الناس علی دین ملوکهم، به پیش پا افتاده تر شدن ادبیات جامعه در آن سالها منجر شد. تا جایی که با نیش و کنایه سخن گفتن و استفاده از ضمایر مجهول و اتهام آفرینی به ویژگی بسیاری از رسانه ها و برخی صاحبان کرسی های سخن در کشور بدل شد.
دکتر حسن روحانی که با شعار اعتدال و تدبیر و امید آمد، امیدوارمان کرد که اوضاع تغییر می کند. نمی گویم در بر همان پاشنه می چرخد ولی نگرانم که نکند عصبیت در کلام آقای رئیس جمهور بیش تر شود و مردم به دنبال یافتن شباهت میان روحانی با رئیس جمهور قبلی بیافتند و بعد از چند وقت بگویند روحانی هم که مثل قبلی است!
اگر خواسته باشد اینگونه پیش رود احتمالا گام بعدی استفاده از ضمایر مجهولی مثل «بعضی ها»، «برخی»، «افرادی» است.
چشم آخر بین تواند دید راست / چشم اول بین غرور است و خطاست
***
آقای روحانی همان یک احمدی نژاد برایمان کافی است! / فضل الله یاری، روزنامه ابتکار
روز گذشته رئیس جمهور دکتر حسن روحانی با انتقاد از برخی مخالفان دیپلماسی هسته ای کشور، که وی آنها را”مذاکره هراس”ها نامید، گفت:« یک عده به ظاهر شعار میدهند ولی بزدل سیاسی هستند و تا حرف مذاکره پیش میآید میگویند ما میلرزیم. به جهنم؛ بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است.»
اگر کسی نداند که گوینده این سخنان یک روحانی متین و منطقی به نام دکتر حسن روحانی است، بدون تردید به اشتباه میافتد و فکر میکند محمود احمدی نژاد این سخنان را بر زبان آورده است؛ به خصوص که در حافظه اش تصاویری دارد که در آنها رئیس جمهور سابق در حال گفتن جملاتی مانند: «آب را بریز آنجایی که میسوزد…»، «آن قدر قطعنامه صادر کنید که قطعنامه دانتان پاره شود…»، «یقه شان را میگیریم و سرشان را به سقف میکوبیم…» و دهها جمله دیگر از این دست است.
اما واقعیت این است که اینها سخنانِ رئیس جمهور حسن روحانی است. از نگاه یک هوادار دولت شاید بتوان توجیه کرد که این سخنان نشان از فشارهای گسترده مخالفانِ پرنفوذِ دولت بر وی و دولت تحت امرش دارد، اما از منظر کسی که میکوشد انصاف را رعایت کند و بارها با سخنان این چنینی احمدی نژاد مخالفت کرده، به هیچ وجه قابل قبول نیست.
اگر فشار مخالفان بسیار است (که میدانم بسیار است)، اما مردم ایران نیز از میان نامزدهای متعدد انتخابات 24 خرداد 92 کسی را برگزیدند که آن روزها هیچ گاه از جاده انصاف خارج نشد و عنان اختیار در برابر نامهربانیها از دست نداد. آنها به روحانی معتدلی رای دادند که آرامش و منطق در کلامش موج میزد و سعی میکرد پایان روشهای غیرمنطقی، تصمیمات خلق الساعه و اظهارنظرهای غیر معقول در صحنه سیاست داخلی و خارجی را اعلام کند.
دکتر حسن روحانی اگر چه تا کنون پای بندی خود را به این روش نشان داده بود، اما سخنان روز گذشته وی در همایش رؤسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور نگارنده را وامی دارد تا با مقداری بدبینی بگوید که گویی در لحظاتی روح احمدی نژاد در وی حلول کرده بود.
تردیدی نیست مسائل و مشکلاتِ برجای مانده از هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد، که هر روز گوشه تازه ای از آن نمایان میشود، آن قدر زیاد است که هر مقام مسؤل متعهدی را نگران میکند و مهم تر از آن میتوان مخالفانی را دید که پس از هشت سال حمایتِ بی دریغ از عملکرد نامطلوب احمدی نژاد و سکوت در برابر بی تدبیریها اینک مدعی حفظ منافع ملی شده اند و در برابر دولت تدبیر و امید سنگر گرفته اند و از قضا برخی از تریبونهای رسمی کشور را – که بخش زیادی از هزینه آن توسط توسط هواداران این دولت تامین میشود- نیز در اختیار دارند.
اما هیچ کدام دلیلی موجه به شمار نمیرود که در میان مواضع مستدل، منطقی و اصولی دکتر حسن روحانی کلماتی از جنس ادبیات احمدی نژاد وجود داشته باشد.
همین امروز و فردا و تا چند ماه آینده بدون تردید مخالفان شما از این سخنان پرچمی خواهند ساخت و در سایه آن حملات گسترده ای را به سمت شما و دولت تان ساماندهی خواهند کرد ( که فارغ از انگیزههای سیاسی آنان میتواند برای افکار عمومی موجه به نظر برسد). به همین خاطر نگارنده این سطور پیشنهاد میکند، همچنان که پیش از این نشان دادید، یک بار دیگر شجاعت خود را در قبول اشتباه و عذر خواهی از مردم، حتی مخالفان سیاسی تان نشان دهید. مطمئن باشید که نقشه آنان را خنثی خواهد کرد و موضوعی که میرود تا در کارنامه تان نمره ای منفی شود با یک عذرخواهی به امتیازی مثبت تبدیل خواهد شد.
آقای رئیس جمهور راه ناهموار و درازی در پیش رو دارید؛ سعی کنید همان حسن روحانی باشید، زیرا همان یک محمود احمدی نژاد برای ما کافی است!
***
در مقام صبر/ مهران کرمی، فرهیختگان
سخنان رئیسجمهور محترم در جمع دیپلماتها، در خود نکتههای زیادی نهفته دارد. تنها فردی کارکشته و بهرهمند از تجربه سیاسی ناشی از حضور بیش از سه دهه در سطوح عالی تصمیمگیری در حوزههای امنیتی و دیپلماتیک میتواند چنین با اعتمادبهنفس از حضور قدرتمند در مذاکرات از پیروزی سخن بگوید. به همان میزان میتوان گفت حسن روحانی دست منتقدان سیاست خارجیاش را تهی از استدلال میبیند و جز این هم نیست. این نکته را نیز نمیتوان نادیده گرفت که دست دولت محترم با وجود برخورداری از حمایت مردمی از سیاستهایش در زمینههای مختلف از عرصه رسانهای کوتاه است و بیشتر رسانههای نوشتاری، شنیداری و دیداری و نیز خبرگزاریهای رسمی و نیمهرسمی، یا منتقد سیاستهای دولت هستند یا با وجود تاکیدهای مقام معظم رهبری در حمایت از سیاست دولت و ادعای این منتقدان در پیروی از مقام معظم رهبری، خود را ملزم به حمایت از دولت نمیدانند. برخی از رسانهها که وابسته به دولت هستند نیز در بسیاری مواقع مواضع انفعالی دارند و عملا میتوان چنین گفت که دستاوردهای دولت در زمینههای مختلف بهویژه در مهار تورم و کامیابی در سیاست خارجی چندان در عرصه عمومی مجال بروز نمییابد.
در عین حال نباید نادیده گرفت که برخلاف دولت گذشته که در حوزه رسانهای فعالیت گستردهای داشت و سایتها، خبرگزاریها و روزنامههای برساخته دولت پروپاگاند زیادی در حمایت از سیاستها و برنامههای آن داشتند، دولت کنونی علاقه چندانی به بهرهگیری از عنصر و اهرم رسانه ندارد یا اگر دارد معطوف به حضور شخص رئیسجمهور و معدودی از وزیرانش در عرصه شبکههای مجازی است که گرچه در میان نسل امروزی و بهویژه بیرون از کشور بازخورد دارد، ولی ناتوان از برقراری رابطه با عموم مردم است و اکثر مخاطبان داخلی ترجیح میدهند همچنان از رسانههایی چون تلویزیون و روزنامه اخبار را پیگیری کنند و در ناکارآمدی رسانههای داخلی این شبکههای ماهوارهای برونمرزی هستند که خلاء اطلاعرسانی را پر میکنند.
با این همه نقدی به سخنان رئیسجمهوری وارد است که یک ناظر و منتقد منصف به آسانی از کنار آن نمیگذرد. دکتر حسن روحانی یک سال پیش با شعار و منشی توانست رای مردم را به خود جذب کند که اصولا کمتر رسانهای از او حمایت میکرد. آنچه وجه تمایز او با بیشتر رقیبانش بود، بهرهگیریشان از ادبیاتی ممتاز و لحنی آرامشبخش بود که چون از دل برمیآمد بر دل همگان نیز مینشست. روحانی با شعار و منش اعتدالی و نشان دادن کلید تدبیر توانست از مردمی رای بگیرد که از ادبیات شعاری و سیاست ماجراجویانه دولت قبلی خستهشده بودند و به دنبال کسی بودند که به جای ادعای مدیریت جهان و شاخ و شانه کشیدن برای رقیبان داخلی و دور کردن دوستان و همسایگان از ایران، راه تعامل با جهان و جریانهای سیاسی در داخل را پیش گیرد. دستاورد دولت تدبیر و امید در این یک سال که توانست دوباره چهرهای روشن و بیغبار از جمهوری اسلامی در جهان ترسیم کند و بحران اقتصادی را به مسیر مهار بکشاند، فراتر از آن است که بتوان به آسانی آن را نادیده گرفت و البته مشکلات پیشرو بهویژه زمینهسازی برای خروج از رکود خطرناک کنونی و قرار دادن اقتصاد در مسیر رونق نیز اهتمام ملی را میطلبد که متاسفانه برخی منتقدان رئیسجمهور و دولت یازدهم با تنگنظری و ترجیح منافع شخصی و جناحی بر منافع و خیر عمومی این دستاوردها را نادیده میگیرند یا در راه تلاش این دولت سنگاندازی میکنند. اما به باور نگارنده اگر ادبیات و منش اعتدال راه پیروزی در انتخاب حسن روحانی را هموار کرد و در این یک سال در کوران مشکلات طاقتفرسا مددکار او بود، همین منش نیز میتواند راهگشای حل مشکلات باقیمانده باشد. وجه بارز اعتدال، توجه به جدال احسن و دوری گزیدن از ادبیاتی است که رئیسجمهور و بزرگانی چون هاشمی، خاتمی و ناطقنوری، در دوران هشت ساله دولتهای نهم و دهم بیش از همه چوب آن را خوردند. انتظار از رئیسجمهور محترم استفاده از ادبیات همیشگی آرامشبخشی است که اصولگرا و اصلاحطلب را با وجود مطالبات ناهمسو و گاه ناهمساز با دولتش همسو و همساز کرده است. صبوری و از دست ندادن امید به پیروزی همان گمشدهای است که ریشه در تاریخ پر از ناکامی و نامرادی ایران و ادبیات پارسی دارد و چه نیکو گفته است خواجه شیراز: گویند سنگ لعل شود در مقام صبر/ آری شود ولی به خون جگر شود. انتظار از رئیسجمهور محترم این است که همچنان صبورانه و صادقانه مردم را مخاطب خود سازد، به آنها بهعنوان صاحبان کشور گزارش دهد و در تنگناها از آنها مدد جوید.
***
روحانی و مخالفان دولت / قدرتالله علیخانی، اعتماد
رئیسجمهور روز گذشته از لجاجتهای منتقدان خسته بود. افرادی که تا چندی قبل عنان مذاکرات هستهای را در دست داشتند و هر بار که به مذاکره میرفتند، پرونده پیچیدهتر و تحریم گستردهتر میشد، حال که مذاکره کنندگان ایرانی مسیری متفاوت را در پیش گرفتهاند زبان به انتقاد از دولت باز کردهاند و نگرانند که به نتیجه رسیدن این مذاکرات رشتههای آنان را پنبه کند. با اینکه هنوز نتیجه مذاکرات مشخص نشده اما مردم در داخل کشور امید فراوانی بهنتیجه رسیدن مذاکرات دارند و امیدوارند که دیپلماسی این دولت بتواند ایران را از داستان پیچیده مذاکرات طولانی و بیثمر نجات دهد. به هر حال بسیاری مسائل در این دولت تغییر کرده و دیدگاه کشورهای جهان نسبت به مسئله هستهای و نیت مردم ایران تغییر کرده و رفت و آمدهای دیپلماتیک خود گواهی بر این تغییر است و عصبانیت مخالفین از مذاکره نیز مربوط به همین موضوع است. در حالی که رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند با اینکه نسبت به مذاکرات خوشبین نیستند اما با آن مخالفتی ندارند با این حال افرادی هستند که نانشان را در دعوا پیدا میکنند و هر چقدر فشار باشد و دعوا و ناراحتی، این افراد بیشتر سود میبرند و بیشتر خوشحال میشوند و فضای شفاف و فضای مذاکره دکان این افراد را تخته کرده است. در مجموع اینها افرادی هستند که در انتخابات شکست خوردند و این دولت را از خود نمیدانند و متاسفانه گاهی هم کارشان به کارشکنی میرسد و فقط هم مختص به وزارت خارجه نیست. همین روزها دیدید که چه برخوردی با وزیر علوم صورت گرفت و چه جنجالی را در مورد بعضی تغییرات در دولت به وجود آوردند. البته دولت هم در روز اول بنای تعامل با نمایندگان مجلس را گذاشت و با شخصیتهای استانی شروع به رایزنی کرد و همین مسئله سبب شد برخی نمایندگان توقعشان از دولت بالا برود. شاید اگر دولت در ابتدای کار این وعدهها را به نمایندگان مجلس نداده بود امروز این توقعات وجود نداشت. از راهروهای مجلس شنیده میشود برخی به وزیر علوم گفته بودند اگر در 7-8 دانشگاه تغییری ایجاد نکنید ما با شما کاری نداریم. به نظر میرسد این توقع را برخی دولتیها در بخشی از جامعه مخالفان دولت وجود آوردند و وقتی برخی دیگر از وزیران زیر بار این توقعات نمیروند شروع به سوال و استیضاح میکنند. با این حال ایرادگیرها و کسانی که به هر بهانه دولت را در معرض سوال و استیضاح قرار میدادند خوب است پیش از این صحبتها نگاهی به کارنامه دولت مطلوب خود بیندازند و بعد درباره دولت قضاوت کنند.
***
آقای روحانی ما را به یاد احمدینژاد نیندازید / جواد دلیری، اعتماد
جناب آقای رییسجمهور، مخاطب این یادداشت شما هستید؛ اجازه دهید «صریح»، «دوستانه» و «دلسوزانه» درباره سخنان دیروز شما بنویسم. دیروز در جمع سفرای ایران در خارج کشور اینچنین سخن گفتید: از بس بعضیها هراسان زندگی میکنند و چون خودشان اعتماد به نفس ندارند، دیگران را هم اینچنین میبینند، لذا چند مورد از مذاکرات خود را در کتاب هستهیی آوردم تا این ترسوها بخوانند. یک عده شعار میدهند ولی بزدل سیاسیاند؛ هر وقت میخواهد مذاکره شود یک عده میگویند داریم میلرزیم؛ خب به جهنم، بروید یک جای گرم پیدا کنید…» جناب آقای روحانی رییسجمهور عزیز و محبوب؛ اجازه دهید از این سخنان شما تعجب کنیم. «ترسو» و «بزدل» خواندن منتقدانتان در شأن شما نیست، اینکه بگویید «یک عده میگویند داریم میلرزیم، خب به جهنم» ادبیات فاخر یک رییسجمهور نیست آن هم شخصیتی چون شما که خوشبختانه از سلاله روحانیت نیزهستید. مگر نگفتید که دوران هشت سال گذشته برنمیگردد، پس چرا از ادبیاتی استفاده میکنید که ویژگی و مختص دولت سابق بود؛ در سالهای دولت محمود احمدینژاد یکی از انتقادهای همیشگی ما به رییس دولت این بود که چرا رییسجمهور از ادبیات فاخر و محترمانه استفاده نمیکند و هنوز آن جملات در یاد ما هست! «آنقدر قطعنامه دهید تا قطعنامهدانتان پر شود»، «آن ممه را لولو برد»، «گردن کلفتتر از تو هم نتوانست غلطی بکند» یا «آب را جایی که میسوزد بریز». آیا این جملات با سخنان دیروز شما تفاوتی دارد. هنوز یادمان نرفته که روزی که در کارزار انتخابات ریاستجمهوری وارد شدید، یکی از دغدغههای شخص شما آن بود که «دولت ادبیات درستی برای سخن گفتن با مردم به کار میبرد»، حال به کار بردن این ادبیات از جنابعالی حداقل برای نگارنده جای تردید و شگفتی دارد! جناب آقای روحانی، روزی که بر مسند ریاستجمهوری نشستید، آنچه هوادارانتان و رایدهندگان به شما و مطمئنا تمامی آحاد ملت ایران را خشنود کرد، ادبیات فاخر شما بود، هنوز یادمان نرفته در مناظرههای تلویزیونی و مراسم تنفیذ و تحلیف و رای اعتماد چگونه سخن راندید. آن روزها، در همین روزنامه نوشتیم که سخنان شما آرامش را به کشور بازگرداند، اما امروز در آستانه یک سالگی دولت اعتدال، سخنان دیروز شما پیرو مشی اعتدال نبود و صادقانه بگوییم«این روحانی»، «آن روحانی» نبود.اینکه، جنابعالی و کارگزاران نظام در بزنگاه مهمترین چالش سیاست خارجی راه مذاکره و منطق دیپلماسی را برگزیدند و برای عبور از گرداب پرونده هستهیی نه به توصیه طالبان تقابل و نزاع اعتنا کردید و نه دست تقدیر به چنگ حوادث و زمانه سپردید بلکه راهی را رفتید که بر آن عنوان تعامل و عقلانیت مینهند، قطعا مورد تایید رهبری نظام و آحاد ملت است، قطعا راه انتخابی در این ماجرا سر از میدانهای گفتوگو و مذاکره درمیآورد. ابزار این راه هم گفتن و شنیدن و چانهزنی است.
ما با شما هم عقیدهایم اما اختلاف نظر در پروندهیی چنین حساس، نیز پدیدهیی عجیب نیست. میتوان در ماجرای هستهیی مذاکرات وین و ژنو، از طیفهای مختلف سخن و تحلیلی متفاوت شنید که البته نشانه یک جامعه آزاد است اما پیکره سیاست هستهیی ایران نه از گوناگونی افکار و آرا بلکه از شبههافکنی و جنجال لجاجتآمیز زخمی است. میدانیم گاهی تحریف و تخطئه اندیشه به آسانی حقایق ماجرای مذاکرات هستهیی را به چنگ تحریف میسپارد، مخالفان سیاست مذاکره دولت، پیش از اینها نسخه مرگ مذاکرات را نوشتهاند و هر دو زمان مذاکرات را به امید شکست دورهیی دیگر به سر میکنند. آنها در این مسیر استفاده از هر ابزار و امکانی برای طرد و نفی مذاکره هستهیی و مذاکرهکنندگان را مجاز شمردهاند. بر شما به عنوان یک رییسجمهور و مجری لازم است که با منتقدان مسیر خود نیز با زبان مناسب سخن برانید و هیچ وظیفهیی به جز قانع کردن مردم و خدمت به آنها بر اساس پیمان 24 خرداد مترتب نیست. آنها میتوانند روند مذاکرات را به نقد بنشینند، نتایج آن را به چالش بکشند اما نمیتوانند سخن خود را به سقف حقوق یا مطالبات مردم بیاویزند و در مقابل شما نیز نباید مخالفان و منتقدان را با تیغ طرد و توهین برانید. اصل انسانی و اخلاقی، توهین و استهزا به منتقدان را روا نمیدارد چنان که بر اصحاب دیپلماسی و مذاکره نیز نباید اینچنین توهین شود.
آقای رییسجمهور، صادقانه، دوستانه و به عنوان هوادار شما این سخن دیروز را نه «انسانی» میدانیم نه «دینی»؛ «انسانی» نمیدانیم به آن خاطر که جامعه انسانی از وضع طبیعی رو به سوی وضع مدنی مینهد و در این مسیر حجم و دامنه نزاع کاستی مییابد و «دینی» نیست از آن رو که نزاع و تخاصم و توهین وصف جهنمیان است و بهشتیان اهل سلم و صلحاند. ما نمیخواهیم آب به آسیاب دشمنان دولت شما بریزیم و بر این باوریم که ادبیات ناشایست برخی از آنان درخور خادمان ملت در مذاکرات نیست اما نمیپسندیم که رییسجمهور منتخب مردم ایران گرفتار دامی شود که دلواپسان طراحی کردهاند و از همان گفتمان برای پاسخگویی بهره گیرد.»
اگر در عرصه عمومی ما از گفتوگو، تفاهم و رقابت سالم و قانونمند خبری نباشد و فضای عمومی را ابرهای خصومت، نزاع، تنش و تهمت فراگیرد، جامعه ما کلافه و سرخورده میشود و امید و نشاط در نزاعها و تنشها محو میشود.
پس باید در کاستن نزاع و تنش کوشید، هم ما مسوولیم، هم شما. اما شما مسوول نخست هستید، لطفا سخنان خود را اصلاح کنید و ضمنا ما را به یاد رییس دولت قبل نیندازید.
***
روحانی حق دارد / حمیدرضا جلاییپور، اعتماد
هر چند معتقدم در خصوص نوع ادبیات بهکار گرفته شده رییسجمهور باید کارشناسان ادبیات نظر دهند اما مضمون سخنان حسن روحانی را قبول دارم. مفاهیم و کلماتی که در این سخنرانی به کار برده شده کاملا درست است. از میان چهار مورد کاری که دکتر روحانی شروع به انجام آن کردهاند نتایج دو مورد از آنها تا حدودی مشخص شده است. یکی از این موارد مبارزه با یک اقتصاد شلخته و فساد برانگیز است؛ اقتصادی که نتیجه آن تورم و رکود بوده و دولت تعهد داده که اقتصاد را از این وضعیت بحرانی خارج کرده و به سمت یک اقتصاد سالم، آرام، رقابتی و قانونی سوق دهد. اقتصادی که در آن افراد باید کار کنند تا پول در بیاورند نه ایجاد یک اقتصاد ویژهخوار و رانتخوار. کار دیگری که با این کار رابطهیی تنگاتنگ داشته و در واقع سکهیی است که دو رو دارد بحران زدایی از روابط خارجی ایران است. فقط بحث تحریمها نیست که در مذاکرات ژنو انجام میشود. به طور کلی سیاست خارجی دولت روحانی یک سیاست تعاملی مبتنی بر منافع ملی کشور است نه دفاع از منافع یک عده تندرو. کشوری که در روابط خارجی با بحران روبهرو میشود، وقتی تحریم میشود دیگر بحث کاغذپاره در میان نیست، بحث زندگی مردم است، بحث معیشت مردم است که با بحران روبه رو شدهاند. بحرانهای گستردهیی که نتیجه تحریم بنزین، دارو، تورم و رکود است. بنابراین حرف آقای روحانی به لحاظ مصداق درست است. کاری به ادبیات ایشان ندارم. تمام کسانی که تندروی کردند، واقعا تنشان میلرزد. اگر اقتصاد سر و سامان بگیرد که از درون آن مفاسد اقتصادی گستردهیی بیرون نمیآید. اگر سازمانهای اداری روی خط شفافیت و حساب بازدهی پیش روند که از میان آن فسادهای اداری بیرون نمیآید. اگر سیاست خارجی به سمت تامین منافع ملی کشور برود نه به سمت شعار، قطعا برای دولت مشکل ایجاد نخواهد کرد. مشکلی که اگر ایجاد شود سالها دیپلماتها باید تلاش کنند تا موضوع را به مسیر اول خود بازگردانند. آن هنگامی که روند عادیسازی به جلو برود این افراد تنشان خواهد لرزید. من برخلاف روحانی معتقدم اینها اگر جای گرم هم بروند باز هم میلرزند. اما مطمئن باشند که آن گذشته دیگر باز نخواهد گشت. کجاست آن 800 میلیارد دلار؟ اگر تمام نفت ایران را بفروشیم هم نمیتوانیم به پول نقد تبدیل کنیم. من با ایشان هم عقیدهام.
***
مردم انتظار نداشتند / ابراهیم نکو، اعتماد
متاسفانه گاهی نوع کلام را به گونهیی تغییر میدهیم که خود میتواند آسیبزننده باشد. ضمن اینکه از کلیات سخنان رییسجمهور حمایت میکنم و معتقدم که دولت موفقیتهایی داشته و انتقادات از وی خیلی منصفانه نیست اما نوع کلام و استفاده از برخی ادبیات آن چیزی نیست که مردم انتظار دارند. مردم امروز به خاطر استفاده از کلمات و جملات زیبنده و معقول از زبان ایشان از حسن روحانی حمایت میکنند. همیشه سخنان ایشان نشان از ادبیات ناب، خالص، شفاف و دوست داشتنی دارد لذا مردم انتظار نداشتند رییسجمهوری که اینقدر زیبنده صحبت میکردند امروز طوری سخن بگویند که به موضوعی تبدیل شود که بتواند به زیان وی تمام شود. فکر میکنم که جملات استفاده شده از جانب ایشان یقینا به دلیل فشارهای بسیار بالایی بوده که مخالفان بر دولت تحمیل میکنند. اما مخالفان کلامشان و لفظشان مشخص است لذا موضعگیری و بهکار بردن بعضی جملات میتواند آسیب زننده باشد. شاید اگر این سخن از زبان فرد دیگری بیان میشد مورد پذیرش بود. اما از دولت جدید قطعا مورد پذیرش نیست. درست است که مخالفان تند برخورد میکنند اما در برابر این تندی نباید تندی نشان داد تا رویکرد افراد را نسبت به خودمان تغییر دهیم. توصیه میکنم که به جای نفرین مخالفان، برای آنها دعا کرد تا به راه راست هدایت شوند و به جای اینکه کاری کنیم که در باتلاق فرو روند تلاش کنیم راه نجات را در پیش بگیرند. این سخنان چون تا مقداری با تندی گفته شده شاید مقداری منش دولت گذشته را به اذهان مردم متبادر سازد. اما فکر میکنم که چون فشارها و هتاکیها به مقدار زیادی بالا بوده رییسجمهور مجبور شده که دست به چنین کاری بزند. باید در آتیه انتظار مردم برآورده و این لحن سخن به گفتوگوهای سازنده تبدیل شود. لذا امروز جامعه ما به نوعی از آن حالت لعن و نفرین خارج شده هر چند در ذهن افراد محفوظ مانده است اما آن ذهنیتها باید زدوده شود و همه یاد بگیرند که با استفاده از جملات مناسب حتی میتوان افراد را هدایت کرد. در هر صورت اگر امروز مردم بخواهند در مورد ما قضاوت کنند بر اساس رفتارها، الفاظ و ادبیات سخنمان خواهد بود. فردا اگر مردم به گونه دیگری قضاوت کردند نباید آنها را مقصر دانست. آنها براساس آنچه از زبان ما میشنوند مسائل را تحلیل میکنند و انشاءالله در جلسات بعدی شاهد اینگونه مسائل نباشیم.
***
تندی بیثمر رییسجمهور/ ناصر ایمانی، اعتماد
جریان منتقدین هر دولتی همیشه حضور داشته؛ دولت زمان جنگ منتقدان خاص خود را داشت. دولت آقای هاشمی و علیالخصوص دولت دوم ایشان هم منتقدینی داشت. دولت آقای خاتمی هم در همه هشت سال با انتقادات تندی مواجه بود و این داستان در دولت آقای احمدینژاد و روحانی هم ادامه پیدا کرد و در آینده هم همچنان ادامه خواهد داشت. همواره ما در بین منتقدین دولتها جریانها یا افرادی داشتیم که پا را از چارچوب انصاف، مروت، منافع ملی و حتی ادبیات مودبانه فراتر گذاشتهاند. در این نوشته سعی ندارم به تفسیر وضعیت منتقدین بپردازم. مساله مد نظر نوع رویکرد دولتها به مساله منتقدین و سیاست ورزی در قبال آنها است. این ادبیاتی که دیروز از آقای روحانی مشاهده کردیم در شان ایشان نبود و این ادبیات بعد از شروع به کار دولت یازدهم هر از چند گاهی در لحن ایشان ظاهر میشود و این اواخر هم ادبیات آقای رییسجمهور تندتر شده است. متاسفانه طی هفته گذشته، چه در جریان حضور آقای روحانی در شهرکرد و چه سخنرانی دیروز ادبیات ایشان به ادبیات رییس دولت قبل نزدیک شده است. دولت جدید تنها یک سال است که بر سر کار آمده است، دولتهای قبل اگر هم تاب تحمل را از دست میدادند که این مورد در دولت آقای احمدینژاد زیاد بود، در سالهای بعدی به این روشها روی میآوردند. اگر توجه شود در دوره آقای خاتمی از همان ماههای اول جریان تند انتقادی شروع شد، اما تقریبا در 8 سال دولت آقای خاتمی ایشان به ندرت از ادبیات تند علیه منتقدان خود استفاده کردند. همین طور تقریبا دوران آقای هاشمی و علیالخصوص در دولت دوم ایشان رییسجمهوری سعی میکرد با تامل و تحمل بیشتری در مقابل منتقدان رفتار کند. حداقل ادبیات ظاهری آنها محتاطانهتر و مودبانهتر و محترمانهتر بود. حتی از نظر سیاسی هم استفاده از این ادبیات به دولت و شخص رییسجمهوری ضربه خواهد زد. آقای روحانی از نظر اصلاحطلبان باید کارهایی را بکند که چندان در عمل به سمت آنها نرفته است؛ مثل بحث خانه احزاب و گشایش سیاسی و مواردی از این دست. در مقابل آقای روحانی رقبای خود را هم تحقیر میکند. به این ترتیب در طولانیمدت آقای روحانی نه این جناح را خواهد داشت و نه آن جناح را.
***
از کجا به بعد نمیشود گفت به جهنم؟! / محمد ایمانی، کیهان
دولت «اعتدل و تدبیر و امید» در گذر رویدادها و فرصتها یکساله شد. با احتساب تبلیغات قبل از انتخابات، رئیسجمهور و برخی نزدیکان وی در این دوره یکی دو ساله ادب و ادبیاتی را وارد فضای افکار عمومی کردهاند که در نوع خود قابل مطالعه است؛ چه از این منظر که نقش تربیتی اجتماعی- سیاسی دارد و چه از این چشمانداز که بعضا تند و نابهجا به نظر میآید. واقعیتهای این یک ساله در جای خود سنگ محکی برای جدا کردن مرز ذهنگرایی فانتزی از واقعگرایی و سیاستگذاری معطوف به واقعیات است. منطقا رئیس دولت نمیتواند مانند 15-16 ماه قبل سخن بگوید و به واقعیتها عنایت نداشته باشد. اما اگر همین واقعیتها عرصه را بر ذهنیات و تصورات طیف حاکم بر دولت تنگ کند، آنگاه باید کدام روش ادبیات را برگزید؟ ادبیات اصلاح ادبیات و ذهنیات؟ ادبیات احترام به منتقدان در عین حفظ احترام خود؟ یا روش پرخاش و تندی و عصبانیت و اصطلاحا فرار به جلو؟
آیا معقول است که بگوییم «برخی سرشان را به پشت گرفتهاند و میترسیم اینها بخورند زمین» اما پس از یک سال و نیم گفتن و گفتن و گفتن، سرمان را بگیریم عقب و فرار به جلو داشته باشیم و منتقدان سکوت اختیار کرده را تحریک کنیم که اینها مذاکرههراس و بزدل یا بیشناسنامه و افراطی و بیخبر از دنیا هستند و به جهنم که نگرانند؟! آیا امروز صورت مسئله بعد از مذاکرات زنجیرهای، خود مذاکره و مذاکرههراسی است؟ اگر قرار باشد افکار عمومی و صاحبان فکر و نقد نگاه لقمانی و ادبآموزی به ادبیات برخی مسئولان ارشد دولتی نداشته باشند، آیا باید اخلاق و ادب و اعتدال را از این پمپاژ خشم و خشونت کلامی و عصبانیت استدلالی بیاموزند؟ آیا منطق «دلایل قوی باید و معنوی- نه رگهای گردن به حجت قوی» همین منطقی است که دوستان پیشه کردهاند؟ به نظر میرسد این نوع ادبآموزی، حکایت همان آموزگاری است که به متعلمان میگفت «من که میگویم انف، پس شما چرا میگویید انف؟ شما نگویید انف، بگویید انف»! اما از اثرات منفی این ادبیات تند در ایجاد رادیکالیسم مذموم سیاسی و اجتماعی که بگذریم، باید راز این پرخاش را فهمید و راهی به تأویل این ادبیات جست.
رئیسجمهور محترم دیروز در جمع روسای نمایندگیهای کشورمان در خارج گفته است «مردم در انتخابات 24 خرداد 92 به ما گفتند ما از افراط گریزانیم و به اعتدال پناه میآوریم. مردم به ما گفتند در برخورد با بیگانگان راه منطق و استدلال و مواضع شجاعانه و مدبرانه را در نظر گرفتن منافع ملی میخواهیم… اگر دچار محاسبه غلط شویم به پیروزی نمیرسیم یا با هزینه گزاف به پیروزی میرسیم. همانطور که در 8 سال دفاع مقدس هر جا محاسبه کردیم با هزینه کم پیروز شدیم و هر جا محاسبه نکردیم به فتح نرسیدیم… در کربلای 4 پیروزی به دست نیاوردیم که ناشی از نداشتن محاسبات لازم بود… به عنوان نمونه چند مورد از مذاکرات خود با مقامات کشورهای دیگر را در کتاب هستهای آوردهام تا ترسوها آن را ببینند؛ چرا که یک عده به ظاهر شعار میدهند اما بزدل سیاسی هستند و هر وقت صحبت از مذاکره به میان میآید، میگویند ما میلرزیم؛ به جهنم، بروید یک جای گرم برای خود پیدا کنید. خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده است. تعاملهراسی و مذاکرههراسی و مفاهمههراسی غلط است. مقام معظم رهبری از تعبیر نرمش قهرمانانه استفاده کردهاند. نرمش قهرمانانههراسی هم غلط است. دلمان میخواهد با همه کشورهای جهان که بخواهند با ما رفتاری خوب داشته باشند و مخاصمه نکنند، ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم حتی آنهایی که سالیان دراز با آنها تنش داشتهایم.»
درباره این سخنان تأملاتی در میان است:
1- در کجای قانون اساسی قید شده که منتخبان انتخابات شاقول تشخیص معتدلها از افراطیها هستند؟ این سخن قبل از هر چیز چالش با درک و فهم گوینده آن است که بوی خودشگفتی و سوء تفاهم میدهد. آیا آن 49/7 درصد مردم که به دیگر نامزدها رای دادند افراطگرا بودند؟ یا آن 97 درصدی که به فاصله 9 ماه از انتخابات در رفراندوم انصراف از یارانهها به خواسته وی «نه» گفتند، جزو افراطیون محسوب میشوند؟ آیا شخص رئیس دولت میتواند میزان و فرقان تشخیص اعتدال از افراط باشد؟ یعنی خدای نکرده آقای روحانی خود را معصوم فرض میکنند؟!
2- راه به خطا بردهایم- اگر تعمد نداشته باشیم- که صورت مسئله امروز (محل نزاع بحث) را «مذاکرههراسی» معرفی کنیم و منتقدان محتوای مذاکره و نتایج آن را ترسو و بزدل بنامیم و به زور به جهنم بفرستیم! ما اکنون در ایستگاه پیش از سفر نیویورک یا مذاکرات ژنو و آن کولیبازی برخی رسانههای زرد نایستادهایم بلکه اتفاقا مسئله بر سر همان محاسبه خطای مورد اشاره آقای روحانی است. دوستان امروز نمیتوانند ادعا کنند که هنوز میوه ممنوعه مذاکره با شیطان بزرگ را نچشیدهاند. از تماس تلفنی با اوباما تا چند ملاقات زنجیرهای با وزیر و معاونین وزیر خارجه آمریکا و تا بیان اینکه «من آقای اوباما را مودب و باهوش یافتم» و تا نوع نرمشهایی که قبل و بعد از توافق ژنو- قهرمانانه یا غیرقهرمانانه- از سوی همین دوستان به نمایش درآمد، باید راهی در دل کدخدا میگشود و نگشود. اینکه آقای روحانی و برخی دیپلماتها با خوشگمانی- و محاسبه فاقد مبنا- گفتند 3 ماهه میتوانیم به توافق برسیم، به اعتبار این تصور دور از واقع بود که «مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند اما آمریکاییها به قول معروف کدخدا هستند. پس اگر با کدخدا ببندیم راحتتر هستیم تا اینکه برویم سراغ مقام پایینتر» (دانشگاه شریف، 23 اردیبهشت 93). به مرور معلوم شد کدخدا خود نوکر اربابی به نام اسرائیل و صهیونیستهاست.
3- دوستان چرا با وجود تصوری که از نرمش داشتند و آن را اعمال کردند نتوانستند در وین 1 و 2 با کدخدا ببندند؟ آیا اینها از مدار اعتدال ادعایی خارج شدند یا شیطان بزرگ زبان مفاهمه انسانی را حالی نبود؟ تعداد سانتریفیوژها و ظرفیت غنیسازی مورد نیاز و تکلیف توسعه برنامه هستهای بر اساس اولویتها یا سرنوشت فردو و راکتور اراک به کنار، آیا در همین مذاکرات که کاملا از سوی تیم ایرانی برای داخل کشور سرّی نگه داشته شده، تکلیف لغو تحریمها معلوم شده است؟! حتی تحریمها پیشکش! رئیسجمهور محترم به یک سوال ساده و سرراست پاسخ روشن بدهند؛ کاری هم به احترام پاسپورت ایرانی نداریم: چرا بالغ بر 7 ماه است که دولت اوبامای مودب و اهل مفاهمه، به سفیر جدید ایران در سازمان ملل (آقای ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور) که نامزد شخص آقای روحانی است ویزا نمیدهد؟ مذاکره و مفاهمهای که نتواند امر روتین و عادی معرفی سفیر یک کشور در مقر سازمان ملل را به سرانجام برساند، چه قدر محاسبه شده و شجاعانه است؟ به تعبیر دیگر نرمش تا کجا پذیرفتنی است و از کجا به بعد است که دیگر نمیشود گفت «به جهنم»!؟ بنابراین مسئله، مسئله تعاملهراسی و مفاهمههراسی یا نرمش قهرمانانههراسی نیست. اینکه «دلمان میخواهد با همه کشورها که بخواهند رفتار خوب با ما داشته باشند و مخاصمه نکنند ارتباط داشته باشیم و مسائلمان را حل کنیم» قطعا مصداقش شیطان بزرگ نیست. اگر آمریکا میخواست، چالش هستهای زودتر از 3 ماه حل میشد اما بالغ بر 10 سال است که آمریکاییها نه با علی لاریجانی و سعید جلیلی و نه با روحانی و ظریف نتوانستهاند تعامل و تفاهم کنند چون رفتار فرعونی دارند.
4- شاید عجیب باشد که وعده توافق و بستن 3 ماهه پرونده هستهای با وعدههای 100 روزه گشایش اقتصادی همآهنگ بود و توافق ژنو حول و حوش اولین سررسید وعده 100 روزه به هر طریق تدوین شد. اما اکنون که یک سال از تشکیل دولت محترم میگذرد دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت آن وعده 3 ماهه گشایش را تمدید میکند و وعده یک سال و نیم (18 ماه) بعد را برای رونق اقتصادی و خروج از رکود و تورم میدهد. یعنی عجالتا آن وعده 3 ماهه به 27 ماه (9 برابر وعده نخستین) تمدید شده است! البته اکنون دولتمردان خوشگمان واقعگراتر شده و برخلاف یک سال پیش تاکید میکنند که همه تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات نمیگذاریم. اما برای جبران این خطای فهم و اشتباه در محاسبه لازم نیست عصبانی شویم و به جای ابرو درکشیدن مقابل شیطان زبان نفهم و مستکبر، دوباره به ناصحان دلسوز که چند ماه است سکوت کردهاند اهانت کنیم. این تندی همچنان تردید ایجاد میکند که آیا ما از آرزوگردی و ذهنپردازی به دامنه عقلانیت و تدبیر و اعتدال بازگشتهایم یا خیر؟ و آیا خدای ناکرده درصدد ساختن دشمن فرضی و انحراف افکار عمومی از واقعیتها نیستیم؟! اکنون نمیشود گفت منتقدان نمیگذارند بلکه واقعیت این است که تعامل کذایی با شیطان بزرگ به حد امتناع رسیده است؛ همان که رئیسجمهور به نوعی درباره ماجرای غزه گفت و در همه جا مصداق دارد. «تا زمانی که بنیان سیاست خارجی آمریکا حمایت از ظلم است، امیدی به مساعدت آمریکا وجود ندارد.»
آقای روحانی را باید فهمید. هم از آن جهت که بار سنگینی بر دوش دولت اوست و نیاز به یاری دارد؛ و هم از آن رو که برخی محاسبات استراتژیک وی در نسبت با گرگهای جهان درست از آب درنیامده است. در عین حال این درک و دریافت نیز باید در دولت پدید آید که شأن دولت پاسخگویی یا عذرآوری و اصلاح روند طی شده است نه خطابههای تبلیغاتی اهانتآمیز یا رجزخوانیهای پیش انتخاباتی. البته اگر متلک و طعنه و اهانت به منتقدان میتوانست موجب عمل به مثقالی از تعهدات دولتمردان شود، شاید این روش توجیهپذیربود اما اگر همین روش دولت را از وزانت و متانت بیاندازد و فقر استدلال را پیش بکشد، زیانبار است. بیانصافیهای انتخاباتی و تبلیغاتی هرچه بود گذشت. دادن آدرس اشتباه و رقابت انتخاباتی به شیوههای غیراخلاقی و بیانصافانه هرچه بود با پرونده انتخابات بایگانی شد. اما بیانصافی بزرگتر و زیانبارتر آن است که همان روش تزریق پندار و آدرس غلط به افکار عمومی را پیش ببریم و با واقعیتها لجاجت کنیم یا توپ را از زمین دشمن برداشته و به زمین خودی بیاندازیم؛ یا با حقایق کشتی بگیریم، که فرمودهاند هر کس با حق کشتی بگیرد، زمین میخورد. و خدا نکند که دولت محترم حتی پایش بلغزد چه رسد به اینکه زمین بخورد.
***
لحن سخنرانی رئیس جمهور یازدهم / احمد شیرزاد، آرمان
پیرامون سخنان روز گذشته رئیسجمهور، باید هر دو وجه ادبیات و لحن کلام و محتوا را مدنظر قرار داد. در خصوص وجه نخست به دلیل نوع ادبیات، رفتار و منش دکتر روحانی، توقع از ایشان بسیار بالاست. همه ما و حامیان ایشان در سراسر ایران دوست داریم چهره محکم، امیدوار و متبسم همراه با رفتار فاخر ایشان را همواره مشاهده کنیم چرا که اطمینان داریم ناسازگاریها و نابسامانیها ایشان را به راحتی از کوره به در نخواهد برد اما باید بپذیریم ایشان هم مانند همه ما انسان هستند و طرفداران رئیسجمهور نیز ادعا نمیکنند دکتر روحانی یا هر شخصیت دیگری از عصمت برخوردارند. فشارهای وارد شده به ایشان، بالاست اما با این وجود تصور میشود یک شخصیت سیاسی در آن سطح از مسئولیت باید بیش از اینها از سعه صدر برخوردار بوده و مراقبت کند تا نوع بیان، محتوای کلام را تحت تاثیر قرار ندهد. در عین حال نباید یک جمله در یک سخنرانی در میان صدها سخنرانی و گفتوگوی ایشان را با فردی مقایسه کرد که در کمال خونسردی و با آن لبخند معروف، به شیوهای «خاص» سخن میگفت و از الفاظ ناشایست برای مواجهه با طرفهای خارجی یا منتقدان داخلی استفاده میکرد. در اینجا نقش مشاوران نیز اهمیتی دو چندان مییابد چه اینکه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی، دوستانی بودند که پیش از سخنرانیهای عمومی، ایدههایی ارائه میداند و رئیسجمهور دوران اصلاحات، بخشهایی را که مناسب میدید به سخنان خود میافزود چرا که نوع کلام و محتوای انتخاب شده، در اختیار خود رئیسجمهور است. همچنین لازم است در حوزه مشاوران رسانهای، این مهم تقویت شود تا در این موارد، فعالتر برخورد کنند. اما نکته مهم و اساسی که نباید نادیده گرفته شود محتوای کلام ایشان است که سخنانی بحق و بجاست. به عنوان یک ناظر سیاسی بارها پرسیدهایم چرا این میزان نگرانی از مذاکره با آمریکا وجود داشت و این تابو شرایطی را پدید آورده بود که حتی نمی شد پیرامون آن نظر داد؟ در گذشته در قضایای «مک فارلین» یا حمله آمریکا به افغانستان، مذاکراتی با این کشور برگزار شده و کانالهای غیررسمی نیز وجود داشت. آیا این نکته قابل رویت نیست که برخی «دلواپسان» دچار نوعی احساس خودکمبینی در مقابل طرفهای غربی هستند؟ این نکته که باید برای حداکثرسازی منافع ملی و دفاع از حقوق ملت ایران، با منطق قوی در گفتوگوها حاضر شد، امری بدیهی است. اینجاست که تفاوت رویکرد دکتر روحانی با برخی افراد که در پشت یک ظاهر رادیکال، احساس ترس خود از حضور در مذاکره با غرب را پنهان میکنند، خود را نشان میدهد. در برخی مناظرهها که پیرامون موضوع هستهای داشتم، برخی منتقدان توافق ژنو به صراحت عنوان میکردند که نمیتوان از «حیله»های غرب در مذاکرات مصون ماند. این همان نکتهای است که آقای روحانی و تیم مذاکره کننده هستهای ما با مدیریت دکتر ظریف ثابت کرد قابل تغییر است. ژست سخن نگفتن با کشورها، دلیل قدرتمندی نیست. اتفاقا آقای روحانی توانسته در سطح کلان، این همراهی را ایجاد کند که میتوان مذاکره کرد و قدرتمندانه، بازیهای حریف را نیز خنثی نمود. امروز اعتماد به نفس تیم مذاکره کننده و همه ملت ایران نسبت به گذشته ارتقا یافته و نمایندگان ملت ایران با دیپلماتهای کهنهکار 6 قدرت جهانی بر سر یک میز مینشینند و مذاکره میکنند. این اصل کلام سخنان رئیسجمهور است که باید مد نظر قرار گیرد.