حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خامنهایدبیرکل مجمع نیروهای خط امام(ره)شکاف بیننسلی از موضوعات مهمی است که متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی و علومتربیتی همواره به آن توجه داشتهاند. این انتظار که نسل جدید به پدیدههای تاریخی مانند کسانی بنگرد که خود در زمان وقوع آن حضور داشتهاند، امری محال و ناشدنی است. زیرا جهان زیسته انسانها و […]
حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خامنهای
دبیرکل مجمع نیروهای خط امام(ره)
شکاف بیننسلی از موضوعات مهمی است که متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسی و علومتربیتی همواره به آن توجه داشتهاند. این انتظار که نسل جدید به پدیدههای تاریخی مانند کسانی بنگرد که خود در زمان وقوع آن حضور داشتهاند، امری محال و ناشدنی است. زیرا جهان زیسته انسانها و تغییرات فرهنگی و اجتماعی در طول زمان، تأثیر عمیقی بر نگاه و قضاوت افراد خواهد داشت. امام علی(ع) در این زمینه فرمود: لا تقسروا اولادکم علی آدابکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم؛ یعنی «فرزندانتان را به اخلاق (فرهنگ) خودتان مقید نکنید؛ زیرا آنان در زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.»
امروز یکی از پرسشهای مشترک بسیاری از نخبگان و کارشناسان این است که ارزشهای سیاسی و مذهبی برآمده از انقلاب اسلامی چگونه باید به نسل چهارم انقلاب منتقل شود و برای وفاداری و التزام آنان چه باید کرد؟ بدیهی است پیش از هر اقدامی باید نخست تعریفی روشن و به دور از تعصبات جناحی و منافع گروهی از اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی ارائه داد و ثانیاً شناختی واقعی و نه متوهمانه از نسل چهارم به دست آورد.
متأسفانه جامعه ما امروز در هر دو بخش گرفتار انواع نگاههای سلیقهای و غیرواقعبینانه است. نسل چهارم انقلاب در دورانی پرورش و آموزش دیده است که کشور از فضای حماسی و شورانگیز سالهای نخست انقلاب دور شده و شاهد فضایی چند قطبی و بعضاً واگرا و دافعه برانگیز در برخی حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است. عدم دسترسی عادلانه به امکانات، وجود تبعیض در توزیع فرصتها، نابرابری در کسب امکانات، تنشهای اجتماعی که مستقیم و غیرمستقیم ریشه در نابرابری و بیعدالتی اقتصادی دارد، تناقضهای آشکار میان شعارهای رسمی و روندهای جاری در جامعه، وجود رابطه عکس در میزان تلاش و بهرهمندی، تفاوت بین بخشی از الگوهای رسمی زیست اجتماعی و الگوهای مورد نظر نسل جدید، موجب میشود نسل جدید مسلط به برداشتهای عمومی و دریافتهای شخصی از جامعه، به ادراک و استنباطی دست یابد که او را ناگزیر به موضعگیری و گاهی واکنش میکند. اگر این ویژگیهای نسل چهارم را در بستر تحولات و دگرگونیهایی که تمام عرصههای زیست فردی، خانوادگی و جمعی انسان امروز را فارغ از جغرافیای سکونتش در بر گرفته است، همزمان و به دور از بخشینگریها و تمایلات شخصی، گروهی و جناحی مورد ارزیابی و بررسی قرار دهیم، به نتایجی دست خواهیم یافت که در شناخت نسل چهارم و نزدیک شدن به آن مؤثر خواهد بود.
انقلاب اسلامی ایران بهدلیل ویژگیهای بسیار و ابعاد کاملاً منحصر به فرد، از مصادیق دقیق «انقلاب» است که دگرگونیهای اساسی آن، جامعه را به دو دوران عمیقاً متفاوت تقسیم نمود. بروز وقایعی همچون جنگ تحمیلی و اقدامات نیروهای سیاسی برانداز در ابتدای انقلاب، این تحولات را دچار عمق بیشتر نمود و در عین حال به کمرنگ شدن بخشی از مطالبات اصلی انقلاب منجر شد؛ بهعنوان نمونه جنگ تحمیلی و ظلم نسبتاً یکپارچه بینالمللی علیه ایران و بهطور مشخص انقلاب بزرگ و اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره)، بخش بزرگی از خواستههای نسل انقلاب در ایجاد تعادل و برابری در دسترسی به عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و کوشش برای تمرکززدایی در فرآیندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا را دچار تأخیر طولانی نمود؛ تأخیری که برای نسل انقلاب قابل فهم و توجیه بود؛ اما پس از سالهای طولانی، امروز نسل چهارم در مواجهه با همان خواستهها با تفاسیر سلیقهای و بعضاً نامأنوس و توجیهات خودمعیارپندارانه شخصی، گروهی و جناحی مواجه شده است.
پرداختن به مصادیق این وضعیت از حوصله یک یادداشت کوتاه خارج است؛ اما باید باور کنیم گام نخست در تعامل با نسل چهارم انقلاب که از هوش و سواد و دقت و آیندهنگری فراوانی برخوردار است، ابتدا شناخت درست آن و به رسمیت شناختن مطالباتش و در گام بعدی پذیرش اشتباهات و بازگشت منصفانه و به دور از تعصب سیاسی و جناحی به آرمانهای انقلاب و عهد دیرین با مردم و اصلاح خطاهاست. شاید از این رهیافت بتوان تا اندازهای به ترمیم شکاف بیننسلی کمک نمود.