باهمه کس میتوان در مورد شهید بابایی سخن گفت، چه او گمنام، آشنای همه بود ومشک وجودش آنسان بوییدنی بود که عطار را نیازی به توصیف نبود، که او هرگزچنین نکرد. درباره شهید بابایی گفتنیها فراوان است، اما نیکو آن است که وصف این سرداردلاور و عابد و مخلص و انسان متواضع در بیست و […]
باهمه کس میتوان در مورد شهید بابایی سخن گفت، چه او گمنام، آشنای همه بود ومشک وجودش آنسان بوییدنی بود که عطار را نیازی به توصیف نبود، که او هرگزچنین نکرد.
درباره شهید بابایی گفتنیها فراوان است، اما نیکو آن است که وصف این سرداردلاور و عابد و مخلص و انسان متواضع در بیست و هفتمین سالگرد عروج عارفانهوی را از قول اشنایان، دوستان و همرزمانش به رشته تحریر درآوریم.
فرمانده متواضع
سرتیپ بازنشسته خلبان محمدرضا عطایی، فرمانده سابق منطقه هوایی شهید بابایی درباره سرلشکر شهید عباس بابایی میگوید: منابع آب پایگاه نیاز به نظافت داشت، وی که خود فرمانده پایگاه بود در مقابل چشمان پرسنل کفشهایش رادرآورده و همراه با کارگران و سربازان به نظافت منابع آب مشغول شده بود. البته کسانی که وی را بخوبی میشناختند، میدانستند که شهید بابایی اینکارها را برای تظاهر و خودنمایی انجام نمیداد، بلکه فقط به رضایخداوند فکر میکرد و بس…
روز عاشورا و ایام سوگواری، شهید بابایی یک عضو ثابت اینگونه مراسم بود وبه خصوص در ایام محرم وی با پای برهنه در جلوی صفوف عزاداران حسینی درپایگاه حرکت میکرد و به نوحهخوانی و مرثیهسرایی میپرداخت.
سرلشکربابایی، گذشته از ایمان و ایثار و تواضع، فرماندهای مدیر و مدبر بود وبرای انجام کارها با نکتهسنجی و تیزهوشی به خصوصی که داشت غالباًسادهترین و بهترین راه را انتخاب میکرد. شهید سرلشکر بابایی سربازی شجاع،دلاور، فرماندهای با کفایت و دلسوز و معلمی و آموزگاری پرتلاش وخستگیناپذیر بود و به همین خاطر توانست شاگردان خوبی تربیت کند که این شاگردان با الهام از خون پاک او مصمم هستند راه او را عاشقانه ادامه بدهند.
فرشته نجات
حسین شیاری که به عنوان کارگر روزمزد در پایگاه شهید بابایی (اصفهان) مشغول خدمت است زندگی و حیات دوباره همسر خود را مدیون شهیدبابایی میداند، او میگوید: همسرم سالها دچار بیماری بود و هرقدر ما به پزشکان مختلف مراجعه میکردیم. نتیجهای نمیگرفتیم. در شهریور ماه سال 62شهید بابایی برای بازدید به قسمت ما آمده بود. پس از بازدید در جمع پرسنل حاضر شد و گفت: هر کسی گرفتاری یا کاری دارد بگوید. من که با حقوق اندک من توانسته بودم در مورد بیماری همسرم کار مثبتی انجام بدهم. جلو رفتم وبیماری همسرم را شرح دادم، فوراً رانندهاش را صدا کرد و من را فرستادخانه. مدارک بیماری همسرم را برداشتم و به اتفاق راننده رفتیم پیش دکتری که خود شهید بابایی به راننده گفته بود، وقتی دکتر مدارک و سوابق بیماری همسرم را دید گفت چهار روز دیگر همسرت را به فلان بیمارستان بیاور تا او راعمل جراحی کنم.
چهار روز دیگر راننده شهید بابایی به منزل ما آمد و مرا به اتفاق همسرم به بیمارستان برد. فردای آن روز همسرم تحت عمل جراحی قرار گرفت و در آن بیمارستان بستری و بعد از 6 روز از بیمارستان مرخص شد و تمام مخارج بیمارستان و جراحی را خود شهید بابایی تقبل کرده بود و یک ریال پول در اینرابطه نپرداختم. بعد از اینکه همسرم از بیمارستان مرخص شد به دستور شهیدبابایی 5 روز به من مرخصی دادند تا در خانه از همسرم و بچهها نگهداری کنم وبه لطف خداوند و کمک این شهید بزرگوار همسرم عمر دوباره پیدا کرد. شهیدبابایی فرشته نجات همسرم بود.
به نقل از : ایران / سید حکمت قاضی میرسعید