ایران به دنبال طرح جامع منطقه‌ای
ایران به دنبال طرح جامع منطقه‌ای

کامران کرمی* ٢١ماه دیپلماسی هسته‌ای فشرده و نفسگیر ایران و گروه ١+٥، سرانجام در چارچوب منطق بازی برد- برد دولت حسن روحانی و تیم سیاست خارجی او، به ثمر نشست تا یکی از مهم‌ترین پرونده‌های بحران‌زای سیاست خارجی ایران و همچنین منطقه خاورمیانه و نظام بین‌الملل با توافق ٢٣ تیر ١٣٩٤ در وین اتریش به […]

کامران کرمی*

٢١ماه دیپلماسی هسته‌ای فشرده و نفسگیر ایران و گروه ١+٥، سرانجام در چارچوب منطق بازی برد- برد دولت حسن روحانی و تیم سیاست خارجی او، به ثمر نشست تا یکی از مهم‌ترین پرونده‌های بحران‌زای سیاست خارجی ایران و همچنین منطقه خاورمیانه و نظام بین‌الملل با توافق ٢٣ تیر ١٣٩٤ در وین اتریش به یک مکانیسم حل‌و‌فصل‌آمیز برسد. این توافق ارزشمند زمانی به بار نشست که تمرکز و توان دستگاه دیپلماسی ایران معطوف به حل این بحران بود و توان زیادی را برای بُعد مهم دیگری از دیپلماسی ایران یعنی دیپلماسی منطقه‌ای باقی نگذاشته بود. هر چند نمی‌توان گفت سیاست منطقه‌ای ایران در این برهه بیشتر نظاره‌گر تحولات پیرامونی بود، اما کمتر توانست کنشگری فعال را که اقتضای گستره ژئوپلیتیک ایران است، داشته باشد. از شهریور ١٣٩٢ که مذاکرات هسته‌ای استارت خورد، تا ماه گذشته که طرفین توانستند به توافق برسند، منطقه بحران‌خیز خاورمیانه تحولات متعددی را به خود دید. سقوط دولت اخوانی مرسی در مصر، جولان داعش در عراق، تحولات میدانی در سوریه، بروز اختلافات میان ایران و عربستان و حمله سعودی به یمن بخشی از مهم‌ترین بحران‌های رخ‌داده در این مقطع بود. این تحولات زمانی رخ داد که تمرکز دستگاه دیپلماسی ایران معطوف به مذاکرات هسته‌ای بود. هرچند معاونت عربی و آفریقایي وزارت خارجه ایران و حسین امیرعبداللهیان تمرکز خود را بر رویدادها و واکنش سریع به آنها گذاشته بودند، اما آشکار بود که دیپلماسی عربی و منطقه‌ای ایران از یک استراتژی کنشگر تبعیت نمی‌کند. این مسئله اما باعث نشد تا ایران دست برتر را در تحولات منطقه به دست نیاورد. در واقع روند تحولات به نحوی رقم خورد که حتی در مواردی تعجب همگان را نیز برانگیخت. برای مثال؛ صعود جنبش شیعیان حوثی (انصارالله) در تحولات میدانی یمن باعث شد تا برخی طرف‌های بیرونی از نفوذ ایران بر دیگر پایتخت عربی یعنی صنعا خبر دهند. همچنین بقای دولت اسد در بحران سوریه، همکاری‌های غیرمستقیم ایران و آمریکا در سرکوب داعش در عراق و سقوط اخوان‌المسلمین در مصر و فروپاشی محور در حال تشکیل اخوان (مصر، ترکیه، قطر و حماس) باعث شد تا ایران زمانی که تمرکز خود را بر حل گره هسته‌ای گذاشته بود، در بُعد منطقه‌ای هم دست برتر را پیدا کند.
سفرهای منطقه‌ای در دستور کار
در میانه مذاکرات هسته‌ای شاهد بودیم که رئیس‌جمهور حسن روحانی، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقایي دستگاه دیپلماسی به تناسب، سفرهایی به منطقه داشتند. سفر روحانی به عمان در اسفند ٩٢ در پاسخ به سفر شهریورماه همان سال سلطان قابوس به تهران، تور منطقه‌ای ظریف به دولت‌های عربی خلیج‌فارس به غیر از عربستان و بحرین در آذر ٩٢ و برخی سفرهای امیرعبداللهیان همچون سفر به مصر برای شرکت در مراسم تحلیف سیسی در خرداد ٩٣ از جمله سفرهای منطقه‌ای بود که متقابلا مقاماتی از منطقه همچون سلطان عمان، پادشاه کویت، رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر عراق به تهران آمدند. در این میان آنچه مشخص است، قلت سفرهای رئیس‌جمهور به کشورهای منطقه و همچنین سفر به عربستان به عنوان یکی از مهم‌ترین بازیگران خاورمیانه است؛ موضوعی که در یک سطح پایین‌تر در دستور کار تیم دیپلماسی ایران نیز قرار نگرفت. اگرچه دلایل عدم انجام این سفر تا حد زیادی روشن است و طرفین دارای ملاحظاتی نسبت به رفت‌وآمدهای دیپلماتیک دوجانبه هستند، اما وجود اختلاف‌نظرهای انباشته‌شده و همچنین بروز برخی دیگر از اختلاف‌نظرها در مقطع کنونی، باعث شد تا تنها یک‌بار محمدجواد ظریف در قالب دیپلماسی تسلیت روانه عربستان شود و در مراسم تشییع جنازه ملک عبدالله؛ پادشاه پیشین عربستان شرکت کند. این سفر در دی‌ماه ٩٣ انجام شد. پیش از آن نیز وزرای امورخارجه ایران و عربستان در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در اواخر شهریور با یکدیگر دیدار کردند و این گفت‌وگوی کوتاه را سازنده و روشن خواندند؛ امری که با گذشت یک سال از آن، تحولی در روابط سرد دو پایتخت ایجاد نکرد و حتی در مراسم درگذشت سعود‌الفیصل، وزیرخارجه کهنه‌کار سعودی در اواخر خرداد نیز فرستاده‌ای از طرف وزارت خارجه در این مراسم حضور پیدا نکرد.
طرح جامع منطقه‌ای ظریف
در طول دو سال از روی‌کارآمدن گفتمان تدبیر و اعتدال و پیگیری سیاست تنش‌زدایی در عرصه منطقه‌ای و بین‌المللی، شاهد تحرکات قابل توجه در روابط با کشورهای اروپایی و همچنین برخی کشورها چون روسیه، پاکستان و همسایگان شمالی ایران بودیم. اما در این میان، منطقه خاورمیانه و به‌خصوص خلیج‌فارس به دلیل وجود مسائل خارج از کنترل که صرفا در اختیار ایران نیست، تحرک قابل‌توجهی را به خود ندید. در این برهه منطقه دستخوش بحران‌ها و تحولاتی شد که نظم موجود را تحت‌تأثیر قرار داد و دسته‌بندی‌ها و ائتلاف‌های منطقه‌ای را که ماهیت مصلحتی و تاکتیکی داشتند، دگرگون کرد.
برخلاف ماهیت ائتلاف‌ها در دیگر مناطق جهان که برمبنای همکاری‌های اقتصادی و مبتنی بر استراتژی‌های ثبات‌زاست، ماهیت دسته‌بندی‌های منطقه‌ای در خاورمیانه نه‌تنها بر پایه منطق اقتصادی و مؤلفه‌های همکاری‌بخش نیست، بلکه ائتلاف‌های هویتی هم کمتر از روایی و پایداری برخوردار است. در این میان می‌توان به ظهور و سقوط محور اخوان اشاره کرد؛ موضوعی که باعث شد تا جنبش مقاومت اسلامی حماس که سال‌ها در جبهه مقاومت فعالیت می‌کرد، وارد دسته‌بندی اخوان‌المسلمین در منطقه شود و از ایران فاصله بگیرد؛ موضوعی که باعث شده تا در مقطع کنونی، ایران ملاحظاتی را برای برقراری ارتباطات گرم با این جنبش مطرح کند. به‌ویژه در برهه‌ای که حماس سعی دارد با سفرهای پیاپی به عربستان، روابط گذشته را در مسیر احیا قرار دهد. امری که بی‌گمان می‌تواند روابط حماس را با دولت نظامیان در مصر نیز وارد فاز جدیدی کند. نگاهی به تحولات رخ‌داده در منطقه آبستن بحران و ضرورت برخورد فعال‌تر و هوشمندتر دستگاه دیپلماسی ایران در قبال آنها، نشان می‌دهد که با بازشدن گره هسته‌ای و فراغت دستگاه دیپلماسی از این موضوع سخت و پیچیده، فرصت برای تمرکز بیشتر بر مسائل منطقه فراهم شده است. این را می‌توان از کثرت سفرهای منطقه‌ای وزیر خارجه ایران به‌خوبی مشاهده کرد.
٢ دور سفر در سطح منطقه
دو دور سفر منطقه‌ای ظریف به کشورهای کویت، قطر، عراق، لبنان، سوریه، پاکستان، هند و روسیه در ماه مرداد نشان می‌دهد که علاوه بر تقویت روابط دوجانبه، ظریف به دنبال پیگیری یک طرح جامع منطقه‌ای است که محور آن بر مهار افراط‌گرایی و مقابله با تروریسم به‌خصوص در سوریه است. در مرحله بعد هم سفر به ترکیه در دستور کار ظریف قرار دارد. وزیر امور خارجه ایران، تأسیس مجمع گفت وگوهای منطقه‌ای را در دور اول سفر منطقه‌ای خود به کویت، قطر و عراق مطرح کرد و ضرورت آن را برای امنیت منطقه‌ای و مقابله با افراط‌گرایی بیش از هر زمان دیگری دانست. پس از آن، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه ایران که در جریان دو سفر اخیر منطقه‌ای ظریف، حضور داشت، از برگزاری دور اول گفت‌وگوهای منطقه‌ای بین ایران و شش کشور حاشیه خلیج‌فارس به ابتکار امیر قطر و وزیر خارجه عمان خبر داد و گفت حداکثر تا پایان شهریور، مرحله اول گفت‌وگوها آغاز می‌شود. امیرعبداللهیان تأکید کرد: «نفس برگزاری گفت‌وگوها، خروج از سوءتفاهم و رسیدن به درک مشترک و متقابل برای مقابله با بحران‌های موجود در منطقه و رسیدن به صلح و ثبات و امنیت پایدار، بیش از هر چیز دیگری حائزاهمیت است». کارشناسان و تحلیلگران همواره بر ضرورت گفت‌وگوهای انتقادی ایران و اعضای شورای همکاری به‌ویژه عربستان سعودی و تأثیری که بر امنیت منطقه‌ای و حل بحران‌های کنونی دارد، تأکید کرده‌اند. در صورت تحقق این موضوع، این برای نخستین‌بار در طول سه دهه اخیر است که شاهد تحقق این گفت‌وگوها خواهیم بود.
تأثیر مذاکرات هسته‌ای بر خاورمیانه
می‌توان گفت تأثیرات مثبت توافق هسته‌ای بر منطقه خلیج‌فارس، فضا را برای طرح چنین پیشنهادی مهیا کرده است. به‌ویژه نگرانی‌هایی که پیش‌تر میان برخی دولت‌های عربی درخصوص آثار توافق هسته‌ای بر منطقه احساس می‌شد، تا حدی در حال کم‌رنگ‌شدن است، اما مدیریت نگرانی‌های باقی‌مانده، موضوعی است که از اهمیت مضاعفی برخوردار است. چون توافق هسته‌ای فارغ از اینکه یک موضوع فنی، حقوقی و سیاسی در روابط ایران با گروه ١+٥ و همچنین شورای امنیت سازمان ملل است، دارای اثرات راهبردی و همچنین ادراکی بر بازیگران منطقه‌ای است؛ به‌ویژه بازیگرانی که الگوی کنش خود را بر اساس تغییر نظم موجود و ذهنیت از قدرت رقیب تنظیم می‌کنند. بنابراین طرح گفت وگوی ایران و ١+٥ عربی در ماه آینده یک ابتکار بسیار ضروری برای کنترل کنش بازیگرانی چون عربستان و همچنین مدیریت بحران‌های موجود است. اینکه تا چه حد بتوان به تحقق این گفت‌وگوها و همچنین اثرگذاری آن بر بحران‌های موجود خوشبین بود، موضوعی است که نیازمند علل و عوامل مختلفی است. فارغ از اینکه ایران باید بر اساس یک دیپلماسی فعال و متوازن به دنبال اثربخشی مثبت توافق هسته‌ای بر دولت‌های عربی خلیج فارس باشد، فراهم‌کردن زمینه‌های گفت‌وگوهای منطقه‌ای نیز دیگر دستورکار بسیار مهمی است که می‌تواند دارای تأثیرات مثبت باشد. به‌نظر می‌رسد که سرفصل این مجمع گفت‌وگوهای منطقه‌ای، مهار افراط‌گری داعش در عراق و همچنین رسیدن به یک مکانیسم قابل‌قبول در مورد سوریه است که نقش عربستان و روسیه در آن بسیار پررنگ است. از این رو وزارت خارجه ایران در مقطع کنونی می‌تواند با پیگیری یک دیپلماسی پیگیر، فشرده و بر اساس منطق برد- برد مشابه دیپلماسی هسته‌ای، شش کشور ساحل جنوبی خلیج فارس را وارد کانال‌های گفت‌وگو بر اساس منافع نسبی و نه منافع مطلق و حداکثری کند. در چنین فضایی است که شاهد کاهش حمایت‌های مادی و معنوی قطر و عربستان از موج رادیکالیسم در منطقه خواهیم بود، در غیر این صورت، گهواره پرآشوب خاورمیانه، یارای لالایی نخواهد بود.

 

*پژوهشگر خلیج فارس / شرق