خط امام : حضور روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران مدیون جوانانی است که تنور انتخابات را گرم کردند و بعد از انتخابات به هر بهانهای از او تشکر کردند. با این حال، معرفی کابینه به مجلس نشان داد که جوانها باز هم باید در صف نقشآفرینی در صحنههای مهم کشور در انتظار باشند و […]
خط امام : حضور روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران مدیون جوانانی است که تنور انتخابات را گرم کردند و بعد از انتخابات به هر بهانهای از او تشکر کردند. با این حال، معرفی کابینه به مجلس نشان داد که جوانها باز هم باید در صف نقشآفرینی در صحنههای مهم کشور در انتظار باشند و به گفته روحانی در روز رای اعتماد به وزیران در مجلس باید در لایههای میانی مدیریتی حاضر شوند. «سعید الله بداشتی»، رئیس ستاد جوانان و دانشجویان حامی حسن روحانی، عضو شاخه جوانان مجمع نیروهای خط امام(س) و مشاور جوان دولت یازدهم هم معتقد است که در حق جوانان اجحاف شده است. با این حال حفظ کرامت جوانان را بر گرفتن پست و مقام در دولت مرجح میداند. او معتقد است نسل دانشجویان مبارز با رژیم پهلوی ثابت کردند که جوانان هم سیاسی هستند و هم دغدغه اجتماعی داشتند.به اعتقاد او اگر فعالان دانشجویی در دهه ۴۰ و ۵۰ مرجع فعالیت بودن امروزه این وظیفه بردوش اصحاب رسانه قرار داده شده است و همین می تواند سر منشا یک تغییر در جامعه باشد.الله بداشتی در ادامه صحبت هایش در همین زمینه می گوید:« این تغییر را باید در جامعه قدر دانست به ویژه در این رسانهای که مخصوص به جوانها و زیر سایه امام(س) راهاندازی شده است. چرا که معتقدم حضرت امام(س) پیش قراول اعتماد کردن در بخشیدن مسئولیت به نسل جوان بودند. چیزی که کمتر در راهیان و پیروان خط امام(س) به ارث گذاشته شده است. متاسفانه در جوامع در حال توسعهای مثل ایران شعار دادن خیلی کار راحتی است و هیچ هزینهای ندارد و افراد و مدیران حرفهایی میزنند و کسی نیست که بعد از آن عمل مسئول را محک بزند. اما در رابطه با حضرت امام اگر بخواهیم این معیار را به کار ببریم امام(س) سربلند است و کار و عملش دقیقاً یکی است. امام(س) در تکیه به جوانها تنها در شعار متکی نبود بلکه در عمل هم از جوانان طلبه و دانشگاهی هم استفاده میکردند. فقط باید از کسانی که مدعی پیروی از راه امام(س) هستند بپرسیم که چرا در سپردن امور به جوانان تعلل دارند. متاسفانه باید بگوییم برخی از این افراد به ویژه کسانی که زمام امور را به دست دارند، نه تنها اعتماد نمیکنند بلکه اعتمادسوزی میکنند. این برای خودش دردی است که چرا باید به نقطهای برسیم که جوان ما در رابطه با خدمت کردن به جامعه و نظام نه تنها بیاعتمادی دامنش را گرفته بلکه حتی دچار بدبینی مفرط نیز شده و این ظلمی است که در یک جامعه به جوانی میشود که نام امام(س) بر تارک آن نقش بسته و باید هر چه سریعتر اقدام بکند.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی خط امام ، مشروح گفتگوی جیپلاس با «سعید الله بداشتی» را در ادامه بخوانید.
به نظر شما که یک فعال جوان در زمینه رسمی سیاست در دولت هستید در شرایط کنونی آیا یک جوان این توانایی را دارد که فعالیت سیاسی داشته باشد؟ توانایی به این معنا که هم اجازه فعالیت داشته باشد و هم شرایط برای ایجاد این فعالیت مهیا باشد و هم انگیزهای برای فعالیت در این عرصه وجود داشته باشد…..
باید ببینینم که فعالیت سیاسی یعنی چه؟ اگر فعالیت سیاسی را صرفاً در تجمع سیاسی برگزار کردن، اعلامیه دادن، همایش برگزار کردن خلاصه کنیم که خُب شاید اگر دوره هشت ساله دولت نهم و دهم را کنار بگذاریم بتوانیم نتیجه خوبی بگیریم. هشت سال اخیر دولت نهم و دهم فضا را به چنان تیرگی برد که امید، نشاط و انگیزه کار اجتماعی را از جوانان ما ربود و بیانگیزگی غالب شد. اما از نظر بنده فعالیت سیاسی تنها به بیانیه صادر کردن خلاصه نمیشود. بلکه معتقدم که اگر نسلی در دانشگاههای ما بخشی از زندگی فردی و اجتماعی و دغدغههای خودش را به کار اجتماعی اختصاص میدهد، باید ما به ازایی را دریافت کند. شاید یکی از دلایلی که هشت سال دچار خاموشی و رکود و سرخوردگی در عرصه دانشگاهی بودیم این بود که قدر حضور پر شور و نشاط اجتماعی جوانان را در عرصه اجتماعی ندانستیم. حتی میتوان از دید بدی که نسبت به فعالیت سیاسی در خانوادهها شکل گرفته شروع کرد. اینکه خیلیها فکر میکنند مشارکت سیاسی یعنی اینکه «کلهات بوی قرمه سبزی» میدهد یعنی نگاه منفی غیر ارزشی دارند. در حالی که این خانواده میتواند بگوید بچه من به جای اینکه به دنبال تفریحات سطحی باشد وقت خودش را به قول آقای دهنمکی در یک تشکل میگذراند. فرقی نمیکند این تشکل بسیج یا انجمن اسلامی باشد. هر دوی این فعالیتها قابل اعتنا و محترم هستند. از محیط خانواده بگیریم تا سطح اجتماعی نسبت به این جوانان نگاه ارزشمند نداشتیم. انواع تهدیدها و نگرانیها در مورد آنها ابراز کردیم. با این وجود چه انتظاری میتوان داشت. اگر فاصله سالهای رحلت امام تا سال ۸۴ را آنالیز زمانی و عملکردی کنیم میتوانیم نتایج عجیبی بگیریم.
فکر نمیکنید این تقصیر دوسویه است. یعنی اگر جوانها آماده بودند و در هر زمینهای دستشان پر بود میتوانستند راحتتر عمل کنند؟ بخواهم مثال بزنم میتوانم از برخی جوانهایی نام ببرم که صرفاً دچار جوگرفتگی مقطعی هستند و مثل تب تندی که زود عرق میکند عمل میکنند …
من تعبیر شما از اندیشه را این گونه نمیپذیرم. شاید اندیشه نسل جوان ما در کوران فعالیتهای سیاسی و اجتماعی به پختگی رسیده باشد. یعنی جوانی که در دوران آقای خاتمی دانشجو بوده و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی داشته الان به پختگی رسیده باشد که نتیجه هشت سال دوران اقای خاتمی و هشت سال دوران دولتهای نهم و دهم باشد. خُب این نوع اندیشه است که این گونه از شما نمیپذیرم. اما فرمایش شما را از یک مقطعی تایید میکنم به شرطی که منظورتان از اندیشه، اندیشه صرف نباشد بلکه توانمندی باشد. قبول دارم که افتی که نسل جوان ما دچار شده، این است که نسل جوان سیاسی و اجتماعی ما شاید بیش از حد دچار افراط فقط و فقط در عرصه اجتماعی شدهاند.
اتفاقاً من مخالفم چون فکر میکنم که این نسل فکر میکند که چون فقط و فقط باید در عرصه سیاسی کارهای بزرگ انجام دهد فعالیتهای اجتماعی موثر را کنار گذاشته است.
درست است. من به هر حال ساحت اجتماع و سیاست را یکی گرفتهام. افراط، افراط است. نتیجه آن این بوده که دانشجو را به دستگاه واحد پاسکنی تبدیل کرد. به جای اینکه جوان بیاید خودش را به زبانهای زنده دنیا مسلط کند، به دستگاه دریافت مدرک تبدیل شد. اینها همه بالاخره جایی به صورت مشکل معلوم میشوند. شاید به ظاهر مدرک کارشناسی یا کارشناسیارشد را بگیرد اما اگر در باطن مسلح و مسلط به مدرک نباشد فردا چطور میتواند به صورت حرفهای در زمینه کاری وارد شود. یک زمانی چقدر ورودی رشته MBA داشتیم و چقدر از این ورودیها واقعاً کارشناسان MBA شدند. شاید یکی از آفتهای فعلی فعالان سیاسی و اجتماعی که ما به آن دچار هستیم این باشد که مقداری به حوزه خودسازی فردی کمتر توجه شده است. حرف من این است که اگر میگوییم اصلاحات، اصلاحات واقعاً باید اصلاحات باشد. تا وقتی که به نوعی در مورد دموکراسی و مردمسالاری شعار سیاسی میدهم، خودم در زندگی فردی و اجتماعی مردسالار نشوم حرف مفت زدهام. این چگونه ممکن میشود؟ باید خودسای و از خودگذشتگی داشته باشیم. اگر بخواهیم نظام ما مردمسالار شود باید در حوزه فعالیتی خودمان و گروههایمان مردمسالار شویم و رفتارمان دموکرات شود بعد دم از دموکراسی و مردمسالاری بزنیم. پس منِ دانشجوی بسیجی، روشنفکر و انجمنی باید به سلاح شعارهایی که میدهم مجهز شوم. متاسفانه از خودسازی جا ماندهایم. جبهه مگر با خودسازی، ایثار، رشد و تعالی فردی جوانان پر نمیشد. با نسل جوان غیر خود ساخته هیچ جبههای پر نمیشود.
خُب! فکر میکنید در حال حاضر چه کاری باید بکنیم؟! با توجه به اینکه ما حزبی به آن معنا نداریم که جوان را تربیت کند. نه اینکه حزب نداشته باشیم اما در حدی نیست که بتوان به آن تکیه کرد. حتی این احزاب شاخه جوانان هم دارند اما باید پرسید که منظور اصلی چه نوع شاخه جوانانی است. این پرسش را از این منظر میپرسم که شما یک جوان فعال در زمینه سیاسی و مشاور جوان در دولت یازدهم هستید، به هر حال پاسخ برای من مهم است.
در کل، نظام حزبی مشکلداری داریم. انتظار میرفت که در دولت تدبیر و امید یک نگاه جامعتر نسبت به مسائل و مشکلات حزبی انجام شود. شاید یک سری جلسات صوری هم با وزیر کشور برگزار شد اما در عمل اتفاقی نیفتاده و خانه احزاب ما احیا نشده است. یکی از راههای دموکراتیک میتواند این باشد که این قدر به سمت پستهای دبیرکلی نباشیم و کارهای حزبیمان را با کارهای کوچکتر شروع کنیم. بهتر این است که دبیرکلها از عرش اعلای خودشان پایین بیایند و به جای یک حزب، چندین حزب با قابلیتهای کارکردی بیشتری تشکیل دهند. در کشورهای دیگر، دو یا سه حزب بیشتر نیست اما کارآیی آنها بیشتر است. در حالی که ما مجوز عملکرد چندین حزب را داریم اما یک حزب مفید و موثر نداریم. اما اینکه چه کنیم که دچار آفت نشویم باید گفت که الان در دوره به نسبت آرامی هستیم و هیجانی وجود ندارد. یک فضای عقلانی با ثباتتری حاکم است. فکر میکنم پرسیدن این پرسش در شرایط حاضر کاملاً مناسب است و بزرگان باید نسخه ارائه کنند و به دنبال این باشیم که چه کنیم که این جوانان هم پخته شوند و هم به سلاح علم و دانش مجهز شوند و نگاهی هم به دغدغههای سیاسی و اجتماعی داشته باشند. شاید اینجاست که باید از حرف آقای روحانی در دانشگاه شهید بهشتی یادی کنیم که عنوان کرد چرا اساتید ما ساکت هستند و یک عده بیسواد حرف میزنند. خیلیها برای ضربه زدن به رئیس جمهور تنها بخش بیسوادها را پر رنگ کردند در حالی که باید بخشهای قبلی این جمله را هم در نظر داشت و آن اینکه چرا اساتید ما ساکت هستند. این حرف یک حرف استراتژیک است.
در مقابل این حرف رئیس جمهور خیلی چیزها میتوان گفت…
چه جور حرفهایی؟
اینکه چرا این افراد ساکت هستند…
متوجه هستم. شما میخواهید بگویید که خیلیها برای حرفهایی که زدهاند گرفتار شدند….
کما اینکه یکی از حرفهای رئیس جمهور اظهارنظر ایشان در مورد نبود روزنامهنگاران زندانی در ایران است. به هر حال این هم از حرفهای رئیس جمهور است.
این حرف رئیس جمهور را از این منظر عنوان کردم که شما پرسیدی چه کاری کنیم. من هم گفتم که باید به سمتی برویم که فردی بشویم که زمانی که استاد دانشگاه ما، نخبه ما، المپیادی ما صاحب تربیون میشود دغدغه اجتماعی داشته باشد. چه اشکالی دارد یک فرد نخبه و دانشگاهی بیاید درباره یک موضوع اجتماعی حرف بزند. این کار بد نیست و نباید این موضوع را بد بدانیم. باید از ضد ارزش به سمت ارزش حرکت کنیم. در قدم بعدی دانشجویی که به دنبال درس میرورد میداند که اگر از حوزه علمی حرف بزند جایگاه بالاتری خواهد داشت. میداند که اگر نفر اول کنکور باشد هیچ تباینی با دیگر فعالیتهایش نخواهد داشت. حتی اگر بیانیه بنویسد. نباید ساحت فعالیتهای سیاسی و دانشجویی از هم جدا شود. این ساحت را مهندس بازرگان اثبات کرد و نشان داد که جدای از هم نیستند. نسل دانشجویان دوره پهلوی ثابت کردند که هم سیاسی هستند، هم دغدغه اجتماعی داشتند و هم جلسات روشنفکری داشتند. در عین اینکه در مقابل شاه و نیکسون ایستادگی میکردند. این موضوع را باید از طریق رسانهها تئوریزه کرد. میشود هم نخبه بود و هم در ساحت علم و دانش فعالیت کرد. با حاکمیت و مردم از حوزه اجتماعی و سیاسی بحث کرد. باید دیالوگ برقرار کنیم. نمیدانم که چرا رئیس جمهور چنین حرفی را زده است. قطعاً افراد دربندی را داریم که به صورت حرفهای خبرنگار بودند و درآمدشان از این راه بوده است و امروز در حبس هستند. شاید یک مقام حقوقی در دفاع از سخن رئیس جمهور عنوان کند که اینها به خاطر کار دیگری غیر از روزنامهنگاری در حبس هستند …
مثلا چه کار دیگری؟ خیلی از آنها در بازار نبودند که بخواهند نرخ دلار تعیین کنند. همه درآمدشان هم از راه روزنامهنگاری بوده …
پیشنهاد میکنم به دلیل این اتفاق و سخنی که از شخص رئیس جمهور عزیزمان صادر شده خوب است که به لحاظ حقوق گفتوگویی بین جامعه شریف مطبوعاتی ما و رئیس جمهور صورت بگیرد. تا ایشان پاسخ به این ابهام را به لحاظ حقوقی در قالب دیالوگ رد و بدل کند. شخص رئیس جمهور فردی است که سعی میکند قبل از صحبت کردن فکر کند. من به شخصه از نزدیک شاهد این فعالیت از سوی رئیس جمهور بودهام.
سوال بعدی من پیرامون رابطه رئیس جمهور و نگاه ایشان به جوانان است. مگر قرار نبود در لایههای میانی از جوانها استفاده شود؟
(با خنده) جانا سخن از زبان ما میگویی ….. این خیلی بحث مفصلی دارد. همین قدر بگویم که بنده هم به جد و بسیار زیاد به شخص آقای رئیس جمهور و مشاوران ایشان عرض کردم که جوانان ما پست نمیخواهند. جوانان ما کرامت میخواهند. جوانان ما احترام میخواهند.. خود رهبری هم با جوانان ارتباط خوبی دارند. شما به این کرسیهای آزاد اندیشی که به دستور رهبری در دانشگاهها برگزار میشود نگاه کنید میفهمید که چه الگوی خوبی برای استفاده از اندیشه و نیروی جوانهاست. بالاخره چند جوان میآیند و در حضور رهبری انتقاد میکنند. همین را هم اگر ما بپذیریم و بتوانیم در ابعاد دیگر تکثیر کنیم خیلی به نفع جوانها خواهد بود. متاسفانه علیرغم حرف رئیس جمهور که در جلسه رای اعتماد گفت که من به وزرا سفارش کردهام که در لایههای بعدی از جوانان استفاده کنند هنوز هیچ فعالیتی دیده نشده و نمیشود. از طرف دیگر، شخص رئیس جمهور احتیاجی ندارد که به یاد بیاورند باید این کار را انجام بدهند و جونان را وارد صحنه سیاسی کنند. دکتر روحانی اولین نشستی که با شور و نشاط سیاسی از جانب جوانها مواجه شد و تیم محافظتی مشکل پیدا کرد نشست جوانان در حسینه جماران بود. در آن نشست خیلی اتفاقات و تحولات رخ داد. خیلی از جوانها قبل از این نشست در دیدار با بزرگانی چون آقای رفسنجانی و خاتمی به دنبال عوض کردن فضای انتخابات و ایفای نقش پر رنگتر در زمینه کار سیاسی و انتخاباتی بودند. فکر نمیکنم درخواست کرامت انسانی توقع زیادی باشد. پست به جوانها ندادید؟ مسئولیت ندادید؟ هیچ اشکالی ندارد. اما آقای رئیس جمهور شما روزی که رای اعتماد از مجلس گرفتید قول دادید که در لایههای بعدی دولت از جوانان استفاده خواهید کرد. بنده شخصاً خدمت چند تن از وزرای دولت عرض کردم که بیایید برای جوانها فضای تجربه را ایجاد کنید تا سال بعد بتوانیم ادعا کنیم که این طیف از مدیران جوان با استفاده از این فضاها تربیت شدهاند. مدیر شدن نیاز به آموزش ویژه دارد و افراد را تربیت میکنند. عرصه کلان نظام جمهوری اسلامی در حال پیر شدن است و این خطرناک است. ما اگر نتوانیم یک لایه جوان مدیریتی زبده و دلسوز خط امامی و انقلابی مدافع نظام تربیت کنیم دچار گسست خواهیم شد. دولت فضای تجربهمند شدن را تسهیل کند. گذشت آن دورانی که جوانان به دنبال پست و مقام در دولت بودند.