خط امام : تبدیل ساختمان نیمه متروکه پادگان نظامی ایرانشهر به خانه هنرمندان ایران در سال 7731 در قالب طرح ساماندهی و احیای محورهای فرهنگی و تاریخی شهر تهران، یکی از موفقترین نمونههای تغییر کاربری ساختمان ها در ایران بود. ماحصل این تغییر کاربری علاوه بر ایجاد کانونی فعال برای علاقهمندان هنر و هنرمندان، تبدیل […]
خط امام : تبدیل ساختمان نیمه متروکه پادگان نظامی ایرانشهر به خانه هنرمندان ایران در سال 7731 در قالب طرح ساماندهی و احیای محورهای فرهنگی و تاریخی شهر تهران، یکی از موفقترین نمونههای تغییر کاربری ساختمان ها در ایران بود. ماحصل این تغییر کاربری علاوه بر ایجاد کانونی فعال برای علاقهمندان هنر و هنرمندان، تبدیل یکی از محیطهای ناکارآمد و ناامن شهری به فضایی پویا و قابل استفاده برای عموم بود. حال پس از گذشت کمتر از دو دهه خانه هنرمندان ایران با 12 تشکل صنفی هنری به عنوان یکی از بزرگترین تشکلهای فرهنگی و هنری خاورمیانه علاوه بر ایجاد فضای آرام و مساعد برای جامعه هنرمندان، سالانه گردش اقتصادی قابل توجهی ایجاد میکند و ضمن اینکه سبب رونق و فعالیت مجدد کاربریهای پیرامونی شده است موجبات ارتقای کیفیت شهرنشینی را هم فراهم کرده است؛ دستاوردهایی که انگیزهای برای سیاستگذاران و برنامهریزان عمرانی شده است تا با تبعیت از این الگوی موفق کاربری خانه هنرمندان برای احیای اماکن تاریخی استانهای مختلف را در دستور کار قرار دهند و علاوه بر احیای بنای تاریخی، توسعه فرهنگی، اقتصاد فرهنگ و ایجاد کانونی فعال برای همگرایی هنرمندان را فراهم سازند.
تقویت هنر ملی از رهگذر هنر بومی
عبید رستمی
کارشناس مدیریت فرهنگی و رئیس انجمن هنرهای نمایشی کردستان
خبرساخت خانه هنرمندان سنندج در یکی از ابنیه تاریخی به نام خانه ملکالتجار- که به لحاظ دسترسی در مرکز شهر و در جای بسیار مناسبی قرار دارد – به عنوان نخستین خانه هنرمندان استانها موجی از شادی و امید را در محافل و مجامع هنری استان کردستان به وجود آورد.
فارغ از هرگونه اما و اگر و شک مقدسی که میتوان به این گونه برنامهها داشت(که البته ریشه در تحقق نیافتن برنامههای مکرر پیشین و وعدههای عمل نشده گذشته دارد) این پروژه، میتواند ادای دین به مردم کردستان باشد. تشکیل خانه هنرمندان سنندج و موفقیت آن در گرو حمایت کامل مادی و معنوی مسئولان ارشد استان و ایجاد وفاق و همدلی میان هنرمندان رشتههای مختلف است. خانه هنرمندان یک تشکل صنفی هنری غیردولتی به منظور همافزایی و حمایت بیشتر از هنرمندان در تولید آثار هنری و دلیلی روشن بر توسعهمداری و مدنیت جامعه هنری ایران است و باید در همین بدو امر به فکر تملک چند خانه اطراف آن برای ساخت سالنهای نمایش (تئاتر و فیلم) گالری، پلاتو، فروشگاه محصولات فرهنگی، سالن کنفرانس، پاتوقهای فرهنگی، رستوران و… بود. در این بیبضاعتی مفرط فضاهای آموزشی و کمبود شدید اماکن فرهنگی هنری، ایجاد خانهای در شأن و مقام هنر و فرهنگ کردستان میتواند نویدبخش روزهای درخشانی برای این استان باشد. استانی که در تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی، سینما و… همواره جایگاه ارزشمندی در هنر ایران داشته و وجود مفاخر ملی و بینالمللی، برگزاری جشنوارههای مهم ملی و بینالمللی، حضور موفق در جشنوارههای مختلف مؤید این حقیقت است که این انتخاب، انتخابی درست و بجا بوده و باید به آن نیز به مثابه یک طرح مهم و بزرگ فرهنگی نگاه شود.
خانه هنرمندان، تشکلی است که با برنامهریزی و فعالیت در چارچوب قوانین جاری و نظام فرهنگی کشور و در راستای کاهش تصدیگری دولت و واگذاری فعالیتهای فرهنگی هنری به بخش خصوصی میتواند به مشارکت جمعی هنرمندان و جلوگیری از مهاجرت آنان به تهران و ایجاد بازار کار در استانها بینجامد. بیگمان یکی از وظایف مهم دستگاههای فرهنگی کشور –که کمتر مورد توجه قرار گرفته- نظارت، هدایت و راهنمایی برنامههاست نه اجرای آنها. در این راستا اعتماد به تخصص و تعهد انجمنها و مدیران و هنرمندانی که در طول سالها توانایی خود را اثبات کردهاند میتواند فرصت مناسبی برای مشارکت بخش خصوصی باشد. اعتماد به فعالیتهای صنفی خانه هنرمندان که هدفش اعتلا و اشاعه فرهنگ و هنر است از مهمترین اقداماتی است که دستگاههای فرهنگی و نظارتی باید مد نظر داشته باشند.
تدوین برنامههای فرهنگی هنری متناسب با شرایط اقلیمی و فرهنگی اقوام مختلف ایرانی در استانها، ایجاد عدالت فرهنگی، همگرایی هنرمندان، ایجاد فضای سالم رقابت در حمایت از هنر استانها و هنرمندان خلاق شهرستانی، تحکیم هنرملی در مقابل تهاجم فرهنگی و یکسانسازی فرهنگی که جز به رواج فرهنگ غربی و از بین بردن فرهنگهای ملی و بومی و تبدیل آنها به مصرفکنندگان فرهنگ غالب، فکر نمیکند از مهمترین کارکردهای خانههای هنرمندان در استانهاست که باید مد نظر قرار گیرد.
و کلام آخر اینکه آیا تقویت هنر ملی جز با تقویت فرهنگ و هنر بومی و اشاعه و معرفی آن ممکن خواهدبود؟ و آیا مقابله با تهاجم فرهنگی جز با تقویت زیرساختهای فرهنگی و هنری ممکن است؟ و آیا ما به عنوان کشوری که همواره در طول تاریخ هدف هجوم تمدنها و کشورهای بزرگ بودهایم به اندازه کافی از اجرایی شدن طرحهای میان مدت و بلند مدت فرهنگی هنری حمایت کردهایم؟
تبدیل پادگان به دژ هنرمندان ایران
از میان خیابان ایرانشهر که میگذری، به پارکی میرسی با مجسمههای هنری و ساختمان قدیمی که حال و هوای لالهزار قدیم را تداعی میکند؛ محیطی پرنشاط و فعال برای علاقهمندان هنر و هنرمندان و فضایی برای در کنار هم بودن و شکلگیری تعاملات اجتماعی؛ یعنی «خانه هنرمندان».
شاید کمتر کسی باور کند این پارک و خانه که کانونی برای همنشینی هنرمندان و تعامل با اهل هنر است، روزگاری نهچندان دور پاتوقی برای جمع بزهکاران و دیرزمانی مهماتخانه متفقین بوده است. یا با تورق بیشتر برگههای شناسنامه آن ممکن است از باغی سر درآورد در قسمت شمالی پایتخت قاجار به مالکیت پسر ناصرالدین شاه؛ باغی که هر چند به «کامران میرزا» تعلق داشته است اما به خاطر هنرنمایی باغآرایش فیشر اتریشی؛ به باغ «فیشرآباد» شهرت پیدا میکند و با مرور زمان این باغ به انبار نظامی در دوره پهلوی تغییر کاربری میدهد. تعدادی ساختمان تیپ با معماری خاص آجری از دل آن بیرون میزند و عاقبت در زمان جنگ جهانی دوم محل امنی میشود برای انبار تسلیحات و مهمات نیروهای متفقین.
با پایان جنگ، این پادگان نظامی که حالا با گسترش کالبد شهر به داخل تهران نفوذ پیدا کرده است، نه برای امنیت شهری کارکردی دارد و نه دیوارکشی بلند آن اجازه نفوذ زندگی و پویایی شهر را میدهد و اینگونه میشود که بتدریج با تبدیل شدن به یک فضای بیدفاع شهری، پاتوقی را برای تجمع بزهکاران فراهم میکند. از نیمه دهه 50 و با مطرح شدن طرح ساماندهی و احیای محورهای فرهنگی و تاریخی تهران، بار دیگر زمزمه جریان یافتن زندگی و نشاط در ساختمان نیمه متروکه پادگان فیشرآباد شنیده میشود و در نهایت در سال 1377 این عمارت با مدیریت بهروز غریبپور و حمایت شهرداری تهران از یک محیط ناکارآمد ناامن و بلااستفاده شهری به فضایی پویا همراه با تعامل اجتماعی تبدیل میشود و خانه هنرمندان ایران به عنوان نمونه و الگوی موفق احیا و تغییر کاربری بنای ناسازگار با فضای شهری به بنای فرهنگی ثبت میشود.
خانه هنرمندان ایران اکنون با 80 هزار عضو و 12 تشکل صنفی هنری، محیطی فعال برای علاقهمندان به هنر شده است که بدون فروش بلیت بیشترین تعداد نمایشگاه و برنامههای هنری و فرهنگی را برگزار میکند و سالانه گردش اقتصادی قابل توجهی ایجاد میکند. این تشکل فرهنگی هنری به عنوان محل دبیرخانه صنفهای هنری ایران با اختصاص فضاها و ارائه خدمات مختلف، امکان فعالیتهای مختلف را برای صنفهای هنری ایران ایجاد کرده است.
بهروز غریبپور، کارگردان تئاتر و رئیس سابق خانه هنرمندان ایران درباره تأثیرگذاری خانه هنرمندان ایران بر بافت و پهنه شهری تهران به «ایران» میگوید: نگاهی به گزارشهایی که در رسانهها وجود دارد، نشان میدهد که تبدیل یک بنای متروکه به یک مجموعه فرهنگی یا با همان تعابیر که برخی از دوستان لطف کرده و نوشته و مینویسند: «تبدیل پادگان به دژ هنرمندان ایران» حق مطلب را ادا میکند. تردید ندارم که این تبدیل اضافه بر همه ارزشهایش، امید را در دل بسیاری شعلهور کرد که بالاخره هر خرابهای با نیروی تدبیر و رنج عاشقانه میتواند به بنایی سودمند مبدل شود که شد و شعاع تأثیرش نه تنها بر محله و خیابانهای اطرافش بلکه شهر تهران انکارناپذیر است. کافی است آمار بگیرید و متوجه بشوید که پیش از تبدیل خرابه نظامی به خانه هنرمندان ایران چند گالری و فضای فرهنگی وجود داشت و امروز تا چه شعاعی گالریها و فضاهای فرهنگی در حول و حوش آن جان گرفتهاند… خانه هنرمندان مصداق بارز این ضرب المثل است که پیروزی هزار پدر دارد اما شکست یتیم شده است! اما حقیقت این است که تا مدتی تصور این بود که این بنا دوامی ندارد و در مقابل فشارها و ناباوریها تاب نمیآورد اما وقتی «پذیرفتنی شد»، خوردنی هم شد… پس حتماً و قطعاً بسیار مؤثر بوده که ناباوران دیروز، امروز به دنبال تکثیر آن هستند.
پادگانی در قلب شهر تهران با دیوارهای 4 متری و سیم خاردارهای بالای آن که بخشی از شهر تهران را تبدیل به فضای ناامن برای ساکنان محله کرده بود، امروز به کانونی تبدیل شده است که از یک سو هنرمندان را در دل خود جمع کرده و از طرف دیگر اوقات فراغت و نیازهای فرهنگی ساکنان محل را تأمین میکند. اهالی این محل حالا به جای سیمهای خاردار و دیوارهای بلند با یک فضای سبز و کانون فعال فرهنگی برای جوانان و هنرمندان شهرشان مواجه میشوند.»
محمدسعید ایزدی، مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران ضمن اعلام این مطلب معتقد است تأسیس این کانون فعال شهری توانسته بافت پیرامونی را تحت تأثیر سرزندگی خود قرار دهد و به عنوان یک محرک توسعه محیط پیرامون خود را بتدریج برای توسعه کیفی مهیا کند.
الگوسازی برای شهرهایی که شبیه هم شدهاند
مفهوم فضای شهری مستلزم وجود مکانهای مناسب با ویژگیهای زیباشناختی برای استراحت، پیادهروی و تجمع است و هر شهر به فضاهای فرهنگی مناسبی برای گسترش تواناییهای فکری و روحی مردم نیاز دارد. با توجه به گسترش ساختوسازهایی بدون قرابت با تاریخ و فرهنگ شهر و شهرنشینان شاید بتوان احیای محورهای تاریخی ، فرهنگی و تغییر کاربریهای ناسازگار با فضای شهر را بهترین راهکار برای بهسازی شهری و حل این بحران عنوان کرد. تبدیل کشتارگاه قدیمی تهران به فرهنگسرای بهمن، تغییر کاربری پادگان ایرانشهر به پارک هنرمندان، تغییر فضای بسته و مخوف زندان قصر به باغ موزه و همچنین تغییر کاربری کارخانه جوراببافی بریانک به موزه حیات وحش و… نمونههایی موفق از این تجربه در تهران است که در دهههای مختلف به اجرا در آمده و توانسته هم بر محیط پیرامون و هم کیفیت شهرنشینی و زندگی شهروندان تهرانی تأثیرگذار باشد.
احسان ایروانی مدیرعامل صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی، با اشاره به تلاش و مشارکت این نهاد برای فرهنگسازی و الگوسازی میگوید: متأسفانه شهرهای ما با سرعت خیلی زیادی دارند شبیه هم میشوند و این برای ما یک فاجعه است. همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودهاند، باید بر حفظ معماری و شهرسازی اسلامی – ایرانیمان دقت کنیم و رصد کنیم که به بیراهه نرود حال بعضاً با نابسامانیهای مهندسی و سوداگریهای برخی انبوهسازان و غیره شاهد اتفاقات ناخوشایندی در این حوزه هستیم و وظیفه صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی و فرهنگی است که این اشاعه را داشته باشد تا هویتها و ارزشهای فرهنگی – تاریخی شهرهایمان حفظ شود که از تبعات آن قطعاً توسعه گردشگری هم هست؛ البته کاری دشوار و حتی نیازمند اصلاح قانون و همافزایی و مشارکت تمام دستگاههاست و امکان ندارد که سازمان میراث فرهنگی به تنهایی آن را به سامان برساند.
چارهجویی وزیر راه برای خیابانهای ابروترش کرده و نامهربان
کالبد عبوس و خشن شهرها نه میل و رغبتی برای گردش شهرنشینان دارد و نه حتی پیادهروهایی مسطح برای قدمزنی در آن. گویا تنها خودروها و وسایل نقلیه حق تردد دارند. معضلی که وزیر راه و شهرسازی چارهجویی آن را استعانت از هنرمندان شهر میداند تا تدبیری برای خیابانهای ابرو ترش کرده و نامهربان کنند. عباس آخوندی فروردین ماه امسال در بازدید از خانه هنرمندان در تهران با تأکید بر لزوم نگاه انسان محور به شهر خواستار رابطه متقابل این مرکز با وزارت راه و شهرسازی بویژه شرکت عمران و بهسازی شهری میشود و به فاصله کمتر از 6 ماه تفاهمنامهای مشترک بین خانه هنرمندان ایران، صندوق احیا و بهرهبرداری از اماکن تاریخی، فرهنگی و شرکت عمران و بهسازی شهری ایران برای بهرهبرداری از اماکن تاریخی کشور با هدف ایجاد خانههای هنرمندان استانی، امضا میشود. تفاهمنامهای که علاوه بر بهبود کیفیت زندگی شهرنشینان، محرکی برای همنشینی هنرمندان شده و تعاملات اجتماعی را به همراه دارد.
محمدسعید ایزدی معاون وزیر، درباره ایجاد خانه هنرمندان استانی میگوید: تبدیل خانه هنرمندان از فضای ناکارآمد به یک فضای سرزنده و تأثیرگذار در عرصه خود و بافت پیرامونی، این انگیزه را ایجاد کرد که میتوانیم آن را به عنوان مدل و الگو قرار دهیم و از یکسو بخشی از شهرمان را به بهانه راهاندازی فضای فرهنگی، سرزنده کنیم و از طرف دیگر خانهای ایجاد شود برای اصناف هنرمندان تا دور هم جمع شوند و فضای تعامل ایجاد کنند. با دستور آقای آخوندی، معاونت عمران و بهسازی شهری مأمور شد روی پیدا کردن فرصتهای مشابه در شهرهای دیگر فکر کند. براین اساس تفاهمنامهای را تنظیم کردیم که نقش هر کدام از دستگاهها و نهادها کاملاً روشن باشد، نقش صندوق احیا بحث اماکن تاریخی و انطباق کاربریها با اماکن است. نقش خانه هنرمندان ایران پتانسیلسنجی و امکانات سنجی و همگرا کردن تقاضاهای هنرمندان در هر شهر برای هموار کردن راهاندازی خانه هنرمندانشان است و شرکت عمران و بهسازی هم در عملیات اجرایی و سرمایهگذاری برای احیای این اماکن مشارکت میکند.
او در ادامه صحبتهای خود از تأسیس خانه گفتمان شهر برای مشارکت متخصصان شهری در سیاستگذاریهای دولت خبر داده و در توضیح بیشتر میافزاید: همزمان آقای آخوندی ایدهای را مطرح کردند با عنوان خانه گفتمان شهر که در فرنگ(غرب) به آنها CITY HALL میگویند و با گردهمایی متخصصان شهر راجع به مسائل شهر گفتوگو میشود و فضایی ایجاد میکند تا صدای شهر
(PUBLIC VOICE) به گوش دولتمردان برسد. این PUBLIC VOICE مــیتــوانــد تــأثیر بســیاری بر PUBLIC POLITICS یـعنی سیاستهایی که دولت باید در فرایند توسعه مدنظر قرار دهد، بگذارد. تلاش ما بر این است که برای ایجاد خانه هنرمندان به حمایت نهادهای مدنی متمسک شویم. در ساری و تبریز این اتفاق افتاده و نهادهای مدنی استقبال زیادی از خود نشان دادهاند. در تبریز با میراث فرهنگی در حال رایزنی هستیم تا خانه شیخ محمد خیابانی را برای گردهمایی هنرمندان و صاحباندیشههای تبریزی مرمت کنیم. در ساری هم خانه فاضلی در محله آب انبار نو که خودمان مرمت کردیم هم به این فضا اختصاص مییابد. در همدان هم باغ نظری برای این کار کاندید شده است و با شهرداری و میراث فرهنگی هم توافقات اولیه انجام شده است.
اماکن تاریخی با تعمیر و پیرایش کالبدی زنده نمیشوند
کاربری خانه هنرمندان برای احیای اماکن تاریخی از جمله شایستهترین کاربریهایی است که علاوه بر احیای بنای تاریخی به توسعه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ یاری میرساند. ایجاد کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و هنری در اماکن تاریخی از جمله سیاستهای سازمان میراث فرهنگی و صندوق احیا در سال جاری است.
به گفته ایروانی، اماکن تاریخی قریب به 250 کاربری مثل آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، رویداد اجتماعی و… را میتوانند به خودشان اختصاص بدهند اما ترجیحاً کاربریهای عامالمنفعهای که میتواند غیر از احیای بناهای تاریخی، محیط پیرامون خودشان را هم تحتالشعاع قرار بدهد در دستور کار این نهاد قرار میگیرد.
مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری ایران در باره فرصتهایی که طرحهای مشابه برای اماکن تاریخی ایجاد میکند، میگوید: در تعبیر دنیای امروز نگاه تعمیر از مقوله حفاظت و مرمت برداشته شده است و زمانی میتوان ادعا کرد ساختمانی باز زندهسازی یا حفاظت شده است که در آن زندگی جاری شود؛ یعنی اماکن تاریخی ما با تعمیر و پیرایش کالبدی و زیباسازی زنده نمیشوند بلکه زمانی میتوانید ادعا کنید یک اثر تاریخی باززندهسازی و حفاظت شده است که توانسته باشیم در آن زندگی بدمیم. این دمیدن زندگی هم فقط با بهرهبرداری مجدد امکانپذیر است که فرنگیها به آن ADABT REUSE میگویند. برای ساختمانهایی که متعلق به سازمان میراث فرهنگی است، باید کاربری متناسب در آن استقرار پیدا کند و چه چیزی بهتر از خانه هنرمندان که بتواند فعالیتی در این عرصهها ایجاد کند. او در ادامه با تأکید بر تعامل با وزارت ارشاد در این زمینه خاطرنشان میکند: قطعاً وزارت ارشاد هم یاریگر این جریان است و آنها هستند که به لحاظ محتوایی میتوانند این فرایند را اداره کنند. چندی قبل وزارت ارشاد پیمایشی درباره ارزشها و نگرشهای ایرانیان به محیط اطراف و شهر خودشان برگزار کرد که واقعیتهای بینظیری برای ما برنامهریزها و سیاستگذاران روشن شد. به عنوان نمونه میزان رضایت مردم از سینما آزادی به مراتب بیشتر از راهاندازی پل صدر بود. اگر ما برای یک بار به شکل جدی و واقعی به درخواستهای مردم مراجعه کنیم، میبینیم خیلی با ذهنیت برنامههای سیاستگذاران پروژههای عمرانی شهری متفاوت است و لازم است همه آنها مورد توجه قرار گیرد.
تغییر نگاه توسعه فرهنگی، نقطه عطفی در حوزه فرهنگ و هنر
ایجاد خانه هنرمندان استانی علاوه بر تأثیر شگرف در بافتهای تاریخی، موجبات همگرایی هنرمندان را در سراسر کشور برقرار میکند. انتظار میرود ایجاد گردش اقتصادی و حمایت از محصولات فرهنگی و هنری در ابعاد مختلف و فراهم ساختن فضای آرام و مساعد برای جامعه هنرمندان ایران که از دیگر نتایج سودمند فعالیت خانه هنرمندان ایران است، شامل خانه هنرمندان استانی هم شود.
مجید سرسنگی، مدیرعامل خانه هنرمندان، شعبههای دیگر این نهاد در استانها را موجب حفظ و تقویت آداب و رسوم فرهنگهای مختلف و پیگیری راحتتر و فعالانهتر مسائل صنفی هنرمندان شهرستانی عنوان کرده و در توضیح بیشتر میافزاید: هر منطقه میتواند از ظرفیتهای فرهنگی و هنری موجود بیشترین بهره را ببرد و اینگونه توسعه فرهنگی از سطوح پایین و بخشهای کوچک و خرد جامعه شروع میشود و وقتی به بالا میرسد تبدیل به یک توسعه پایدار و ماندگار در حوزه فرهنگ میشود. متأسفانه در همه این سالها ما مدل معکوس این برنامه را داشتیم و همیشه فکر میکردیم که توسعه فرهنگی را باید از بالا تعیین و تحمیل کنند در صورتی که تجربیات موفق دنیا بالعکس آن را ثابت کرده است. مزیت دیگر این پروژه ایجاد امکان ارتباط ما با استانها است و ما به لحاظ قانونی میتوانیم با هنرمندان شهرستانی ارتباط برقرار کنیم. خیلی از هنرمندان شهرستانی امکان حضور در تهران و گذاشتن نمایشگاه یا اجرای نمایش و اکران فیلم یا اجرای کنسرت را ندارند اما با ایجاد خانه هنرمندان استانی میتوان از هنرمندان شهرستانی دعوت کرد تا در تهران و در مرکز ایران هنر خود را ارائه کنند که این موضوع باعث توجه بیشتر به اهمیت و سطح هنر هنرمندان شهرستانی خواهد شد. از سوی دیگر میتوان آثار هنرمندان تهرانی و برجسته را نیز در شهرستانها به نمایش گذاشت. لطف و اهمیت تشکیل خانه هنرمندان شهرستانی فقط به این نیست که در یک استان مرکز فرهنگی دایر میشود بلکه مهم تغییر دیدگاه ما به توسعه فرهنگی است و این یعنی نقطه عطفی در حوزه فرهنگ و هنر کشور که توسعه پایدار فرهنگی را به دنبال خواهد داشت.
تأسیس دومین خانه هنرمندان در ذخیرهگاه فرهنگی ایران
بنا به استقبال مدیران شهری و غنای هنرهای هر منطقه ساخت خانه هنرمندان توسعه یافته و اجرایی خواهد شد و احیای عمارت ملکالتجار برای این منظور سرآغازی برای این جریان خواهد بود. ایروانی با اشاره به درخواست و استقبال هنرمندان و مدیران شهری برای راهاندازی دومین خانه هنرمندان بعد از 15 سال در سنندج میگوید: هنرمندان استان کردستان و مدیریت شهری و دستگاههای اجرایی مجدانه تقاضا داشتند یکی از بناهایی که دقیقاً در قلب بافت تاریخی سنندج تحت اختیار صندوق احیا است یعنی عمارت ملکالتجار به یک مرکز هنری برای هنرمندان اختصاص یابد. طی جلساتی با شهرداری، فرمانداری و استانداری و توافق شرکت عمران و بهسازی وزارت راه و شهرسازی به این نتیجه رسیدیم که عمارت ملکالتجار تحت نظارت اداره کل میراث فرهنگی و خانه هنرمندان ایران به عنوان دومین خانه هنرمندان کشور در سنندج راهاندازی شود. هزینه عملیات مرمت این بنا قریب به دو میلیارد تومان میشد که شهرداری و شرکت عمران و بهسازی با مشارکت هم تقبل کردند. نوع مدیریت خانه هنرمندان عمارت ملکالتجار هم مثل خانه هنرمندان ایران است اما تحت پوشش خانه هنرمندان ایران نیست بلکه چون بزرگترین کلونی هنری کشور خانه هنرمندان ایران است باید با این کانون تعامل داشته باشد و کمک بگیرد. این موضوع باعث میشود که یک شبکه هنری و اقتصاد هنر تشکیل شود که کاملاً انطباق دارد با نام و شعار سال که توسط رهبر معظم انقلاب تعیین شده است. در عین حال انتخاب استان کردستان منطبق بر سفری است که رهبر معظم انقلاب به استان کردستان داشتند و فرمودند که این استان ذخیرهگاه فرهنگ و هنر است و باید تقویت شود.
پایتخت فرهنگی ایران در حسرت کانونی برای هنرمندان
طبق این تفاهمنامه سه جانبه مقرر شده است که هیچ کدام از این سه نهاد رأساً درخصوص تشخیص و رصد اماکن تاریخی به منظور تأسیس خانه هنرمندان اقدام نکند و شرط اول و اصلی برای تأسیس خانه هنرمندان اعلام تقاضا از سوی هنرمندان هر شهر باشد. در عین حال با وجود تقاضای هنرمندان، مدیران فرهنگی و متولیان شهری برخی موانع مانع راهاندازی خانه هنرمندان در شهرهایی مثل شیراز و اصفهان که عنوان پایتخت فرهنگی ایران را داشتهاند، شده است.
ایزدی در این باره میگوید: کارخانههایی در ضلع شمالی زایندهرود وجود دارد که به دلیل سوءاستفادههای زمینبازها در حال تخریب و تبدیل شدن به بافت مسکونی است. کارخانه ریسباف به عنوان آخرین باقیمانده این کارخانهها توسط بانک ملی در حال تخریب و تبدیل شدن به مجتمع تجاری و کسب و کار و این جنس از فعالیتها است در حالی که اصفهان به عنوان پایتخت فرهنگی ایران هنوز نتوانسته خانهای برای هنرمندانش فراهم کند و هنرمندان اصفهانی جایی برای دور هم جمع شدن و تبادل افکار ندارند. ما اعلام آمادگی کردیم که حاضریم با قیمت کارشناسی روز این کارخانه را از بانک ملی بخریم اما این نگاه کسب و کار تا به امروز مانع از این کار شده است. با وجود اینکه مصوبه شورای عالی شهرسازی، استاندار و شهردار همگی بر این روال است که اجازه نمیدهند در این کارخانه ساخت و سازی انجام بگیرد ولی هنوز که هنوز است، ما نتوانستیم بانک ملی را قانع کنیم. همه شهرهای کشور ما دارای این استعداد و قابلیت است مثلاً شیراز شهر هنر است اما ما هنوز هیچ کانون فعالی برای هنرمندان این شهر نداریم.
به گفته ایزدی، رایزنی در دیگر شهرها مثل سمنان و بیرجند در حال انجام است و به توافقات اولیه با شهرداری رسیده است. ایروانی هم با اعلام این نکته که صندوق احیا و بهرهبرداری اماکن تاریخی، در تبریز، شیراز، اصفهان، بیرجند، بوشهر و… اماکن مختلفی دارد که میتواند چنین پتانسیلهایی را داشته باشد، میگوید: حتی اگر قرار باشد با مدیریت شهری مشارکت کنیم، در مجاورت خانههایی که در اختیار صندوق احیا است، اماکن خصوصی دیگر هم وجود دارد که میشود با همکاری شهرداری به این بناها پیوند کرد تا یک کلونی کامل با وسعت مورد نیاز ایجاد شود. اینکه بعد از سنندج در کدام شهر خانه هنرمندان ایجاد خواهد شد، باید منتظر شویم با توجه به اطلاعرسانی و امور ترویجی که خانه هنرمندان ایران انجام میدهد تقاضاهای هنرمندان این استانها به خانه هنرمندان ایران واصل شود و امکانسنجی اتفاق بیفتد. قرار بر این است که ما از پایتخت تصمیم نگیریم.
شرایط تشکیل خانه هنرمندان ضرورت است و نه پتانسیل اماکن تاریخی
بهروز غریبپور معتقد است ضرورت تشکیل خانه هنرمندان را پتانسیل اماکن تاریخی تعیین نمیکند بلکه آنچه مهم است، شرایط تشکیل آن است. او میگوید: مکان در اولویت نیست بلکه شرایط تشکیل مهم است. اگر در شهری صنوف مختلفی از همه یا اکثریت رشتهها وجود داشته باشد، شکل گرفتن خانه هنرمندان ایران شعبه آن شهر ضروری است. چه بهتر که این خانه در مکانی ایجاد شود که اصالت در خطر قرار گرفتهای از نظر معماری را هم از مرگ و نابودی نجات بدهد. سرسنگی نیز در این باره میگوید: اصل اول تقاضا و گرایش خود هنرمندان آن شهر است. پیش از این هم گفتهام که ما نمیخواهیم طبق الگوهای شکست خورده سابق دوباره از مرکز برای شهرستانها و استانها تصمیم بگیریم. به باور غریبپور اگر در مدیریت خانه هنرمندان استانی اساسنامه خانه هنرمندان ایران ملاک قرار گیرد، تداخلی بین فعالیتهای صنفی هنرمندان در شهرستانها و خانه هنرمندان به وجود نخواهد آمد. او میگوید: اتفاقاً اصرار فوقالعاده ما برای به ثبت رساندن این تشکل با پسوند «ایران» که حداقل یک سالی دوندگی لازم داشت، این بود که الگوی اولیه تحت تأثیر سلیقهها و شیطنتهای خاص قلب و تغییر ماهیت ندهد.
یکی از نکات تصریح شده در اساسنامه خانه هنرمندان، مستقل بودن و عدم وابستگی به سازمانهای دیگر است؛ مسألهای که به گفته غریبپور اهمیت آن به حدی است که حتی مانع از تأسیس شعبههای دیگر خانه هنرمندان در استانها شود. او با تأکید بر این نکته که در اساسنامه خانه هنرمندان ایران- اگر تغییری در آن نداده باشند- تصریح شده است مشروط به اینکه، این خانه مستقل باشد و به هیچ سازمان و تشکیلاتی وابسته نباشد در هر جای دیگر ایران و با الگو قرار دادن اساسنامه این خانه صنفی قابل تأسیس است، میگوید: خاطرم هست که مرکزی در اصفهان مایل بود که شعبه خانه هنرمندان ایران محسوب بشود اما ما به دو دلیل واضح تقاضایش را نپذیرفتیم؛ اول اینکه باید نمایندگان و برگزیدگان صنوف و طی تشریفات قانونی هسته مرکزی را تحت عنوان شورای عالی تشکیل داده باشند و دوم اینکه تحت لوای هیچ سازمان و نهادی نباشند… متقاضیان از من و ما رنجیدند اما ما هرگز تمکین نکردیم و از آنجا که وابستگی تصمیم گیرندگان آن مرکز به یک نهاد کاملاً مشخص بود متقاعد نشدیم و ضربه خوردیم؛ اما اساسنامه را زیر پا نگذاشیم. بنابراین هر توسعهای در این رابطه اگر اساسنامه خانه هنرمندان را به صورت کامل و بی اما و اگر بپذیرد، میتواند شعبهای از این مکان صنفی و همهجانبه فرهنگی باشد در غیر این صورت، به قول معروف بیراهه رفتن و حرکت شعاری و بیمایهای بیش نیست.
سرسنگی نیز ضمن تأیید صحبتهای غریبپور در توضیح بیشتر میافزاید: بله دقیقاً. اساس و لطف خانه هنرمندان این است که سازمانی مستقل باشد اما برخی اوقات تفسیر و تعبیری که از این استقلال میشود خیلی شفاف نیست و به همین خاطر باعث سوءتفاهم میشود. استقلال به این معنا نیست که خانه هنرمندان یک بخش مجزا از نظام فرهنگی کشور باشد. پس این استقلال به معنای استقلال در اجرا و استراتژیهای اجرایی است اما در حوزه کلان قطعاً هر مرکز فرهنگی در کشور باید مقید به قبول استراتژیهای کلان فرهنگی نظام باشد که این یک بحث اساساً پذیرفته شده است و شکی در آن نیست. اما بخشی از این استقلالی که از آن بحث میشود، استقلال مالی است یعنی اینکه یک مرکز خودگردان بدون فشار به بودجه دولتی بتواند فعالیت کند. در حال حاضر هم خانه هنرمندان تقریباً هیچ کمکی از دستگاههای دولتی نمیگیرد و تنها کمکی که به این خانه میشود، از طریق شهرداری و شورای شهر است که شاید یک پنجم هزینههای جاری خانه هنرمندان باشد.
او همچنین در پایان درباره ملاک حضور اکثریت صنوف مختلف برای تأسیس خانه هنرمندان توضیح میدهد: خانه هنرمندان ایران به حدود 12 انجمن هنری بزرگ متصل است و ما خیلی متوقع نیستیم که در استانها هم باید همین تعداد انجمن باشد تا خانه هنرمندان تشکیل شود. دوستان با یک یا دو انجمن هم میتوانند کار را شروع کنند و همان طور که در خانه هنرمندان ایران اتفاق افتاد، بتدریج تعداد انجمنها افزایش یابد
نرگس عاشوری/ایران