از : سراج میردامادی روزنامه نگار ساکن فرانسه چرا جلیقه زرد ؟ از سال ۲۰۰۸ میلادی طبق قوانین راهنمایی و رانندگی در فرانسه هر راننده موظف است در خودروی خود یک جلیقه زرد رنگ که اغلب در هنگام خرابی خودرو و نیاز به امداد در جاده از آن استفاده می شود همیشه همراه داشته باشد. […]
از : سراج میردامادی
روزنامه نگار ساکن فرانسه
چرا جلیقه زرد ؟
از سال ۲۰۰۸ میلادی طبق قوانین راهنمایی و رانندگی در فرانسه هر راننده موظف است در خودروی خود یک جلیقه زرد رنگ که اغلب در هنگام خرابی خودرو و نیاز به امداد در جاده از آن استفاده می شود همیشه همراه داشته باشد. این جلیقه ها از رنگ زرد و نوارهای فسفری دوخته شده اند در شب و روز دید مناسبی از مسافت دور دارند. در واقع جلیقه زرد سمبل و نماد راننده ی خودروهای شخصی است که بعد از اعلام افزایش مالیات بر نرخ سوختهای فسیلی خودروها به عنوان سمبل راننده های معترضان استفاده شد.
روزشمار جنبش جلیقه زردها
-۱۴ نوامبر اعلام افزایش پنج درصدی مالیات بر سوخت های فسیلی همچون گازوئیل از سوی دولت فرانسه
-۱۷ نوامبر بیش از سیصدهزار نفر در اعتراض به خیابانهای چند شهر در فرانسه آمدند اقدام ۱ *
– ۲۷ نوامبر شانزه لیزه میدان تنش میان مردم و ماموران پلیس شد اقدام ۲
– ۱ دسامبر اوج خشونت میان معترضان و پلیس ضد شورش اقدام ۳
– ۴ دسامبر عقب نشینی دولت در دو گام، افزایش نرخ سوخت ملغی شد
– ۸ دسامبر شانزه لیزه و دیگر نقاط پایتخت و چند شهر دیگر شاهد درگیری و خشونت و تخریب بود اقدام ۴
– ۱۰ دسامبر ماکرون تلاش کرد با اعطای امتیازاتی جلیقه زردها را به توقف اعتراضات ترغیب کند
– ۱۵ دسامبر بسوی اقدام ۵ ؟؟
جنبش روستایی-شهرستانی
طبق آخرین تغییرات تقسیمات کشوری ، فرانسه دارای ۲۲ منطقه ، ۱۱۰ استان ، بیش از ۳۵۰۰۰ شهرستان می باشد و در هر شهرستان مناطق روستایی دورافتاده زیادی قرار دارند که عملا از شبکه حمل و نقل عمومی ارزان قیمت مثل مترو و اتوبوس بی بهره هستند و ساکنان آن مناطق مجبورند برای رفت و آمد به محل کارشان و حتی خرید مایحتاج مصرفی هفتگی از خودروی شخصی استفاده کنند و با اعلام افزایش نرخ سوخت این دقیقا همان جرقه آغازین شعله ور شدن آتش جنبش اعتراضی جلیقه زردها بود.
از سوی دیگر عوارض اتوبانی در فرانسه بسیار گران است – آلمان و هلند و بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی و UK عوارض اتوبان اخذ نمی شود – و این هزینه نیز علاوه بر افزایش نرخ سوخت فشاری بر رانندگان فرانسوی وارد می کند. به همین دلیل عمده تجمع های اعتراضی و نیز بستن راهها “blocage” در عوارض های اتوبانها ظهور و بروز دارد تا نسبت به این هزینه نیز اعتراض نمادین صورت گرفته باشد.
در اکثر راهپیمایی های شنبه ها ، شهرستانی ها با پرچم های مناطق خود به پاریس آمده بودند و می توان جنبش جلیقه زردها را یک جنبش شهرستانی-روستایی دانست زیرا ساکنان شهرهای بزرگ مثل پاریس ، لیون ، مارسی ، استراسبورگ ، لیل ، نانت و … اغلب برای ایاب و ذهاب و بویژه برای طی مسیر محل سکونت تا محل کار از شبکه گسترده مترو و تراموا یا اتوبوس با قیمت نسبتا منصفانه ای بهره می برند و این ساکنان شهرهای کوچک و روستاها هستند که از این خدمات بی بهره اند و احساس تبعیض و بی عدالتی در این زمینه موجب خروش اعتراضی ایشان شده است.
نباید فراموش کرد که این بخش شهرستانی-روستایی که در طول هفته سخت کار می کنند و آخر هفته با صرف هزینه های شخصی بجای استراحت بصورت دسته جمعی و خانوادگی عازم پایتخت می شوند تا اعتراض خود را نشان بدهند اکثرا هرگز در تخریب و شکستن و آتش زدن مشارکت نکرده و از حمله و درگیری با پلیس پرهیز می کنند و در واقع هسته اصلی و خالص جلیقه زردها صلح آمیزترین بخش آن هستند.
عامل پیروزی ، نه عامل بقا
آنچه که موجب شد امانوئل ماکرون در ماه می سال ۲۰۱۷ بر پایه سرخوردگی مردم از احزاب کلاسیک چپ و راست فرانسه بالا بیاید و پیروز انتخاباتی نفس گیر شود لزوما نتوانست عامل استحکام اقتدار و افزایش محبوبیت او در کرسی لرزان ریاست جمهوری کشوری شود که بصورت تاریخی قهرمان جهان اعتراضات و اعتصابات و نارضایتی ها است.
در ادوار گذشته فارغ از اینکه رئیس جمهور چپ بود یا راست در هنگام بحران های سیاسی اقتصادی ، احزاب درون قدرت توانایی سازماندهی در حمایت از دولت منتخب و مورد حمایت خود را داشتند اما حالا که کشتی رییس جمهورِ خارج از احزابِ بزرگ و فراگیر به گل نشسته و هر دو جریان سیاسی او را شدیدا مورد انتقاد قرار می دهند عملا عامل پیروزی رییس جمهور جوان به عامل بحران و کاهش شدید محبوبیت او تبدیل شده است.
علاوه بر احزاب اصلی دو جریان چپ (حزب سوسیالیست PS) و راست ( جمهوری خواهانLR) ، چپ و راست افراطی که در ژان لوک ملانشون (La France insoumise) و مارین لوپن (Rassemblement national) نمود دارد هم در حمله به دولت ماکرون مسابقه گذاشته اند و برخی بر این باورند که پشت پرده جنبش جلیقه زردها دو جریان چپ و راست افراطی قرار دارند ، ادعایی که سندی برای اثبات آن وجود ندارد.
جریان سیاسی نوظهور و بسیار جوانِ منتسب به امانوئل ماکرون موسوم به (جمهوری در حرکت LREM) علیرغم پیروزی نسبی در انتخابات مجلس ملی (ژوئن ۲۰۱۷) اما عملا نتوانست در جغرافیای سیاسی -اجتماعی فرانسه عمق و جانی بگیرد و درست به همین دلیل رییس جمهور جوان را از عقبه سیاسی-حزبیِ ریشه دار تهی کرده و در این بحران از یک سو در میان مردم معترض در خیابان و از سوی دیگر نخبگان ناراضی در رسانه ها تنهاتر از همیشه مانده است.
بسوی دولت سرمایه محور
حتی روسای جمهور دولتهای راستگرا در فرانسه مثل ژاک شیراک و نیکولا سارکوزی هم نتوانستند زیرساختهای سوسیالیستی فرانسه را تغییرات عمده ای بدهند و علیرغم شعارها و وعده ها و درک روند خطای گذشتگان عملا کاری موثر و ماندگار برای بازگشت کامل این کشور مهم اروپای غربی به دامان اقتصاد آزاد جهانی نکردند.
وضع قوانین مالیاتی دست و پاگیر و ضدسرمایه گذاری و در نتیجه فرار مالیاتی و سرمایه ایِ سرمایه دارانِ بزرگ ، قوانین کار قدیمی و مبتنی بر دیکتاتوریِ سندیکاها ، سیستم معیوب حمایت از بیکاران که عملا موجب ترویج بیکاری است تا تشویق به کار وتلاش و رونق بازار کسب و کار و… موجب شده فرانسه در میان کشورهای اروپای غربی بویژه در مقایسه با آلمان و انگلستان از رشد اقتصادی پایین تر و بیکاری بالاتری برخوردار باشد.
نسخه سوسیالیستی فرانسه که باید بزور از سرمایه داران بزرگ و صاحبان صنایع مالیاتهای کلان گرفت و به اقشار فرودست خوراند عملا سالهاست که دیگر جواب نمی دهد و امانوئل ماکرون همچون سایر روسای جمهور سابق لزوم تغییر مسیر را درک کرده اما شاید برای اینکه در چنین گردابی گرفتار نشود باید شیب تغییرات را تعدیل می نمود.
سخنرانی دوشنبه شب ماکرون علیرغم وعده های زیادی که به مردم داد ظاهرا نتوانست آبی بر آتش اعتراضات باشد ولی در عین حال به نظر می رسد رییس جمهور جوان سرش به سنگ خورده و قصد دارد شیب اصلاحات را ملایم نماید.
مسئله ی “مهاجران”
از حدودا سالهای دهه ۱۹۸۰ میلادی به بعد که صنایع فرانسه بویژه صاحبان کارخانجات خودرو سازی پژو و رنو برای رونق تولید خود کارگران ارزان افریقایی تبار را بویژه از مستعمرات سابق همچون الجزایر و مراکش و تونس همراه خانواده هایشان به حومه شهرهای بزرگ آوردند مشکل مهاجران و نسل های جدید در این حومه ها ظهور و بروز بیشتری بخود گرفت.
نسل جدید مهاجران افریقایی تبار حومه های دشوار “les banlieues difficiles ” به دلایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نتوانستند در جامعه فرانسه پذیرفته شوند و همواره میان این نسل و فرانسوی های چشم آبی و مو بور دیوار قطوری بوده و هست. بخشی از واکنش های ویران کاران “les casseurs” تحت پوشش جلیقه زردها که بشدت از نمادهای نظم شهری و شیک و لوکس بودن متنفر بودند برخواسته از همین جوانان حومه نشین عاصی از زندگی در آن محلات است. عصیانی که در حمله به خانه های ثروتمندان و آتش زدن خودروهای گران قیمت ایشان و تخریب و غارت بانکها و مغازه های شیک در محلات شیک پاریس ظهور و بروز یافته و به نظر می رسد موج سنگین دستگیریها هم در فروکاستن از آن تاثیری نداشته است.
درباره ریشه های تخریب و شکستن و آتش زدن مغازه ها و بانک ها و خودروها باید روانشناسان و جامعه شناسان و جرم شناسان حوزه شهری نظر بدهند و از توان صاحب این قلم برای ریشه یابی علمیِ این حوادث بدور است اما به عنوان یک ناظرِ حاضر در صحنه می توانم یک نکته قابل تامل دیگر را نیز در این نوشتار بیافزایم و آن اینکه لذت تخریب و شکستن و غارت و آتش زدن بعلاوه فیلم گرفتن با موبایل و انتشار آن در شبکه های فضای مجازی و عطش سیری ناپذیر لایک و کامنت و بازنشر بویژه در یوتیوب، فیس بوک و توییتر و نیز شبکه های مجازی ویژه تینیجرها مثل اسنپ چت خود عامل دیگری برای مسابقه وحشتناک جوانان و نوجوانان در ویران کاری های در پی اعتراضات شنبه ها در پاریس و شهرستانها است.
قرنها اعتراض به مالیات
در فرانسه از قرن ۱۴ میلادی تا کنون تقریبا بطور متوسط حداقل یکبار در هر قرن علیه مالیات شورش و جنبش اعتراضی برپا شده که در بعضی موارد بسیار خونین و طولانی مدت بوده است .
جنبش دهقانی موسوم به ژاکوری “La Grande Jacquerie” در 1358 میلادی در اعتراض به وضع مالیاتها همزمان با شورش بورژواها در پاریس منجر به جنگ مشهور به صد ساله شد.
در قرن هفدهم که سه مرتبه علیه مالیاتها شورش شده بیشترین اعتراض به وضع مالیات بر نمک و شراب بوده که تنش های منطقه ای و سراسری را در پی داشته است . جالب آنکه در قرن هفدهم ، کلاه قرمزها Bnnets rouges حتی علیه وضع مالیات بر تمبر دفترخانه های اسناد رسمی نیز شورش کرده اند.
با وجود ۶ قرن اعتراض و شورش خونین به وضع مالیاتهای سنگین ، اما همچنان فرانسه در صدر کشورهای اروپای غربی با نرخ بالای مالیات قرار دارد!
شاکله جنبش
جنبش “جلیقه زردها” فاقدِ تشکیلاتِ منظم و رهبری و سازماندهی هستند. اغلب کسانیکه در رسانه ها به عنوان نمایندگان جلیقه زردها سخن می گویند عملا فرایند دموکراتیکی برای انتخاب ایشان به این عنوان صورت نگرفته و رسانه ها بصورت خودخواسته و باشناختی که داشته اند از ایشان دعوت می کنند و این خود نشاندهنده جریانی است که فاقد فرم های کلاسیک جنبش های اجتماعی است.
شاید عناصر با تجربه برخی از سندیکاها و احزاب سیاسی دست اندرکار باشند اما به نظر می رسد که سازماندهی کاملا خودجوش باشد. نیک به خاطر دارم که در دو راهپیمایی شنبه ها هم اقدام ۳ و هم اقدام ۴ گروهی موتور سوار دو ترکه که بازوبند نارنجی رنگی داشتند و دسته جمعی جابجا می شدند فرمان تغییر مسیر راهپیمایان را از شانزه لیزه به سمت پورت مایو و فرمان بستن پریفریک را به معترضان انتقال می دادند و جلیقه زردها بدون چون و چرا فرمان را اجرا می کردند.
چند گروه فیس بوکی که پر تعداد ترین آن کمی بیش از ۵۱۰۰۰ عضو دارد به فراخوان می پردازند اما بسیار گسترده تر از این شبکه های اجتماعی ، رادیو و تلویزیون های سراسری پوشش گسترده ای به فراخوان های ایشان می دهند و عملا هم آدرس دقیق محل تجمعات و نیز زمان آن در رسانه ها کرارا به اطلاع عموم می رسد و هم اخبار لحظه به لحظه و تصاویر زنده و هم آمار دستگیری ها و نیز میزان خسارات وارده اعلام می گردد.
همزمان با جنبش جلیقه زردها ، دو جریان اعتراضی نسبتا کوچک دیگر هم فضای پر تنش شهرها را ملتهب تر کردند : دانش آموزان دبیرستانها (اعتراض به اصلاحات در دیپلم متوسطه) و دانشجویان (اعتراض به پولی شدن تحصیل دانشجویان غیر اروپایی) .
رسانه ها موتور محرکه جنبش
رسانه ها در فرانسه بصورت کاملا آزادانه و نه الزاما بی طرفانه ابعاد گوناگون اعتراضات را نقد و بررسی و پوشش می دهند اما لایه های تندرو و چپ ترِ جلیقه زردها رسانه های فرانسه را متهم می کنند که در نقش پروپاگاندای دولت با جنبش ضدیت دارند که بررسی های کارشناسان این ادعا را تایید نمی کند.
بیشترین انتقادات جلیقه زردها متوجه تلویزیون خبری پر بیننده BFM TV بود تا آنجا که خبرنگار این شبکه و چند خبرنگار دیگر در تظاهرات مورد حمله و آزار و اذیت جلیقه زردهای خشمگین از اخبار این شبکه ها قرار گرفتند . اما علیرغم این انتقادات تند به کارکرد این رسانه ها همین شبکه در برنامه ای که بیش از سه ساعت بصورت زنده پخش شد ، نمایندگان جلیقه زردها و دو مقام دولتی و نمایندگان احزاب و سندیکاهای موافق و مخالف دولت و جلیقه زردها را به مناظره آزاد دعوت کرد. بحثهای جلیقه زردها و نمایندگان دولت بارها و بارها به تندی گروید اما برنامه قطع نشد حتی نماینده جليقه زردها اریک دروئه Eric Drouet در همین میزگرد پرتنش از تظاهرات کنندگان خواست به سمت کاخ الیزه رفته و به داخل کاخ محل اصلی استقرار و کار و زندگی رییس جمهور فرانسه وارد شوند ! سخنی که بمب خبری بود و بشدت در سایر رسانه ها بازپخش و دیده و شنیده شد .هر چند شنبه ۸ دسامبر از ساعات اولیه بامداد نیروهای ضد شورش کوچه های منتهی به کاخ الیزه و کلیه کوچه های و خیابانهای منتهی به فوبورگ سنت اونوره را با دیوارهای آهنی مسدود و عملا با تدابیر شدید امنیتی مانع از نزدیک شدن معترضان حتی به محله کاخ الیزه شدند اما این تقاضا و بازتاب گسترده آن در رسانه ها شوک مهمی محسوب شد که در عین حال نشان از آزادی مطلق رسانه ها آنهم در اوضاع بحرانی در فرانسه دارد.
“ISF مالیات بر دارایی” ، بودن یا نبودن؟
از اولین مطالبات جلیقه زردها اعتراض به حذف مالیات بر دارایی توسط دولت امانوئل ماکرون بود. ISF یا مالیات بر دارایی-ثروت مالیاتی است که میراث بجا مانده از تفکرات سوسیالیستی و برای گرفتن مالیاتهای کلان از ثروتمندان کلان است . این میراث یکی از عواملی بود که سرمایه داران بزرگ برای فرار مالیاتی سرمایه های خودشانرا از فرانسه خارج می کردند و حتی ملیت فرانسوی را ترک و تلاش می کردند گذرنامه کشورهای بهشت مالیاتی را بدست آورند.
امانوئل ماکرون با این توجیه که حذف این مالیات می تواند به بازگشت سرمایه ها به فرانسه و ایجاد رونق اقتصادی و اشتغال و کلا بهبود اوضاع پریشان اقتصاد فرانسه کمک کند آنرا ملغی کرد اما جلیقه زردها بر بازگشت آن اصرار دارند. دولت در توجیه اقدام خود آمار و ارقامی را نشان می دهد که در مدت بیش از یکسالی که این مالیات حذف شده شاخص های اقتصاد اندکی بهبود یافته اما معترضان بر این باورند که حذف این مالیات شکاف طبقاتی و تبعیض و ثروتمندتر شدن ثروتمندان و فقیرتر شدن فقرا را در پی داشته است. هر کدام از دو سوی این منازعه با آمارها و ارقام مدعای خود را موجه جلوه می دهند.
در گفتگوی تلویزیون دوشنبه شب ، ماکرون علیرغم وعده های گوناگونی که به معترضان داد اما وی مجددا تاکید کرد که ISF مالیات بر دارایی را باز نخواهد گرداند زیرا حذف آنرا به نفع اقتصاد کشور می داند ، تصمیمی که جلیقه زردهای با پشتوانه چپ را سخت خشمگین کرد.
جلیقه زردها آنچه گرفتند ، آنچه نگرفتند
به نظر می رسد حتی تا همینجا هم جنبش جلیقه زردها فراتر از انتظارات اولیه اش به پیروزی بزرگی دست یافته است . نه تنها افزایش نرخ سوخت کلا از سوی دولت پس گرفته شد بلکه افزایش فاکتور برق و گاز نیز از سوی دولت ملغی گردید. دولت حتی فراتر رفت و افزایش هزینه معاینه فنی خودروها برای اصلاح کیفیت این فرایند به نفع محیط زیست را هم پس گرفت .
شاید مهمترین امتیازی که جلیقه زردها در یک جنبش کمتر از یکماهه بدست آوردند افزایش smic (حداقل حقوق مجاز در ساعت برای یک کارگر در فرانسه) و افزایش حقوق بازنشستگان و معافیت مالیاتی بازنشستگانی که کمتر از ۲۰۰۰ یورو در آمد دارند و سایر معافیتهای مالیاتی اقشار کم در آمد باشد. هر چند هستند جلیقه زردهایی که در اصالت و صداقت این وعده ها شک و تردید جدی وارد می کنند و سعی دارند اجازه ندهند در اراده معترضان برای تداوم تظاهرات خللی وارد شود اما نمی توان نادیده گرفت که بخشی از جلیقه زردها وعده ها را باور کرده اند و در تداوم اعتراضات مردد شده اند.
هر چند اکثر جلیقه زردها از ابتدا نیک می دانستند که طرح شعار استعفای ماکرون عملا برای امتیاز گرفتن و نه لزوما اجرای آن بود اما به هر حال این مطالبه هم نه عملی شد و به نظر می رسد به هیچ وجه رییس جمهور تمایلی به کناره گیری نداشته باشد.
بی تردید مهمترین مطالبه ی جلیقه زردها که تا ساعات نگارش این یادداشتعملی نشد بازگشت مالیات بر دارایی ISF بود که ماکرون آنرا خط قرمز خود دانست وعقب نشینی نکرد.
منبع : هفته نامه صدا