نامه ای به حسن رحیم پورازغدی
نامه ای به حسن رحیم پورازغدی

به قلم : سید مهدی سادات شجاعی* اشهد ان لا اله الا الله اشهد انّ محمداً رسول الله اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّٰهِ به عنوان یک فرد مسلمان و ایرانی خدمت استاد بزرگوار، جناب آقای حسن رحیم پورازغدی سلام عرض مینمایم. در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران در مورخ 20 شهریور ماه […]

به قلم : سید مهدی سادات شجاعی*

اشهد ان لا اله الا الله

اشهد انّ محمداً رسول الله

اشْهَدُ انَّ عَلِیّاً وَلِیُّ اللّٰهِ

به عنوان یک فرد مسلمان و ایرانی خدمت استاد بزرگوار، جناب آقای حسن رحیم پورازغدی سلام عرض مینمایم.

در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران در مورخ 20 شهریور ماه صحبتهایی از سوی حضرتعالی مطرح شد که با هر بار شنیدن کدهای بیشتری را نشر داده و زوایای بیشتری از دیدگاه شما و همفکرانتان در حوزه بین الملل را نمایان میساخت.

قطعا شما به عنوان یک استاد حوزه و دانشگاه و از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از تبحر زیادی در ایراد سخنرانی های عامه پسند برخوردار بوده و در شرایط کنونی برای به زعم خود تنویر افکار عمومی ، نسبت به سیاست های بین المللی دولت بهترین گزینه برای حضور در تریبون نمازجمعه پایتخت هستید.

سخنرانی های شما در آن قسمت که بدون حب و بغض و با استناد جامع ( نه گزینشی ) به اسناد تاریخی ، قرانی و احادیث نسبت به مسایل جهت گیری مینمایید کلاس درس پرباریست که در گشایش بسیاری از سوالات مجهول موثر است.

اما خواسته یا ناخواسته در پاره ای از موارد نیز با توجه به تمایلات شخصی و جناحی با گذر از بخشی از واقعیات ، تنها به بیان قسمتهای مورد وثوق خود پرداخته ، شیر بی یال و دم و اشکمی را تحویل حضار میدهید و با بیانی شیوا و قابل تحسین سعی در جهت دهی افکار به نفع جناح مورد حمایت خود دارید.

معرفی نبی مکرم اسلام و ائمه اطهار و همچنین امام راحل به عموم مردم به صورت کاملا گزینشی در راه نیل به اهداف سیاسی کاری مذموم و غیر قابل چشم پوشی میباشد و هرگاه پرسش یا انتقادی در این راه صورت گرفت ، اتهاماتی متوجه شخص منتقد گردید که در نظر بزرگواران از چارچوب انقلاب به کلی خروج کرده اند.

در سخنرانی پیش از خطبه نماز جمعه با استناد به فرموده های امام راحل ، سیاست بین المللی دولت را به چالش کشیده و در این راه با نقل قول هایی از برخی مسئولین ، آنها را ساده لوح و برخی برداشتها را مسخره نامیدید.

جالب اینجاست که اگر به برخی از صحبتها که بی رحمانه امید مردم به رفع مشکلات را نشانه رفته است انتقادی صورت گیرد ، به غرب زدگی متهم شده و قدم زدن در خیایانهای نیویورک و مصافحه با اوباما و شرکت در کنسرتهای خوانندگان لوس آنجلسی را هدف منتقدین به این سیاست میدانند.

در سخنرانی هایتان و به صورت اخص سخنرانی یاد شده بارها و بارها بی پروا بر سیاست گفتگو و مذاکره با دیگر کشورها در حوزه بین المللی تاخته و با آوردن نقل قول هایی از امام راحل مهر تایید بر حرفهای خود زده فریاد وامصیبتا سر داده که مدعیان خط امام ، در مقابل نص صریح بیانات ایشان ایستاده اند.

و در پایان فرمایشات نیز با لحنی تهدید گونه بیان داشتید که به یاری خدا در طول جلسات آینده امام را طوری نشان دهم که بسیاری از مدعیان حرکت در خط فکری ایشان ، اعلام جدایی از ایشان را نمایند.

آیا این افتخار است که عاشقان و محبان امام که همگی از نیروهای اصیل انقلاب بوده و در طول سالها به انحاء مختلف برای موفقیت آن هزینه های زیادی را متحمل شده اند را با زور رسانه های متعدد و تریبونهایی که به وفور در اختیار دارید کوبیده ، و بدون اختصاص زمان و مکانی برای دفاع ، به قول خود از اطراف امام پراکنده نمایید؟

برادر عزیز

اگر بسیاری از افراد صاحب نظر که به لحاظ فکری در جبهه مقابل شما قرار دارند ، به جای دمیدن در کوس جنگ و خصومت ورزیهای بین المللی ، به دنبال تعامل با دنیا و در عین حال احقاق حقوق ملت ایران از موضع قدرت و برابر با قدرتهای بین المللی هستند ، نه به دنبال گربه رقصانی برای دول غربی هستند و نه رابطه با آمریکا را تنها دروازه ورود به عرصه های جهانی میدانند ، اما به سفارش بزرگان دین و نصایح امام راحل ، گفتگو و رفع تخاصم از طریق مذاکره را بر غوغاهای بین المللی که هزینه های زیادی را بر کشور تحمیل میدارند و نمونه های آن را به وفور در دولت قبل که اتفاقا مورد قبول شما بود مشاهده نمودیم ارجح میدانند.

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَهٌ » (احزاب/ ۲۱)

به حقیقت سرمشق و الگوی زیبایی در پیغمبر خدا برای شما هست .

با دقت در رهنمودهای نبی مکرم اسلام (ص) به عنوان نمونه بارز و الگوی مشخص در عرصه سیاسی ، اخلاقی و فرهنگی میتوان لزوم مذاکره و حتی در پاره ای موارد انعقاد قرارداد با دشمن را به عنوان یک استراتژی سیاسی را به روشنی دریافت.

اصل جهاد، هیچ گاه به عنوان یک ابزار نخستین به مرحله اجرا گذاشته نشده است.

این نکته در دعوت های نبی خاتم (ص) و ارسال نامه به سران ممالک غیر اسلامی مشاهده می شود.تمام این نامه ها و پیام ها با دعوت آغاز می گردد و این مهم ترین دلیل بر اهمیت اصل مذاکره در اسلام است. پیامبر شیوه دعوت ومذاکره را برای تمام سفیران خود به عنوان یک تکلیف دینی مطرح کرد و آنان را موظف ساخت تا دیپلماسی را مقدم بر شیوه های خشونت آمیز بدارند .

نبی مکرم اسلام در حالیکه در بسیاری از مقاطع نیز با قاطعیت برخورد نموده و صلابت خود را نشان داده اند اما در بسیاری زمانها نیز با ” مدارا ” به عنوان یکى از اصول اخلاقى اسلام که در بهبود روابط سیاسی نقشى مهم و اساسى دارد به پیروزیهای بزرگی در تحکیم روابط دست یافتند.

اگر در جامعه‏اى از این اصل ارزشمند به درستى و به جا استفاده شود، از بسیارى از کجرویها، از جمله قطع روابط و کینه‏ورزى و دشمنى، جلوگیرى خواهد شد و اعضا و افراد آن جامعه با آرامش روانى بیشترى زندگى خواهند کرد. اسلام روى این اصل تأکید فراوان ورزیده و پیامبر(ص) همواره در زندگى پربرکت خود بدان عمل کرده اند و آن را منش و روش خود قرار مى‏دادند و با مدارا شناخته مى‏شدند.

با توجه به آنکه در میان ائمه معصومین(ع) تنها امام علی(ع) موفق به حکمرانی گردیدند، دوران کوتاه نزدیک به پنج سال حکومت ایشان نیز در ابعاد مختلف به عنوان الگو و نمونه‌ای جاودان مطرح است.

حکومت ایشان یه عنوان یک سیاستمدار بزرگ و البته اخلاق مدار و مقتدر که دنیایی از راهبرد و دیپلماسی را در خود نهفته دارد و می‌تواند بهترین مسیر‌ها را نه تنها برای حکومت‌های اسلامی بلکه برای تمامی نظام‌های حق طلب ترسیم کند.

با دقت در نامه نگاریهایی که بین امیرالمومنین و معاویه به عنوان یکی از بزرگترین مخالفین حکومت که در راه ضربه زدن به ایشان از هیچ کوشش و نیرنگی فروگزار نبود صورت گرفت ، میتوان به عمق حق طلبی همراه با مسالمت و در عین حال احترام به رای و خواست مردم پی برد.

 

همچنین با توجه و کنکاش در زندگی سیاسی حضرت امام و دقت در خاطراتی که از سوی بسیاری از ایشان نقل میگردد میتوان به شخصیت بسیار منعطف ایشان و دیدگاههای بسیار اندیشمندانه در حوزه بین المللی پی برد که متاسفانه هیچ گاه به صورت جامع و کامل توسط شما به نسل جوان معرفی نگردیدند و رحمت ، مهربانی و انعطاف پذیری امام به کلی ناپدید گردیده است.

اینکه امام بارها و بارها از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ یاد کردند و عمده مشکلات ایران در دوره پهلوی را نشات گرفته از حمایتهای آمریکا و دیگر دول غربی از ایشان میدانستند را به دفعات شنیده ایم ، اما آیا امام نفرمودند اگر آمریکا ادم شود ما با رابطه مشکلی نداریم ؟

و یا زمانیکه جناب آقای رفیق دوست از امام درخواست نمود ساختمان سفارت آمریکا در اختیار ایشان قرار گیرد تا به عنوان ساختمان وزارتخانه استفاده گردد جواب امام “مگر قرار است رابطه ما تا ابد با آمریکا قطع گردد” نبود؟

از جهت گیریهای اندیشمندانه امام نسبت به آمریکایی که بارها و بارها دولتمردان آن کشور را جهانخوار و شیطان نامیدند میتوان نتیجه گرفت که نظر ایشان نسبت به ارتباط در حوزه بین المللی تا چه حد منعطف و البته در راستای اهداف و منافع ملی است.

البته حضرتعالی در سخنرانی یاد شده بیان نمودید از دیگر دلایل مخالفت با مذاکرات با دول غربی جنایاتی است که توسط انها در کشور ما صورت گرفته و پدران و مادران داغدار را مخالفان اصلی مذاکره و ارتباط دانستنید.

اما آیا جنایات روس ها و کشتارهای آنها در طول سالهای متمادی کمتر از جنایات آمریکا و یا فرانسه و المان بود که امروزه روسیه دوست و برادر و حامی خطاب میشود؟

کشتار و تجاوز و غارت آنها در ایران زمین در کنار پاره پاره نمودن چند باره کشورمان این قوم را منفورترین کشورها در اذهان عمومی نموده است اما آیا در راستای منافع ملی حاضر به ارتباط با روسیه نشدیم؟

آیا نشستن دوزانوی رئیس جمهور روسیه به عنوان یکی از قدرتهای جهانی در محضر مقام معظم رهبری نشان از اقتدار ایران نبود و آیا نمیتوان با ارتباطهای هدفمند روسای دیگر کشورهای صاحب زر و زور را نیز در پیشگاه مقامات عالی ایران به خاک افکند؟؟؟

سخنان امام را که فرمودند : “” اگر از جنایات صدام بگذریم، از آل سعود نمی‌گذریم”” را که در خاطر دارید؟

جناب آقای رحیم پور ازغدی

شما در همین سخنرانی بارها خصومت خود را نتیجه چند دهه دشمنی آشکار و نهان امریکا دانستید و دخالت آمریکا در کودتای ننگین 1332 را یاد آور شدید.

برادر بزرگوار

دیدگاه حضرتعالی نسبت به کودتای 1332 و سرنگونی دولت دکتر مصدق برای بنده نامفهموم است ؛ چرا که از یک طرف با نهایت تنفر نسبت به دولت آمریکا به خاطر انجام کودتا و سرنگونی دولت دکتر مصدق سخن میگویید و از طرف دیگر آیت الله کاشانی را که سه هفته پس از 28 مرداد ، در گفتگو با اخبار الیوم روی کار آمدن دولت کودتا را «سبب مسرت» دانستند و بزرگترین اشتباه مصدق را «پایمال کردن قانون اساسی و عدم اطاعت از اوامر شاه» نامیدند و عنوان داشتند ملت شاه را دوست دارند را به کرات میستایید .

این تناقص ها را چگونه پاسخ میدهید ؟ جز اینکه عدم ارتباط با غرب از یک مسئله ملی که با دقت نظر و البته در نظر گرفتن مصالح عمومی کشور باید انجام گیرد به یک زخم کهنه غیر قابل التیام تبدیل شده و هیچگاه در صدد درمان قطعی برنیامده ایم.

قطعا همه ما در کنار هم به دلیل گذشته ننگین استکبار ، در مقاطع مختلف با تمام وجود شعارهای حق جویانه سر میدهیم اما آیا زمان آن نرسیده که برای یک بار ، در اوج قدرت ، صلابت و محبوبیت جمهوری اسلامی ایران با قدرتهای جهانی بر سر میز نشسته و از طریق صحبت و مذاکره قدرت و جایگاه خود را به آنان دیکته کنیم یا هنوز هم تمام هیمنه و اقتدار ما در همان شعارهای همراه با آرزوی مرگ خلاصه میشود؟

 

قطعا که با حضور در حوزه بین الملل است که میتوان اقتدار کشور را نشان داد و با بینش و تفکر ایرانی ـ اسلامی دیگر دول را تحت تاثیر قرار داد و با خود همراه نمود.

تاثیر حضور مستمر و فرهنگی در عرصه های بین المللی بیشتر از داد و فریادهای داخلی و ایجاد شکافهای عمیق بین مردم و مسئولین نیست/؟

مگر امروز تندروهای کنگره و نتاینیاهو و هواخواهان او در اروپا و آمریکا از مخالفین مذاکرات نیستند؟

مگر پس از مذاکره ، اسرائیل غاصب برای جلوگیری از موفقیت ، دست به دامان دیگر کشورها نشد و بسیاری دست رد به سینه نتاینیاهوی جنایتکار نزدند؟

اینگونه صحبتها جز ایجاد دلسردی و یاس در میان مردم و البته بی اعتمادی آنها نسبت به دولتمردان که همانا کاهش قدرت آنها در عرصه های بین المللی را به همراه دارد چه عایدی به همراه خواهد داشت؟

کاش به رای مردم اعتماد داشته و به خواست آنها احترام میگذاشتید .

شما با استفاده از بیانات شیوا و سخنرانیهای جذاب خود میتوانید نقش بسیار پرثمر و البته تاثیرگزاری در راه روشنگری بر عهده بگیرید که متاسفانه این موهبت را در راه تعلقات متعصبانه جناحی هزینه می کنید.

در پایان از شما فرزند خاک پاک مشهد مقدس التماس دعا داشته و خواهشمندم سلام بنده را به عموی بزرگوارم ، امام رضا(ع) برسانید.

* دبیر جوانان مجمع نیروهای خط امام(ره) استان فارس