خط امام : ایران و عربستان هر چند دو کشور مهم در جهان اسلام هستند اما مدتی است که رابطه چندان گرمی ندارند. دو کشور در اتفاقات و تحولات مهم منطقهای رویکردهایی بعضاً متفاوت و متضاد با هم دارند. به گفته بسیاری از کارشناسان اگر اختلاف نظرهای تهران و ریاض در این حد نبود خیلی […]
روابط هر چند در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی روبه بهبود نسبی گذاشت اما در دولت محمود احمدینژاد همان سطح از روابط هم رو به تیرگی گذاشت. انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی که توسعه روابط با کشورهای همسایه و اسلامی را در دستور کار خود گذاشته بود، این نوید را میداد که شاهد آبشدن یخهای روابط تهران و ریاض باشیم. استقبال کشورهای عربی و پیامهای تبریک آنها و بخصوص پیام تبریک پادشاه عربستان به حسن روحانی این امیدواریها را تقویت میکرد. با این حال دکتر نوذر شفیعی استاد دانشگاه و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس معتقد است فراز و فرودهای حاصل شده در روابط بین تهران و ریاض متناسب با تغییر دولتها در ایران، حاصل تغییرات و علائمی است که از ناحیه روابط ایران و غرب مخابره میشود. دکتر شفیعی سخت معتقد است که حسنه شدن روابط تهران و ریاض منوط به اصلاح مسیر روابط تهران- واشنگتن است.
آقای دکتر رقابتهای ایران و عربستان به عنوان دو کشور همسایه و اسلامی بیشتر در منطقه نمود دارد. به نظر شما مؤلفههایی که نشان میدهد یک کشور قدرت منطقهای است، چیست؟
قدرت منطقهای تعریف دارد و ترکیبی است از قدرت سخت (توانمندیهای نظامی، جمعیت، وسعت، منابع)، قدرت نیمه سخت (توانمندیهای اقتصادی که این الزاماً نفت نیست و نفت یکی از آنهاست) و قدرت نرم (قدرت فرهنگی و فکری و دانش و مسائلی از این قبیل. )
در کنار این عناصر قدرت، قبول یک کشور به عنوان یک قدرت منطقهای از سوی افکار عمومی هم به عنوان یک واقعیت اهمیت دارد. بر اساس این شاخصهها میتوان ارزیابی کرد که چه کشوری قدرت منطقهای هست یا نیست.
بر این اساس ایران و عربستان کدامیک قدرت منطقهای محسوب میشوند؟
بر اساس این شاخصها ایران قدرت منطقهای محسوب میشود. عربستان چنین ظرفیتی ندارد. تمام ظرفیتهای سعودی تک محصولی است؛ در حوزه قدرت نظامی کاملاً وابسته به ایالات متحده امریکاست. در حوزه اقتصادی هم فقط وابسته به نفت است. اساساً جایگاه منطقهای عربستان سعودی کاملاً تحت تأثیر حمایتهای غرب قرار دارد. ایران ظرفیت های دیگری دارد که عربستان از آن برخوردار نیست.
نفوذی که این کشور در بین کشورهای عربی منطقه دارد در چه قالبی ارزیابی میشود؟
آن یک مؤلفه قدرت نرم است اما برای قدرت منطقهای بودن یا شدن باید جمیع مؤلفهها در نظر گرفته شود و بر این اساس ریاض چنین ظرفیتهایی ندارد. نکته مهم در روابط ایران و عربستان این است که رقابت دو کشور مبتنی بر واقعیات نیست بلکه جنبه عمدتاً کاذب و مجازی دارد. توضیح اینکه وهابیت توسط یک عامل خارجی تحریک میشود به عنوان رقیبی علیه تشیع. وقتی این اتفاق میافتد به ناچار دو کشور در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند.
ببینید رقابتهای منطقهای که بین تهران و ریاض وجود دارد متأثر از رقابتهای بینالمللی است. یعنی اختلافات بین ایران و ایالات متحده امریکاست که دارد از طریق عربستان سعودی تسویه میشود. البته اگر بخواهیم از یک زوایه دیگر به این رقابتها و هویتهای ایران و عربستان که منجر به تقابل میشود نگاه کنیم باید بگوییم که هویت عربستان سعودی «برساخته» است. یعنی توسط دیگران ساخته شده است و این ساختار دقیقاً به گونهای طراحی شده که در تعارض و تضاد با جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد.
یعنی توسط مجموعههایی خارج از عربستان این هویتهای تقابلی با ایران ساخته و طراحی میشود؟
بله در خارج از عربستان این هویتهای تقابلی ساخته شده است. وهابیت در مقابل تشیع و عربیت در مقابل فارس و ایرانی بودن، واقعیتهایی است که وجود دارد و قابل انکار نیست. ولی این واقعیات فی نفسه به معنای این نیست که دو کشور عربستان و ایران لزوماً باید در تقابل با هم قرار بگیرند. کسی که اینها را دستکاری و فعال میکند اهمیت دارد و در ساختن رویکردهای تقابلی بین دو کشور نقش ایفا میکند. لذا این پدیدهها باعث تعریف یک نقش برای کشورهای ایران و عربستان شده است. این نقش هاست که در نهایت با هم درگیر میشود و در تقابل با هم قرار میگیرد چه در عراق باشد چه در سوریه و بحرین و لبنان. اینها بخشی از واقعیات موجود در منطقه ماست.
رقابتها یا اختلاف نظرهای بین تهران و ریاض در عراق، سوریه، لبنان و… ریشه در همان تفاوتهای ایدئولوژیکی دارد که البته شما آنها را برساخته خواندید یا بحث منافع اقتصادی هم در آن دخیل است؟
به نظر من رقابتهای تهران و ریاض در مناطق یاد شده بیشتر رقابتهای سیاسی- ایدئولوژیک است با آن تعریفی که ارائه کردم. مسائل و منافع اقتصادی در حاشیه قرار دارد هر چند در جای خود دارای اهمیت است. عراق و سوریه هر کدام میتوانند یک بازار قابل توجه برای تجارت و بازرگانی و تولیدات ایران باشند کما اینکه ممکن است در مقابل همین ها برای عربستان سعودی هم یک فرصت باشند. با این حال رقابتهای ایران و عربستان سعودی بیشتر سیاسی و ایدئولوژیکی است که عمدتاً تحت تأثیر سیاستهای خارجی قدرتهای بزرگ قرار دارد.
بنا براین تغییر در روابط ایران با غرب و مشخصاً تلطیف روابط تهران- واشنگتن منجر به تلطیف روابط تهران و ریاض خواهد شد؟
قطعاً همین طور است. شاهد این مدعا روابط ایران و عربستان قبل از انقلاب است. در رژیم شاه به دلیل روابط خوب پهلوی با کشورهای غربی، ایران و عربستان متحد هم بودند. یعنی دکترین «دو ستون» نیکسون (رئیس جمهوری ایالات متحده) نشان میداد که معادلات و مناسبات منطقهای تحت تأثیر سیاست امریکا شکل گرفته است. الان چون روابط ایران و عربستان سعودی متأثر از ماهیت نظام بینالملل است، اگر روابط ایران و امریکا رو به بهبود بگذارد بدون تردید در تلطیف روابط ایران و عربستان هم مؤثر خواهد بود.
فارغ از مؤلفه خارجی یعنی غرب، گاه با تغییر دولتها در ایران شاهد تغییرات نسبی در روابط تهران- ریاض هم بوده ایم. اینها چگونه قابل تحلیل است؟
تحولاتی که با تغییر دولتها در ایران در روابط با عربستان ایجاد شده ناشی از علائمی است که بین ایران و غرب مخابره میشود. یعنی اگر تلطیف نسبی روابط را شاهد بودهایم متأثر از آن سطح روابط در منطقه و با توجه به مؤلفه و متغیر غرب بوده است.
یعنی اگر در دوره هاشمی یا خاتمی شاهد بهبود روابط با عربستان هستیم و بالعکس در دوره احمدینژاد شاهد تیره شدن روابط هستیم متأثر از نوع و کیفیت روابط این دولتها با غرب و مشخصاً امریکا است؟
بله کاملاً همین طور است.
بنابر این برای برون رفت از این وضعیت و ایجاد بهبود در روابط دو کشور همسایه باید چشم به تحولات خارجی داشت؟
به نظر میآید روابط ایران و عربستان در سطح دولت با دولت قابل ترمیم و اصلاح نیست. دلیلش هم این است که اساساً سیاست خارجی عربستان یک سیاست خارجی تبعی است یعنی از سیاست خارجی امریکا تبعیت میکند. بنابراین تا زمانی که رابطه ایران و امریکا مخدوش باشد روابط تهران و ریاض هم مخدوش باقی خواهد ماند. علائم مثبتی که گاه و بیگاه در این بین ظاهر میشود موقتی است.
برخی مقامات و شخصیتهای عربی از لبنان و عراق در هفتههای اخیر تأکید داشتهاند که گفتوگو بین ایران و عربستان شروع شود چون این دو کشور نقش مهمی در مدیریت و مهار بحرانهای منطقهای دارند.
بله این درست است البته یک اظهار نظر خوشبینانه است که من هم امیدوارم چنین چیزی اتفاق بیفتد. چون اختلافات بین ایران و عربستان در واقع انرژی هر دو طرف و انرژی جهان اسلام را تحلیل میبرد. لذا اگر به نحوی مدیریت شود که به سمت گفتوگو پیش بروند خیلی خوب است. این مهم مستلزم وجود اراده مستقل سیاسی در عربستان سعودی است چون از جانب ایران چنین ارادهای وجود دارد. بنابراین من بعید میدانم که مداخله کشورهای میانجی گر بتواند اینها را به هم
نزدیک کند.
بنا بر این موضوع کاهش قیمت نفت را هم شما در چارچوب همین تحلیل سیاسی ارزیابی میکنید؟
بله قطعاً کاهش قیمت نفت در چارچوب تحلیلی است که من از جایگاه و کارکرد عربستان در سطح منطقهای و نظام بینالملل میدانم یعنی به همان میزانی که کارکرد عربستان در سطح منطقه رقابت با ایران است در سطح بینالمللی هم کارکردش در حوزه نفتی دستکاری اقتصاد بینالملل در راستای منافع غرب است. الان برای اینکه ایران تحت فشار قرار گیرد عربستان تولید نفت خود را افزایش میدهد و در نتیجه شاهد کاهش قیمت نفت هستیم. زمان دیگر ممکن است لازم باشد عربستان تولید را کاهش دهد تا قیمتها افزایش یابد. این تعریفی است که به عنوان یک کشور پیرامونی از سوی امریکا یا نظام سرمایهداری برای عربستان انجام شده است و عربستان هم در همین چارچوب کارکردهایش را انجام میدهد.
با توجه به آغاز گفتوگوها بین ایران و غرب و خوشبینیهایی که برای بهبود روابط بین دو طرف وجود دارد، میتوان به بهبود روابط تهران- ریاض هم خوشبین بود؟
رابطه مستقیمی بین رابطه ایران و عربستان با رابطه ایران و غرب وجود دارد. یعنی به همان نسبت که روابط ایران و غرب ترمیم شود روابط ایران و عربستان و کشورهای عربی منطقه هم در مسیر عادی شدن قرار میگیرد. به عبارتی، تلطیف روابط عربستان با ایران در گرو توافق ایران وغرب است.
ایران / ابراهیم بهشتی