یادداشتی از احمد مسجدجامعی آخرین پیام از همان جانبازی رسید که فداکارانه دوپای رفتن را، یکی پس از دیگری در یک میدان مین در جبهههای دفاع از حق جا گذاشت تا همرزمانش آسیب نبینند. او اینبار در امتداد صبح، با سختی و دشواری، با پاهایی نیمهطبیعی و نیمهمصنوعی، این همه راه را پشت سر گذاشت […]
یادداشتی از احمد مسجدجامعی
آخرین پیام از همان جانبازی رسید که فداکارانه دوپای رفتن را، یکی پس از دیگری در یک میدان مین در جبهههای دفاع از حق جا گذاشت تا همرزمانش آسیب نبینند. او اینبار در امتداد صبح، با سختی و دشواری، با پاهایی نیمهطبیعی و نیمهمصنوعی، این همه راه را پشت سر گذاشت تا جانش را به خانه جانانش ارمغان آورد. افسوس دیگر کسی نمانده که این جانبازی تازه در صحرای انبیا و اولیا، در کوی منا را روایت کند، اما میتوان حدس زد که او، آنجا هم، برای نجات دیگران، سر از پا نشناخته و هستی خویش را قربانی کرده است.
این را از همان بیان شیرین و صمیمیاش در پایان روز عرفه و در ساعاتی قبل از رمی جمرات در عید قربان میتوان دریافت که با استواری و شوخطبعی «امیران ملاحت» گفته بود امروز به شیطان «سنگ» میزنم به این امید که دیگر به او «زنگ» نزنم. اینک همسر فداکاری که عمری با او عهد بسته و زیسته بود، در خانه خدا، ولی بدون او، بدون بزرگمرد قهرمانش به سر میبرد و مجلس شور و شوق و شادی و شادمانیای که قرار بود در آستانه غدیر با حضور «حاجآقا» و «حاجیهخانم» برای مقدمات امر خیر پسرشان سجاد برپا شود، به عزا، بغض و اشک تبدیل شده است و دیگر در هیچ مراسمی آن پدر را نخواهیم دید. در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش/ که اگر قامت زیبا ننمایی بچمند
حاج داوود موسوی، تنها پدری نیست که در میان این انبوه جانباختگان جا دارد. صدها پدر و پسر و برادر و خواهر در میان این کشتگان، عاشق وصل یار هستند که هرکدامشان در راه نفی شیطانهای بزرگ و کوچک جان باختند و روحهای بلندمرتبهشان، اینک، آزاد و آرام به طواف کعبه حسن و حریم حرم یار میرود: «خون صاحبنظران ریختی ای کعبه حسن».
اکنون سؤال این است که در حرم امن الهی که حتی آسیبرساندن به جانداران و گیاهان بههیچروی جایز نیست، چگونه انسانهایی پاک به مسلخ رفتهاند و از کشته، پشته ساخته شده است؟ چه کسی پاسخگوی این بیتدبیری و بیادبی به حق حیات انسانهاست؟ در خانهای که فارس و عرب، سیاه و سفید، شیعه و سنی و… برادرند و برابر، کدام سازمان منطقهای و جهانی دادخواه این مظلومیتها و خونخواه این فاجعهها و تلخیهاست؟ «قتل اینان که روا داشت که صید حرماند؟»
در آستانه ماه محرم، یاد زائر ١٤٠٠ سال پیش کعبه را گرامی بداریم که مراسم حج را نیمهتمام گذاشت و با گروهی از بهترین مردان خدا و زنان و کودکانش به راهی رفت که پایان آن تشنگی طاقتفرسا و شهادتی رهاییبخش بود. همان اتفاقی که پس از این همه سال در مکه- و نه در کربلا- برای زائران حرم امن الهی روی داد. یاد تعزیهخوانهای قدیمی بخیر که از زبان سیدالشهداء(ع)، خطاب به شرورترین مردم در قتلگاه عاشورا چنین میخواندند:
کوفیان آیید و صد چاکم کنید
بر سر کوی منا خاکم کنید
منبع: روزنامه شرق