به قلم >> حمید قزوینی : رسانه های داخلی و بویژه رسانه ملی گاهی خبر هایی را منعکس می کنند که حیرت انگیز است . مثلا گزارش می دهند که مخالفان تا بن دندان مسلح دولت سوریه که ماههاست با ارتش این کشور در جنگ هستند ، در حاشیه نشست ژنو 2 با نمایندگان دولت […]
به قلم >> حمید قزوینی :
رسانه های داخلی و بویژه رسانه ملی گاهی خبر هایی را منعکس می کنند که حیرت انگیز است . مثلا گزارش می دهند که مخالفان تا بن دندان مسلح دولت سوریه که ماههاست با ارتش این کشور در جنگ هستند ، در حاشیه نشست ژنو 2 با نمایندگان دولت سوریه گفتگو داشته اند! باورتان می شود . یعنی آن ها که باهم جنگیده اند و نمی خواهند سر به تن دیگری باشد با هم گفتگو کرده اند.
همچنین مخالفان دولت اوکراین با مقامات دولتی دیدار می کنند و رهبر آن ها در نشست امنیتی مونیخ که اتفاقا وزیر خارجه این کشور هم حضور داشته شرکت کرده است !
حتی ملاقات مسولان دولتی ترکیه با مخالفان و دیدار نمایندگان دولت افغانستان با گروه طالبان ویا گفتگوی دولت عراق با مخالفینش که گاهی رسانه ها اخبار آن ها را پوشش می دهند همگی موجب تعجب است !!! برای اینکه ما اصلا درک درستی از ملاقات دو مخالف با هم نداریم.
البته هیچکدام از این ها به ما ربطی ندارد. اصلا هرکس در هر جای دنیا بخواهد می تواند با مخالفان و منتقدان و رقیبانش مذاکره کند و به ما هم هیچ ربطی نداشته باشد . ما که نمی خواهیم از آن ها الگو برداری کنیم ، ما که اهل تقلید نیستیم. ما دائم باید به هم حمله کنیم و علیه هم بیانیه بدهیم و یادداشت بنویسیم و مصاحبه کنیم و هیچکس هم حتی تمایلی به گفتگو با منتقدانش نداشته باشد. تازه اگر قدرتی هم داریم تا می توانیم از ا ن علیه مخالفانمان استفاده کرده و از این فرصت به عنوان عمل به تکلیف یاد می کنیم .
به راستی تابحال از خود پرسیده ایم چرا ما توان گفتگو با یکدیگر را نداریم . چرا به همه چیز نگاه توطئه آمیز و امنیتی داریم ؟ تحلیل های جامعه شناسانه و تاریخی و روانشناسانه همه و همه در جای خود قابل طرح و واجد اهمیت است . پرسش این است که اگر می دانیم در این زمینه ضعفی داریم چرا درصدد رفع آن نیستیم چرا بلند همتی در این کار یافت نمی شود؟!
به نظر من گفتگو مقداری شجاعت می خواهد، شجاعت شنیدن ، دیگران را هم دیدن ، به دنبال حذف دیگران نبودن، حق برای دیگران قائل شدن ، خود را برتر ندیدن ، فقط به پاسخ نیاندیشیدن ، بزرگ وکوچک را یکی دیدن، وخلاصه خیلی چیزهای دیگر که ما اهل آن نیستیم . اصلا شجاعت نزدیک شدن به آنها را هم نداریم .
راستش را بخواهید من بعداز پیامبران الهی و امامان معصوم که حرکت خود را بر اساس گفتگو و مفاهمه بنیان نهاده بودند و دراین مسیر گامهای بلندی در تاریخ حیات بشری برداشتند ، کسی را جز امام موسی صدر سراغ ندارم که چنین شجاعتی داشته باشد- باور هم ندارم که در این زمینه کسی قابل مقایسه باشد– او نه تنها در عرصه داخلی با همه جناح های سیاسی و طوایف مذهبی گفتگو می کرد که در عرصه بین المللی هم در این کار بینظیر بود. او آنقدر شجاع بود که با حاکم جنایت پیشه لیبی هم بنای گفتگو داشت تا شاید برای آرامش وثبات لبنان راهی بیابد. و عجیب انکه در این کار هزینه بزرگی هم پرداخت.
ای کاش امام موسی صدر هر چه زودتر می آمد وکمی درباره گفتگو و لوازم آن برای ما و همه مدعیان هدایت جامعه سخن میگفت.
amin
تاریخ : 4 - فوریه - 2014
ضمن عرض سلام خدمت آشنای قدیمی مجمع آقای قزوینی
می خواستم عرض کنم که همیشه اینجوری است کسی که طرف حق را به خود می گیرد نظر خودش را بیان می کند ولی حق کدام طرف است حق با کیست. در ایران نیز اکثرا جناح راستی ها خودشان را به امام و پیغمبران می چسبانند و طرف دیگر را می کوبند مگر جناح چب امامان و پیشوایان را نفی می کنند. مگر اینها مسلمان نیستند والله که در هر جناحی خوب و بد هستند.
راستی این حرف سخن را به مزاح بگم که شجاعت گفتگو را قزوینی ها دارند.
sharif
تاریخ : 5 - فوریه - 2014
با تشکر از جناب آقای قزوینی
شاید بتوان گفت امام موسی صدر امام گفتگو بود. ایشان آن قدر به راهش و هدفش ایمان داشت که با مخالفانش هم گفتگو می کرد.
البته ما کسانی که مدعی هستند ایشان درست عمل می کرده است باید اندیشه و سیره خودشان را به آن بزرگوار نزدیک نمایند.
ما غالباً به گونه ای رفتار می کنیم که گویی همه حق نزد ما است و نمی توانیم نظر مخالف را تحمل کنیم. امام موسی صدر از این ظرفیت بهره مند بود که مخالفان نظری و عملی اش را تحمل نماید.
مهراوه
تاریخ : 5 - فوریه - 2014
جناب قزوینی با نظر شما موافق هستم . واقعا گفتگو شجاعت می خواهد . آفرین بر نکته سنجی شما . امید وارم بیشتر بنویسید.