خط امام : واقعه عاشورا، افزون بر جنبه تاریخی، امری قدسی و فرازمانی است، درسی است که سالار شهیدان، امام حسین(ع)، نه تنها به شیعیان که به عالم بشریت داده است؛ به این معنا که زیر بار ظلم نروند و از حق و حقوق خود و آنچه خداوند مقدر کرده دفاع کنند حتی به قیمت […]
خط امام : واقعه عاشورا، افزون بر جنبه تاریخی، امری قدسی و فرازمانی است، درسی است که سالار شهیدان، امام حسین(ع)، نه تنها به شیعیان که به عالم بشریت داده است؛ به این معنا که زیر بار ظلم نروند و از حق و حقوق خود و آنچه خداوند مقدر کرده دفاع کنند حتی به قیمت جان. بر همین اساس مورخانی چند در هر عصر و دورهای به بازخوانی و بازنویسی واقعه عاشورا میپردازند، نویسندگان و شاعران در هر زمان شهادت آن حضرت و یارانش را دستمایه خلق ادبیات فاخر میکنند تا خاطره این واقعه را در دل و جان هر نسل تازه کنند. رسول جعفریان مورخ تاریخ اسلام و استاد دانشگاه تهران که راجع به عاشورا تحقیق و پژوهش کرده و مقالات متعددی در این زمینه نوشته است کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» را توسط نشر علم منتشر کرده است. جعفریان علاوه بر این، کتابهایی چون «تاریخ سیاسی اسلام» در دو جلد، «تاریخ خلفا» ، «سیره رسول خدا»، «سیره سیاسی امیرالمؤمنین(ع)» و دهها عنوان کتاب دیگر در کارنامهاش دارد.
آقای جعفریان، کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» نخستین تحقیق شما در نهضت عاشورا است که منتشر کردهاید؟
تحقیقات من قبلاً در زمینه تاریخ اسلام بود و دو جلد کتاب هم قبل از کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» نوشتهام که یکی به اسم «سیره رسول خدا» است و دیگری هم «تاریخ خلفا». به دنبال آن «سیره سیاسی امیرالمؤمنین(ع)» را توسط انتشارات دلیل ما منتشر کردم، بعد از آن مسیر تحقیقاتم را به سمت دوره صفویه و دوران معاصر تغییر دادم. کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» در واقع تنها کتابی است که من در زمینه حماسه جاودانه تاریخ یعنی حماسه کربلا و نهضت عاشورا نوشتهام. این کتاب مجموعه مقالاتی است که محور اصلی مطالب آن درباره عاشورا است.
به نظر شما بهترین تحقیقات در زمینه عاشورا را در دوران معاصر چه کسانی نوشتهاند؟
آثاری که با محوریت واقعه عاشورا نوشته شده، غالباً تحلیل و تفسیر واقعه است تا اصل واقعه، چرا که راجع به اصل واقعه کسی نمیتواند کار جدیدی انجام بدهد، چون کاری بسیار مشکل است؛ مگر اینکه کتاب جدید یا روایت جدیدی کشف شود و مسائل و مطالب جدیدی از حادثه کربلا به دست بدهد و کسی هم تاکنون این اثر را ندیده باشد. به همین دلیل عموم مورخان بیشتر به دنبال تحلیل و تفسیر واقعه هستند و ابعاد واقعه را از منظرهای گوناگون تجزیه و تحلیل میکنند. یکی از بهترین کارهایی که در طول چند سال گذشته صورت گرفته، کاری است که آموزش و پرورش در دوازده جلد به گردآوری متون پرداخته و آن را تحت عنوان «موسوعه تاریخ امام حسین(ع)» منتشر کرده است. کار بسیار خوب و قابل تأملی است. از نظر گردآوری مطالب و مستندات و چینش حوادث و رویدادهای تاریخی از دل متون کهن و امروزی. کار دیگری هم آقای ریشهری انجام دادهاند به اسم «دانشنامه امام حسین(ع)» کاری بسیار ارزنده است. این مجموعه هم در 14 جلد تدوین شده که هفت جلد آن به زبان فارسی و هفت جلد به زبان عربی است. این مجموعه هم حاصل گردآوری متونی است که در بعضی بخشها با تحلیل همراه شده است. من در واقع میخواهم به این مسأله اشاره کنم که در زمینه عاشورا کار تازهای نمیشود انجام داد، به خاطر اینکه همه منابع کهن را که میشناختیم تقریباً منتشر شدهاند و اگر قرار بود کار تازهای روی این منابع صورت بگیرد تا به حال صورت گرفته بود اما تحلیلهایی که از این واقعه قبل از انقلاب مثلاً در دهه چهل نوشته میشده با تحلیلهایی که 50 سال قبل نوشتهاند، تفاوت دارد.
چنان که تحلیلهای صد سال پیش با تحلیلهای دوران قاجاریه و صفویه به کلی متفاوتند؛ در حقیقت هر دورانی واقعه عاشورا را به زبان همان دوران تفسیر میکند. من از یک زاویه به ماجرا نگاه میکنم و به تفسیر آن میپردازم، دیگری از زوایای دیگر و با رویکردی جدیدتر و بهتر به موضوع نگاه میکند و به تحلیل و تفسیر آن مینشیند. بستگی به اوضاع و احوال و شرایط دارد، اگر کسی به متون تاریخی پایبند باشد، بهتر از آن است که به هیچ منبعی تکیه نکند. به همین خاطر من در کتاب خودم سعی کردم، روند حوادث را از متون تاریخی استخراج و در کنار هم بچینم.
متون مورد استفاده شما مربوط به چه قرنی میشود و نویسندگان آن چه کسانی بودند؟
بخش نخست کتاب را به معرفی کهنترین و مهمترین متون تاریخی مربوط به عاشورا اختصاص دادم، پس از آن در فصلی کوتاه به شرح زمینههای اجتماعی، سیاسی، طایفهای و دینی رخداد کربلا پرداختم؛ در ادامه هم در دو بخش مفصل تاریخ کربلا را مرور کردهام که مستقل از یکدیگر نوشته شدهاند و هر یک ویژگیهای خاص خودش را دارد. اساس و پایه نگارش هر دو بخش بویژه گزارش تاریخی رویداد کربلا که یک مقتل کوتاه است، متون کهن تاریخی است که در بخش نخست درباره اهمیت آنها سخن گفتهام. گفتارهایی درباره اربعین امام حسین(ع)، حکمت شهادت امام حسین(ع)، آثار نهضت آن امام، مروری بر محتوای کتاب «کاملالزیارات» ابنقولویه، ابعاد شکلی و شعاری نهضت امام حسین(ع)، تاریخ عزاداری اهل سنت برای امام حسین(ع) و تحریفات عاشورا، بررسی و نقد کتاب «روضهالشهدا» از ملاحسین کاشفی، بخشهای دیگر این کتاب هستند.
نخستین مورخان تاریخ عاشورا چه کسانی بودند و گرایش مذهبی آنها چه بود؟
امروزه «سلفیها» که سنیان متعصبی هستند، بر این باورند که منابع تاریخ اسلام را شیعیان تدوین کردهاند. این سخنان را سنیان متعصب قرنهای سوم و چهارم نیز مطرح میکردند و بسیاری از مورخان بنام قرنهای اولیه اسلام را شیعه میدانستند. آنچه در این باره میتوان افزود این است که اصولاً کاربرد و تعبیر شیعه برای این گروه از مورخان میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد.
تفاوتهایی که در تحلیل و تفسیر واقعه عاشورا توسط مورخان وجود دارد ناشی از چیست؟ آیا این تفاوتها ناشی از نگرش مورخان است یا…
در این کشور زمانی با صفویه بد بودند، در مقطعی دیگر نگاه به صفویه تغییر کرد و خوب ارزیابی شدند. چرا؟ برای اینکه یک موقع میخواستیم به گذشته نقب بزنیم و آیندهای تازه و دیگر بسازیم؛ این آینده را که ساختیم پیش خود فکر کردیم که این کارها را قبلاً صفویه انجام داده است. بعد متوجه میشویم هنر ما از علامه مجلسی و محقق کرکی که بیشتر نیست بیشتر از شاهعباس هم نیست. دیگر شروع میکنیم به تعریف و تمجید از صفویه، ممکن است در دورهای دیگر دوباره نسبت به صفویه بدبین شویم. در واقع تاریخ به نوعی تفسیر گذشته به زبان امروز است. بستگی به شرایط و حال و هوای ما دارد، که در چه وضعیت و موقعیتی قرار گرفته باشیم.
به عنوان مورخ تاریخ اسلام، چه نگاهی باید به این موضوع داشته باشید. نگاه جانبدارانه یا بیطرف؟
به اعتقاد من تاریخ را نمیتوان بینظر و خنثی نوشت، بویژه تاریخ اسلام را. در تاریخ اسلام منابع نیز حتی بدون نظر نوشته نشدهاند، این یک امر نسبی است، اینکه تأکید میکنم مورخ باید به منابع معتبر پایبند باشد و شناخت درستی هم از منابع پیدا کند، به همین منظور است که ما مثلاً میگوییم منابع عراقی معتدل اما منابع شامی خیلی افراطی است و به سمت مسلک اموی گرایش دارد. یک مورخ باید بداند وقتی به ابومخنف استناد میکند ، چه گرایشی دارد یا وقتی به واقدی ارجاع میدهد گرایش او را باید بشناسد. مورخ تا جایی که امکان دارد باید در روایت ، تفسیر و تحلیل خودش اعتدال را حفظ کند، بنا را بر نوشتن و داوری منصفانه بگذارد ولی رها شدن از دست گرایشهای درونی کار بسیار دشواری است.
مهمترین و معتبرترین منابع تاریخ عاشورا، چه آثاری هستند و توسط چه کسانی نوشته شدهاند؟
از میان مقتلهای اصیل موجود که میتوان با اعتماد و اطمینان کلی بر آنها به تحلیل و بررسی واقعه کربلا پرداخت، پنج مورد است. این پنج اثر به قرنهای دوم تا چهارم هجری تعلق دارند. در قرون بعد آن چه نوشته شدهاند، منهای مطالبی که به نوعی از این پنج مأخذ گرفته شدهاند – البته آنها هم نیاز به نقد و بررسی دارند- دشوار بتوان از آنها به عنوان منبع و مأخذ معتبر نام برد. این پنج منبع معتبر عبارتند از: «مقتل الحسین(ع)» ابومخنف، ابن سعد، بلاذری، دینوری و ابن اعثم. در این میان آن چه طبری و شیخ مفید در «الارشاد» و ابوالفرج اصفهانی در «مقاتل اطالبین» آوردهاند، تقریباً برگرفته از ابومخنف است همین طور آن چه خوارزمی در مقتل الحسین (ع) آورده عمدتاً برگرفته از «فتوح» ابن اعثم است.
غیر از این پنج مقتل معتبر آیا مقتلهای دیگری هم نوشته شدهاند که امروز در دسترس نباشند؟
چندین مقتل کهن وجود داشته که امروزه خبری از آنها در دست نیست، مثل مقتل الحسین (ع)، محمد بن عمر واقدی که ابن ندیم و یاقوت حموی از آن یاد کردهاند. کتاب دیگری هم با عنوان «مقتل الحسین (ع)» از ابو عبیده معمر بن مثنی وجود داشته که در سال 664 هجری در دست ابن طاووس دیده شده است. کتاب دیگر با عنوان «مقتل الحسین (ع) از نصر بن مزاحم منقری صاحب کتاب «وقعه الصفین» است که ابن ندیم و نجاشی از این کتاب یاد میکنند. ابوالحسن علی بن محمد مدائنی کتابی با عنوان «مقتل الحسین (ع)» داشته که ابن شهر آشوب از آن یاد کرده است. مقتلهای معتبری که در تاریخ از آنها نام برده شده بیش از اینهاست. اما متأسفانه امروزه نشانی از هیچ یک از آنها در دست نیست.
مشهورترین مقتل، مقتل الحسین ابومخنف است. این اثر چه ویژگیهایی دارد که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است؟
قدیمی ترین مورخ و راوی واقعه کربلا ابومخنف لوط بن یحیی متولد سال 80 هجری است که کتاب «مقتل الحسین(ع)» را نوشته است. نگاهی به اخبار و روایات او در تاریخ طبری و کتابهای دیگرش متوجه میشویم که او موضعی تند بر ضد خلفا ندارد. حالا ممکن است عدهای بگویند که وی چنین موضعی داشته اما طبری آن گونه با او برخورد نکرده است. باید توجه داشت که علمای شیعه از آثار وی فراوان نقل کردهاند. در هر صورت ابومخنف قدیمیترین نویسندهای است که اخبار کربلا را نوشته که به دست ما هم رسیده است. براساس تحقیقی که آقای یوسفی غروی در مصادر ابومخنف انجام داده و در مقدمه متن استخراجی مقتل ابومخنف از تاریخ طبری نوشته و نام آن را هم «وقعه الطف» گذاشته، بسیاری از اخبار وی به نقل و روایت از کسانی است که در فاجعه کربلا حضور داشتند یا در آن زمان زنده بودند و اخبار را به ابومخنف منتقل کردهاند. برای مثال وی خبری را از همسر زهیربن قین روایت میکند. یا فرض کنید اخباری را با یک واسطه از طرماح بنعدی بن حاتم طایی نقل میکند یا اخباری را از عقبه بن سمعان که در شب عاشورا کنار امام حسین (ع) بوده و روز عاشورا مجروح شده و جان سالم به در برده بایک واسطه نقل میکند. درواقع به رغم اینکه گزارش ابومخنف نزدیکترین گزارش به واقعه است اما به هیچ وجه کامل نیست. احتمالاً برخی مطالب آن را طبری تلخیص کرده است. اما گاهی از متن، یک داستان برمیآید که ناقص نقل شده و در مقایسه با آن چه بلاذری در «انساب» و دینوری در «اخبار الطوال» یا ابن سعد در «طبقات» آوردهاند، کاملتر است. البته روایات امام محمد باقر (ع) هم جزو منابع قدیمی و معتبری اند که از واقعه عاشورا داریم. حضرت امام محمد باقر (ع) متوفای سال 114 یا 117 هجری است که به لحاظ نزدیکی به عاشورا خیلی جلوتر از ابن اسحاق و حتی جلوتر از ابومخنف است. بسیاری از روایات ایشان در حدیث شیعه نقل شده است.
مورخان چه دورهای بیشترین روایتها را از این واقعه به دست دادهاند؟
تاریخ ابن اسحاق عمده مطالبش در اواخر قرن دوم و بیشتر در طول قرن سوم هجری تألیف شده است، یعنی بهترین دوره تدوین تاریخ صدراسلام را در قرن سوم داریم. بیشترین متون تاریخی درباره کربلا مربوط به همین دوره است، چون عصر طلایی تاریخ نویسی اسلامی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری شناخته میشود.
در بین مورخان شیعه نخستین کسی که به روایت تاریخ عاشورا پرداخته، معلوم است؟
نمیتوان خیلی قاطعانه در این مورد نظر داد، چون وقتی صحبت از شیعه به میان میآید، معنای گستردهای از آن به ذهن خطور میکند آیا منظور مورخی است که علائق شیعی دارد؟ یا مورخ شیعه است؟ در بین اصحاب ائمه ما جابر جوفی مورخ را داریم که جزو اصحاب امام جعفر صادق(ع) و امام محمد باقر(ع) است و روایتهای تاریخی فراوان دارد، مخصوصاً در صفین. دیگر مورخ ابومخنف است که شیعه بسیار خوبی است و جزو قدیمیترین افراد در تاریخ نویسی است. در بین اصحاب ائمه باز هم مورخانی داریم که به نوشتن تاریخ اسلام پرداختند.
سایر محمدی/شرق