رضا سلیمان نوری* ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قایل بوده و تلاش داشتند تا به نوعی روح آنان را از خود راضی نگه دارند. ایشان برای رسیدن به این هدف مراسم گوناگونی را برگزار میکنند که آیین چراغ برات یکی از آنها محسوب میشود. آیینی که بیش از هرنقطه دیگر ایران از […]
رضا سلیمان نوری*
ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قایل بوده و تلاش داشتند تا به نوعی روح آنان را از خود راضی نگه دارند. ایشان برای رسیدن به این هدف مراسم گوناگونی را برگزار میکنند که آیین چراغ برات یکی از آنها محسوب میشود. آیینی که بیش از هرنقطه دیگر ایران از سوی مردم ساکن در خراسان بزرگ به اجرا گذاشته میشود. از این منظر عنوان شد که مراسم چراغ برات یا آیین شبهای برات در خراسان بیش از هر نقطه دیگر اجرایی میشود که در دیگر نقاط کشور هر چند آیین های مشابهی انجام می شود اما در هیچ کدام از نام آیین برات خاصه در روزهای اجرای این مراسم در خراسان بزرگ استفاده نمیشود با این وجود موضوع و مراسم این آیین برای همه ایرانیان شناخته شده است.
اهالی تهران قدیم و اغلب مردم مناطق مرکزی ایران بدون آن که نامی خاص بر مراسم خود گذاشته باشند،جمعه آخر اسفند را به مردگان اختصاص داده و اعمال شبیه آنچه خراسانیان در روزهای برات انجام میدهدند، به اجرا میگذارند. مردم گیلان،آذربایجان و یزد نیز برخی از جمعههای ماه رجب را به نام رغایب یا لیلت الرغائب نامگذاری کرده و در آن ایام به زیارت دیار خاموشان رفته و اقدام به خیرات برای درگذشتگان میکنند. برخی دیگر از مردم ایران نیز آخرین روزهای سال شمسی و آخر اسفند را عید علفه یا عید مردهها نامگذاری کرده و در این روز به انجام اعمالی برای شادی روح درگذشتگان خود میپردازند.
البته در این بین مردم بخشی از مناطق استان مرکزی و همچنین مردم کردستان نیز همانند خراسانیان مراسمی با نام برات دارند با این تفاوت که این مراسم تنها در روز چهاردهم شعبان به اجرا گذاشته میشود و این درحالی است که مردم خراسان در نیمههای ماه شعبان هر سال یعنی طی روزهای دوازدهم تا چهاردهم شعبان با برگزاری مراسم مذهبی ویژهای با عنوان برات یاد و خاطره عزیزان از دست رفته را گرامی داشته و به یاد ایشان خیرات میکنند. نکته قابل توجه آنکه این مراسم تا بدان حد در خراسان بزرگ نهادینه شده که دامنه در این محدوده جغرافیایی به ماه شعبان، ماه برات نیز گفته میشود.
مراسم شبهای برات یا چراغ برات سابقهای دیرینه و ریشهدار دارد. با این وجود بدان دلیل که مراسم چراغ برات در سه شب و روز یازده تا چهارده و یا دوازده تا پانزده ماه قمری شعبان برگزار میشود در نگاه نخست همگان آن را آیینی عربی- اسلامی تلقی میکنند اما با توجه به اینکه نه در گذشته هزار و چند صد ساله حضور اسلام در ایران و نه در حال حاضر این سنت به صورت کامل از سوی هیچ کدام از پیشوایان دینی مورد تایید قرار نگرفته است در اسلامی بودن صددرصد آن تردید است. از سوی دیگر با توجه به اینکه این رسم برخلاف سایر رسوم ملی ایرانی همچون نوروز، یلدا، چهارشنبه سوری و … مورد توجه حکومتهای ملی ایرانی یا حداقل مدعیان حکومت ملی و نهادهای رسمی کشور ، چون روزنامهها و رادیو تلویزیون نبوده و نیست ایرانی بودن کامل این آیین نیز محل تردید است.
با این همه شواهدی هست که نشان میدهد اصل این آیین برگفته از اعتقادات و رسوم ایران باستان است که پس از اسلام و خاصه در دورانی که نهضت شعوبیگری در ایران و البته در راس همه مناطق آن خراسان، برای ایرانی کردن اسلام تلاش میکرد رنگ و بوی اسلامی گرفته و بر این اساس آیینی ایرانی و ریشهمند است. لذا با توجه به بیتوجهی ارگانهای ملی کشوری و مذهبی نسبت به این مراسم و باورهای آن ضرورت بررسی ریشه و سابقه این آیین توسط دستاندرکاران فرهنگ ایران زمین و به ویژه اهل خراسان محسوس است و در صورت توفیق گام فرهنگی در خوری در راه شناخت ایران و خراسان بزرگ خواهد بود.
پس از سیر و تأمل در مراسم، باورها، عناوین و ایام این آیین ایرانی _ اسلامی به وضوح معلوم میشود که چنین باور و رفتاری از به هم پیوستن دو چشمه ایرانی و اسلامی پدید آمده که هر کدام از جایی دور دست یکی از فلات ایران و هزاران سال پیش و دیگری از جزیره العرب نشأت گرفته و در ایران به هم رسیده و تشکیل آیین موجود را دادهاند.
سرچشمه ایرانی برات
ایرانیان پیش از اسلام دلیل مرگ ظاهری زمین در پاییز و حیات مجدد آن در بهار را در این میدانستند که ارواح در پاییز زمین را به قصد آسمان ترک کرده و بار دیگر در آستانه بهار به زمین باز میگردند و به همین دلیل است که گل در بهار میشکفد و گیاه میروید و حیات از سر گرفته میشود. به تبع این باور خلقت ارواح یا روانها نیز به آستانه بهار مربوط دانسته میشد . همچنین نیاکان ما معتقد بودند که در این دوره اهورا مزدا به روانهای درگذشتگان نیز اجازه پنج یا ده روزه رجعت به زمین و خانه و کاشانه پیشین را میدهد تا با بازماندگان خود دیدار تازه کرده و توشهای مجدد برای خود فراهم کنند.
بر پایه این اندیشه، روان یا فروهر درگذشتگان هر ساله در آستانه ایام نوروز اجازه و برات آزادی از عذاب و پروانه چند روزه پرواز به خانه و کاشانه پیشین زمینی خود را به دست میآوردند و به تبع آن فرزندان وخانواده زنده ایشان نیز به استقبال آنان شتافته و خانه و کاشانه خود را برای آمدنشان تمیز میکردند. این همان رسمی است که اکنون با عنوان خانه تکانی در روزهای آخر سال انجام میشود. همچنین زندگان برای خوشآمد ارواح درگذشتگان بر بام و در هر سرا شمع و چراغی افروخته و خوردنی و نوشیدنی مورد علاقه مردگان را بر سر سفره قرار میدادند و انتظار آنان را میکشیدند. بدین سبب، نام نخستین ماه بهار یعنی فروردین از فروهر گرفته شده، که گویی ماه سیر و سفر و بازگشت فروران از آسمان به زمین و دادن حیات مجدد به این توده خاکی مرده است. جمع این باورها سبب شده است تا ایرانیان باستان در آستانه هر بهار و نوروز مراسم یا عیدی به نام فروردگان برای استقبال و پذیرایی از روان درگذشتگان خویش داشته باشند که بعدها به دلایلی، از جمله تنظیم نبودن کامل تقویم آن دوران به آخر ماه آبان انتقال یافته و نام عید آبانگان به خود گرفته است. این مراسم در دوران اوج نهضت شعوبیگری و بازگشت به اصول گذشته در ایران تازه مسلمان شده یعنی حدود هزار سال پیش و پس از گذشت چهار سده از اسلامی شدن ایران تنها در میان زرتشتیان رواج داشته و هنوز هم بر همان روال در بین ایشان برگزار میشود. از سوی دیگر ایرانیان مسلمان شده نیز بیکار ننشسته و در طی این چهار قرن و خاصه قرون سوم و چهارم هجری تلفیقی شیرین و موفق از باورهای ایرانی پیشین و اسلامی پسینِ خود ساختند، بدین گونه که هزار سال پیش در خراسان بزرگ عید یا مراسم لیله البرات یا لیله الصک را در نیمه شعبان ماه با همان رسوم و آیین ایرانی- زرتشتی اما با توضیح و توجیه اسلامی تدارک دیدند و برگزار کردند. منبع این ادعای ما نوشتاری است از دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی که نمیتواند این مراسم را توجیه اسلامی کرده و ریشه و علت آن را باز شناسد و بر این اساس با حیرت نوشته است: « شب پانزدهم شعبان بزرگوار است و او را شب برات خوانند. و همی پندارم که این از قِبل آنست که هر که اندرو عبادت کند و نیک به جای آرد بیزاری یابد از دوزخ. و سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم این ماه ایام البیض نام دارد. و شب پانزدهم این ماه شب بزرگ است و لیله الصک و لیله البرات نام دارد. و عوام مردم بر این عقیدهاند که صورت افرادی را که در آن سال باید بمیرند خداوند در آن شب به ملک موکل بر گرفتن ارواح میدهد.»
سرچشمه عربی ـ اسلامی برات
گرچه اغلب مردم مسلمان از بلخ و بخارا تا بغداد و مصر در سدههای میانه بعد از اختلاط اسلام و ایران در ماه شعبان متوجه گورستانها و زیارت قبور کسان خود میشدهاند، اما بعید است که ماه شعبان برای این امر ویژگی و توصیهای از سوی شارع دین مبین اسلام به همراه داشته باشد. بلکه به نظر میرسد که بعضی تشابهات و همخوانیهای این ماه با برج اسفند ایرانی باعث شده تا آداب فروردگانی برج اسفند به ماه قمری شعبان افتاده و نام لیلهالبرات و شب چک گرفته باشد.
ماه شعبان که تا پیش از لغو کبیسه «به فرموده پیامبر اسلام(ص)» تقریبا با ماه اسفند خورشیدی منطبق بوده است، از فردای ظهور پیامبر اسلام بعضی ویژگی و قداستهای حائز اهمیت البته بیهیچ اهمیتی برای یادبود مردگان یافته است. نخست گفته شده است که در این ماه ولادت امام حسین(ع) صورت گرفت و پیامبر را بسیار شادمان ساخت. دیگر اینکه در روز پانزدهم ماه شعبان بوده که پس از 18 ماه قبلهگاهی بیتالمقدس، قبله از بیتالمقدس به کعبه تغییر یافته است. پس از این واقعه ماه شعبان نزد اعراب و مسلمین از اهمیت خاصی برخوردار شد، به طوری که در سدههای نخستین اسلامی شب نیمه شعبان برای تمام امت شبی مبارک و عیدی بزرگ بوده است. مقدسی دانشمند و سیاح ایرانیالاصل ساکن بیتالمقدس سده چهارم هجری در این باره نوشته است:« نیمه شعبان یکی از عیدهای مهم اسلامی بوده و در بیتالمقدس بهتر و زیباتر از هر جای دیگر برگزار میشده است چنان که رمضان در مکه، دو عید(فطر و قربان) در اصقلیه (ظاهرا سیسیل) و عرفه در شیراز و آدینه در بغداد و عاشورا در مکه به نیکی برگزار میشده است. »
نکته قابل ذکر اینکه، گرچه به اعتقاد شیعه امامیه ولادت امام غائب(عج) (در سده سوم هجری) هم در نیمه شعبان روایت شده است، اما پیداست که برای امت اسلامی غیرشیعه این امر خبر مهمی نبوده است.
دو دلیل برای این امر که مردم مسلمان ایران در سدههای سوم و چهارم هجری آیین و مراسم یاد درگذشتگان و پذیرایی از روان و فروهر آنان را به نیمه ماه شعبان انتقال داده و نام لیلهالبرات یا چراغ برات و شب چک به آن دادهاند، وجود دارد که تا حدی قانع کننده است. اول اینکه اگر حساسیت ایرانیان زرتشتی را نسبت به هر ماه و روز سال، از نظر رفتار دینی و اعتقادی، در نظر بگیریم و توجه داشته باشیم که آنان عید مردگان را در سدههای سوم و چهارم در برج هشتم سال یعنی آبانماه برگزار میکردهاند، پذیرفتنی خواهد بود که پس از اسلام آوردن هم باز متمایل باشند که در ماه هشتم سال اسلامی قمری، یعنی شعبان، به برگزاری این مراسم بپردازند. دیگر اینکه شعبان قمری تا سال 11 هجری، که در آن سال بنا به آیه «انما النسئی زیادت فیالکفر… » لغو کبیسه توسط اعراب صورت گرفت با برج اسفند شمسی منطبق بوده و ریشه و اصل عید آبانگان یعنی فروردگان خاص آستانه بهار و ماه اسفند بوده است.
حال اگر به اختلاط پیش از اسلام اعراب با ایرانیان و تاثیر شدید بعضی از قبایل عرب از فرهنگ و تمدن ایران هم توجه داشته باشیم، این مسئله که باور و آیین فروردگانی ایرانی مربوط به ماه اسفند، پس از اسلام رنگ و بوی اسلامی گرفته و به دلیل فوق به ماه شعبان افتاده باشد تا حدود زیادی قابل قبول مینماید. هرچند ممکن است دلایل دیگری هم برای این انتقال و تحول بوده باشد.
آیین های ویژه ویژه برات
از ریشههای اسلامی و ایرانی برات که در گذریم باید گفت که آیینهای خاص این مراسم نیز سرشار از نکات جالب توجه است. بر اساس اعتقادات مردم خراسان در این سه شبانه روز مردگان آزاد بوده و زندگان با احسان برای آنها نه تنها تلاش میکنند تا برات آزادی درگذشتگان خود را از آتش جهنم کسب کنند بلکه آزادی خود از آتش جهنم را نیز از امام دوازدهم(عج) خواستار میشوند. اعتقاد اغلب مردم خراسان بر این است که در این ایام برات انسان نو میشود و به عبارتی سرنوشت او رقم میخورد، به طوری که در نقاط روستایی خراسان در شب پانزدهم نیمه شعبان به پشت بام رفته و در مهتاب (اگر شب مهتابی باشد) ایستاده و به سایه خود نگاه میکنند و از این طریق سرنوشت خود و اقوام خود را در آن سال پیش بینی میکنند.
اقشار مختلف مردم به ویژه کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند در این روزها با حضور در مزار اموات ضمن درخواست آمرزش و زنده نگهداشتن یاد و خاطره درگذشتگان، آنان را در برکات میلاد یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی(عج) شریک میسازند.
برات در خراسان مصداقی بر اعتقاد به اصل معاد است که مردم این خطه با انجام اعمال مخصوصی به استقبال آن میروند. این مراسم به مدت سه روز و با عناوین مختلف برگزار میشود و مردم هر روز آن را با بزرگداشت قشر خاصی از مسلمانان برگزار میکنند.
برات غریبان، برات اسرا، برات مسافران، برات زندهها و برات مردهها از عناوینی است که برای این سه روز در نقاط مختلف خراسان استفاده می شود که از این میان برات مردهها در۱۴شعبان با شور و حال خاصی برگزار میشود.
پخت انواع نانهای سنتی مانند روغن جوشی، چلبکی، کماچ، ساچ و حلوا و پخش آن در بین مردم به ویژه کودکان از مراسم ایام برات در شهرهای گوناگون خراسان است. مردم این منطقه از ایران زمین اعتقاد دارند پخت این خوراکیها باید قبل از غروب آفتاب صورت گیرد.
روز سیزدهم شعبان در برخی شهرهای خراسان به برات زندهها شهرت دارد و مردم در این روز به شکرانه نعمت سلامتی به پخش شیرینی و شکلات میپردازند. در غروب روز سیزدهم شعبان نیز کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند اقدام به پخت نوعی نان سنتی به نام روغن جوشی کرده و آن را بین مردم تقسیم میکنند. اعتقاد مردم این خطه بر این است که اگر عروس خانواده روغن جوشی را بپزد ارواح تازهگذشتگان از این خیرات بهره بیشتری میبرند.
در روز ۱۴شعبان نیز که به برات مردهها شهرت دارد مردم با حضور بر سر قبور خویشاوندان ، خواندن فاتحه و پخش انواع شیرینی، شکلات، میوه و نانهای سنتی یاد و خاطره عزیزان خود را گرامی میدارند .
در این روز کسانی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند با پهن کردن فرش بر روی مزار عزیز از دست رفته و خواندن روضه بر سر مزار و همچنین انجام خیرات و پخش انواع خوراکیها در اطراف مزار یاد و خاطره تازه گذشته را گرامی میدارند. قرائت قرآن و فاتحه نیز در این راستا هدیهای است که از سوی مردم نثار روح درگذشتگان میشود.
نکته جالب توجه این است که هرچند ایام برات سه روز است اما در برخی از روستاها و همچنین مناطقی که هنوز روابط طایفهای مستحکم است در صورتی که تعداد درگذشتگان سال بیش از سه نفر باشد مراسم را از ابتدای ماه شعبان آغاز کرده و هر روز در منزل یکی از درگذشتگان مجلس عزا و روضه همچنین مراسم قرائت قرآن برپا میشود. مردم در این روستاها به چند گروه تقسیم شده و هر گروه در قسمتی از روستا در جمع بازماندگان متوفی به قرائت قرآن میپردازند. مردم در این روستاها عصر روز سیزدهم شعبان با حضور بر مزار اموات و خواندن فاتحه، یاد و خاطره آنان را گرامی میدارند. در روز چهاردهم شعبان نیز تمام اهالی روستا به صورت دستهجمعی در خانه آخرین خانوادهای که عزیزی را از دست دادهاند جمع شده و برای متوفی فاتحه میخوانند. از دیگر مراسم روز برات که بیشتر در روستاها رونق دارد اجرای مراسم برات خوانی است. در این مراسم جوانان و نوجوانان روستا به خانه افرادی که به تازگی عزیزی را از دست دادهاند مراجعه کرده و اشعاری را در یادآوری روز برات قرائت میکنند. اهالی خانه نیز از آنچه در خانه موجود است مانند خرما، شکلات، نقل و نبات، لنگاش پخته، عناب و گردو به آنها میدهند و بدینوسیله از آنها تشکر میکنند. در روستاها رسم بر این است که شب نیمه شعبان تمام چراغهای خانه باید روشن باشد. اعتقاد روستاییان بر این است که در این شب ارواح مردگان آن خانه به محل زندگی خود میآیند و اگر چراغ خانه روشن باشد برای اهالی خانه دعای خیر نموده و در غیر این صورت آنان را نفرین میکنند.
برات در ادبیات عامیانه
همان گونه که میدانید خراسان، دیار شاعران و ادیبان به نام ایرانی است. برخی از این بزرگان همچون حکیم توس فردوسی بزرگ و خیام و مولوی که اصالتی خراسانی دارد سبک و روالی ویژهای در اشعار خود داشته و کمتر به مسایل منطقه خود پرداخته و جهانی اندیشیدهاند. در مقابل شعرایی نیز بودهاند که سعی خود را به زنده نگه داشتن رسوم کهن منطقه خود معطوف کردهاند و اکنون از آنان با عنوان شاعر محلی یاد میشود . بیمناسبت ندیدم این مقال را با شعر یکی از این شعرای محلی یعنی مرحوم اصغر میرخدیوی در مورد مراسم چراغ برات به پایان رسانم:
ماه شعبون ماهیه یکسره خیر و برکات
مشدی نیمهای ماه ره مگه چراغ برات
از سه روز به نیمه مانده، سر خاکا محشره
مین قبرستونا گوش آدم از صدا کره
سور و سات قاریا خوبه و پولی مستنن
سبیل همه شا بسکه چربه، پوز مگردنن
مستنن پولی که الرحمن و یاسین بخنن
دو سه خط نخونده زود در مرن و جیم مکنن
سر قبرا مندزن قالیچه و روشم چراغ
شیخ قاریم نشسته خوش و شاد و سردماغ
ختم قرآنی ره باید بخنه، ای دو سه روز
پولشم خیلی خوبه توش نداره هیچ سوخت و سوز
سر قبرا جوونا لاله و گلدون مذارن
قوم و خویشاش همه هی نقل و نباتم می یرن
ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی پخته مره
قبایه که بری مرد خنه دخته مره!
شیرینی سیوا، آجیل و میوه سیوا، حلوا سیوا
خیر و خیراتشم از زنا سیوا، مردا سیوا
از شکر، آرد برنج، تر حلوای زعفرونی
همه شم چرب و چیلی و لای لقمه ی نونی
رسم ایه بین گداها همه ره رسد کنن
اما چون خوشمزه یه، نره لاتا یم مستنن
همه ی اهل مشد چراغ برات شادن دگه
اعتقاد درن که مرده هایم آزادن دگه
سر قبرستون و خیر و خیراتاشا، یک طرف
خیر و خیرات میون خنه هاشا یک طرف
ای سه روز تو هر خنه روغن جوشی و حلوایه
که بری هم مبرن، ای رسم از او قدیمایه
باز خوبه همی جوری به یاد امواتشاین
هم خودشا مخورن هم مرده هاشا ره مپاین
سور فراوونه، پلو قیمه و آبگوشت و شله
هر جایم سوری باشه، قیله و قال و غلغله
ای سه روز چراغ براته همه جا ورد زبون
تا شب تولد حضرت صاحب الزمون (ع)
منابع :
1_بیرونی ، ابوریحان ، آثار الباقیه ، تهران ،امیرکبیر،1367.
2_شکورزاده،ابراهیم، عقاید ورسوم مردم خراسان، تهران،سروش،1366.
3_راشد، حسینعلی، فضیلتهای فراموش شده،تهران،اطلاعات،1369.
4_ هنری،مرتضی، آیینهای نوروزی، تهران،وزارت فرهنگ وهنر،1353.
5_معین ،محمد،مجموعه مقالات،ج1،تهران،معین،1364.
6_ شکورزاده،ابراهیم،خراسان و…ایران،فردوسی مشهد.
7_مجله دانشکده ادبیات وعلوم انسانی،دانشگاه فردوسی،سال پانزدهم.
8_سیدی،مهدی،چراغ برات فروردگان باستان،مشهد،پاژ،1374.
9_ پایگاه اینترنتی آرامستانهای مشهد http://mashhadcemetery.ir
*کارشناس ارشد ایرانشناسی و خراسان پژوه